سالانه تعداد زیادی از جمعیت حیاتوحش در استانهای گلستان و مازندران به دلیل جرایم شکار و صید از بین میروند. شناخت اجزا و پارامترهای مرتبط با شکار و صید میتواند در مدیریت و حفظ حیاتوحش کمک موثری کند. ناصر قاسمی و حاجی مراد کلته در پژوهشی با عنوان بررسی علل و عوامل ارتکاب جرايم شکار و صيد در استانهای مازندران و گلستان و ارایه شیوههای حقوقی کاهش این جرایم به بررسی این دو استان از نظر الگوی شکار و صید و پرداخته و با توجه به این الگو پیشنهاداتی برای کاهش این جرایم ارایه دادهاند. این مقاله سال 93 در نشریه علوم و تکنولوژی محیطزیست منتشر شده و علاوه بر گفتوگوهای عمیق با شکارچیان و دوستداران محیطزیست، تمامی منابع و آمارهای اسنادی و کتابخانهای مربوط به شکار در 10سال گذشته را بررسی کرده است.
براساس این پژوهش یکی از مهمترین دلایل وقوع جرایم شکار و صید در هر دو استان کمبود ماموران و ضعف اقدامات حمایتی و مراقبتی بوده است. پرسشنامههای تکمیلی توسط شکارچیان و صیادان نیز نشان داده که مهمترین اهداف شکارچیان و صیادان در انجام اعمال مجرمانه مورد نظر، تفریح، ورزش و بهویژه نیاز به مواد غذایی (گوشت) بوده است. در هر دو استان میزان جرم شکار جانوران وحشی در مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت از محیطزیست از سایر جرایم بیشتر بوده است. نوع شکار در این دو استان دارای تفاوتهای بارزی است. در این استانها شکار پرندگان بیشترین نوع شکار را به خود اختصاص دادهاست. توزیع ادوات شکار و صید مکشوفه میان دو استان و شهرهای هر یک از آنها در وضع نابرابری قرار دارد. همچنین توزیع انواع ادوات شکار و صید نیز متنوع بوده و تفاوت چشمگیری دارد. به علاوه، صید و شکار غیرمجاز مشتمل بر پستانداران وحشی، پرندگان وحشی و آبزیان در بین شهرهای این استانها دارای توزیع نابرابر بوده است.
بررسی پرسشنامه تکمیلی از دوستداران محیطزیست نشان میدهد ازجمله مهمترین دلایل وقوع جرایم شکار و صید در هر دو استان کمبود ماموران و در استان مازندران نیاز مفرط به گوشت بوده است. به گونهای که نسبت به سایر دلایل وقوع جرم نظیر عدم اطلاع از قوانین و مقررات در سطح بالاتری قرار دارد. تفریح و ورزش مهمترین دلیل شکار از نظر شکارچیان استان گلستان است، درحالیکه در استان مازندران این عامل، عامل اساسی نیست.
شکار غیرمجاز در این دو استان بیشتر از استانهای دیگر است اما فراوانی نسبی شکار غیرمجاز در استان مازندران نسبت به استان گلستان کمتر بوده است. در استان مازندران نوع جرم بیش از حد مجاز و نوع جرم ایام غیرمجاز نسبت به استان گلستان بیشتر است.
در استان گلستان شکار پرندگان نسبت به پستانداران بیشتر بوده اما در استان مازندران نوع شکار پستانداران شکارشده نسبت به استان گلستان بیشتر است. بررسی پروندههای موجود در استان گلستان نشان میدهد بیشترین ادوات مکشوفه به ترتیب در شهرهای گمیشان، گنبد و مینودشت بوده و در استان مازندران به ترتیب در شهرهای بهشهر، آمل و بابل قرار دارد.
میزان شکار غیرمجاز پرندههای غیرحمایتشده در استان مازندران بسیار بیشتر از استان گلستان است، بهطوری که فراوانی برای شکار این پرندگان در استان مازندران نزدیک به 8هزار و برای استان گلستان حدود هزار پرنده است. همچنین فراوانی صیدغیرمجاز آبزیان غیرحمایت شده استان مازندران حدود 14هزار و در استان گلستان حدود 2هزار است. این نسبت در میان پستانداران نیز به همین میزان متفاوت است. در استان مازندران شکارغیرمجاز پستانداران غیرحمایت شده نزدیک به 450 و در استان گلستان نزدیک به صد است. این فراوانی درباره شکار غیرمجاز پستانداران حفاظتشده در این دو استان نزدیک به هم است و در استان مازندران نزدیک به 250 و در استان گلستان 200 مورد است.
