| طرح نو | کافی است شرایطی بحرانی در گوشهای از کشور پیش بیاید و رسانهها از کمبود خون در مراکز انتقالخون سخن بگویند تا ببینیم که مقابل پایگاههای دریافت خون، مردم صف میبندند. این تصویر از یک سو میتواند نشاندهنده این باشد که اگر از مردم کمک بخواهیم دریغ نمیکنند اما از سوی دیگر بیانگر این واقعیت است که برای کمک نیاز به تلنگر داریم که گاهی این تلنگر باید شدید باشد. چیزی که این وسط نادیده گرفته میشود نیازی است که بهطور مستمر به اهدایخون در کشور داریم. محمود هادیپور، مشاور سازمان انتقال خون میگوید: «ما در زمینه اهدا باید خودمان را با کشورهایی مشابه خود بسنجیم.» یعنی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که ایران بین آنها رتبه اول اهدایخون را دارد. اما در مقابل این پزشک میگوید: «داوطلبان اهدایخون در ایران هیجانی هستند و از روی آگاهی اهدا نمیکنند.» یعنی در حالت عادی افراد کمی به فکر اهدایخون میافتند درحالیکه نیاز به خون و فرآوردههای آن همیشگی است. ایران در کمربند تالاسمی قرار دارد و بیمارانی هستند که بدون وقفه نیاز به خون دارند. گفتوگو با محمود هادیپور، پزشک و مشاور سازمان انتقالخون واقعیتهای بیشتری را از وضع ایران در زمینه اهدایخون بیان میکند.
کشور ما از نظر اهدایخون و انتقالخون و فرآوردههای خونی در چه وضعیتی قرار دارد؟
باید خودمان را در منطقهای که هستیم و با کشورهایی در سطح خود به لحاظ اقتصادی و منطقهای مقایسه کنیم. یعنی نمیتوانیم خود را با سوییس مقایسه کنیم. اگر این طور فکر کنیم در شرایط خوبی قرار داریم. ما براساس آمار سازمان بهداشت جهانی در رتبه اول اهدای خون در منطقه «امرو» (خاورمیانه و شمال آفریقا) هستیم. یکسری از کشورهای شرق آسیا هنوز نتوانستهاند به آمارهای ما برسند. این نکته را هم باید در نظر داشته باشیم که ما اهدای خون جایگزین را 10سال است در کشورمان حذف کردهایم. اهدای خون جایگزین یعنی از خویشاوندان فرد بخواهیم که به جای خون منتقل شده به بیمار خون بدهند. افراد بهطور داوطلبانه خون اهدا میکنند. اگرچه بحث داوطلبی را باید با مناظر جدید ببینیم و مسأله نگرانکننده این است که ما داوطلب هیجانی داریم، نه داوطلب آگاه. امروز دیگر اینکه اعلامیه بزنیم برای اهدا و فرد با هیجان خون اهدا کند پذیرفته شده نیست. اما اگر رویش کار کنیم و همین کسانی را که داریم، سازماندهی کنیم تا به صورت آگاهانه خون بدهند پیشرفت مهمی خواهیم داشت. این هم یکی از سیاستهای سازمان انتقال خون است.
آیا بانک خون به معنای ذخیره خون وجود دارد؟
کلمه بانک را سعی کنیم پاک کنیم زیرا مغایر است با ریتم انتقال خون. بانک جایی است که در آن داد و ستد میشود و ما این را نداریم اما خون را در سرویسهای بیمارستانی ذخیرهسازی میکنیم. این ذخیره به دو شکل است، یکی در مراکز سازمان انتقال و همان زمان که خون را میگیریم و آن را برای انتقال آماده میکنیم که معمولا مدت زمان آن محدود است و خیلی برای زمان طولانی ذخیره نمیکنیم. بخش دیگر در بیمارستانهاست که محدودیت کمتر است و در سرویسهای بیمارستانی ذخیره میشود.
قابلیت نگهداری خون اهدا شده چقدر است؟
برای مریضهای تالاسمی و برای بعضی از جراحیها خون باید تازهتر باشد و محدودیت داریم و در مواردی برای اورژانس بیشتر میتوانیم خون را نگاه داریم. بحث خونهای نادر مثل گروه خونی بمبئی هم داریم که گاهی نگهداری آنها به یکسال و بیش از آن هم میرسد. زیرا اهدا کنندهاش شاید در کل کشور چند نفر باشند.
بیشتر اهداکنندگان خون چه ویژگیهایی دارند؟
معمولا شخصیتهایی هستند که داوطلباند و میتوانند در کارهای اجتماعی فعالیت کنند. از نظر سنی و جنسی آمار اهداکنندگان در مورد زنان و جوانان همچنان پایین است. زنان فکر میکنند نمیتوانند خون اهدا کنند درحالیکه این تصور عام و نادرستی است. دلیل دیگر هم به این برمیگردد که برای زنان شرایط اهدا را مهیا نکردهایم. زندگی زنان با مردان یکسان نیست و برای ارتباط با آنها باید پایگاههای بیشتر و انعطافپذیری وجود داشته باشد. در مورد جوانان هم به نظر میآید ما با آنها فاصله پیدا کردهایم. با روشهایی تبلیغات کردیم که برای نسل جوان جذابیت ندارد. بنابر این عمده اهداکنندگان مردان میانسال هستند.
خون اهدا شده جدا از موقعیتهای بحرانی در درمان چه بیماریهایی میتواند موثر باشد؟
برای هر مریضی که بر اثر ضربه و جراحی، خون از دست بدهد، یکی از راهها استفاده از خون جایگزین است ولی توسعه این نیست که به هر کسی که
2 لیتر خون از دست داده، بلافاصله خون بدهند بلکه باید از روشهای جایگزین استفاده شود. ما یک سری بیماران تالاسمی و هموفیلی داریم که همیشه از فاکتورهای خونی استفاده میکنند. برای آنها راهی بهعنوان جایگزین وجود ندارد. به همین دلیل سازمان انتقالخون در ایران وظیفه خطیرتری دارد. سازمان انتقالخون ایران با توجه به شرایطی که دارد تنها با کشور قبرس قابل مقایسه است. زیرا ما جمعیتی مصرفکننده بدون وقفه داریم که سر وقت معین باید به آنها خون برسد و این وظیفه خطیر به دوش انتقال خون گذاشته شده است. بقیه مصرفکنندهها بیماران عملهای اورژانس و عملهای الکتیو مانند جراحیهای زیبایی هستند. این دسته دوم شاید نیازشان به خون بتواند به تأخیر بیفتد و حالت اورژانس را نداشته باشند. ولی توصیه این است که چنین مصرفکنندگانی از روشهای جایگزین استفاده کنند. یعنی به فرد آسیبدیده به موقع سرم و دارو بدهیم تا خون از دست رفته جبران شود. باید آموزش بدهیم که در چه موقعیتهایی میشود بدون تزریق خون مریض را ثابت نگه داریم تا حجم کار پایین بیاید. آن موقع میشود روی چیزهای بهتری کار کنیم.