در بررسی پروندههای موجود در استان گلستان معلوم شده است که بیشترین ادوات مکشوفه از نوع سلاحهای شکاری تکلول مجاز و دولول مجاز و تکلول قاچاق و تور ماهیگیری است و در میان شهرهای استان گلستان اختلاف چشمگیری در آمار 10 ساله صید و شکار غیرمجاز وجود دارد، بهطوری که شهرستان گمیشان در هر دو مورد دارای مقادیر زیادی بوده و شهرستان بندرترکمن از نظر صید غیرمجاز در مرتبه دوم قرار دارد. در شهرستان گنبد نیز هر دو مورد صید و شکار غیرمجاز از میزان نسبتا بالایی برخوردار هستند. همچنین در میان شهرهای استان مازندران شهرستان تنکابن صید غیرمجاز مقدار بالاتری دارد و شهرستانهای بهشهر و آمل در مرتبه بعدی هستند. شکار غیرمجاز در بهشهر چشمگیر بوده و آمل و ساری در مرتبه بعدی قرار گرفتهاند. شکار غیرمجاز حمایتشده و غیرحمایتشده در استان مازندران به مراتب بیشتر از استان گلستان بوده است.
60درصد از شکارچیان استان گلستان عقیده دارند علت جرایم شکار نیاز افراد به این تفریح سنتی است. با افزایش ماموران، آموزش عمومی، رفع نیازمندی افراد به گوشت و ایجاد امکان تفریح میتوان نسبت به حذف یا کاهش دلایل عمده شکار و صید اقدام کرد. لذا قانونگذاران و مدیران زیست محیطی میتوانند براساس این یافتهها برنامهریزی چندساله انجام دهند.
طبق نظر مرتکبان شکار جهت کاهش نوع جرم بیشترین تمرکز باید به شکار غیرمجاز (شکار در مناطق چهارگانه تحت حفاظت سازمان محیطزیست یا شکار جانوران وحشی حمایتشده) معطوف شود که با این تمرکز میتواند تا حدود 80درصد در کاهش جرم شکارو صید موثر واقع شود. کاهش نوع جرم ایام غیرمجاز (فصل ممنوعه شکار یا ساعات ممنوعه شکار) نیز میتواند در کاهش جرایم شکار در هر دو استان بهخصوص مازندران تا حدود 33درصد موثر باشد.
در استان مازندران قریب به 30درصد نوع شکارشده جانداران وحشی را پستانداران شکارشده تشکیل میدهند که در بحث مدیریت جرم شکار میتواند اهمیت بالایی داشته باشد.
پرسشنامههای موجود، تاثیر 80درصد و 50درصدی کمبود محیطبانان و ضعف آموزش در جرایم از دیدگاه دوستداران محیطزیست در دو استان را نشان میدهند.
در شهرستان تنکابن بیشتر از مواد سمی یا منفجره یا موتورهای برق جهت صیدغیرمجاز ماهی استفاده میکنند که در نتیجه آن چندین هزار ماهی تلف میشوند.
راهکارهایی که این پژوهش برای کاهش جرایم پیشنهاد میدهد چهار دسته است که راهکارهای حقوقی، اداری، کیفری و اجتماعی را دربرمیگیرند. افزایش ضرر و زیان برای جانوران وحشی شکار و صید غیرمجاز و بیان جریمهها از طریق رسانههای عمومی، مناسب کردن پاسخهای کیفری بهویژه جرایم نقدی با جرم ارتکابی، اعطای مجوزهای شکار و صید با دقت بیشتر و براساس اصول علمی و آمارگیری و سرشماری هرساله از حیاتوحش، آموزش مردم درباره قوانین محیطزیستی و تهیه برنامههای حفاظت زیستمحیطی آموزشی و تحقیقاتی با هماهنگی کارشناسان منابع طبیعی برخی از راهکارهایی است که در این پژوهش به آنها اشاره شده است.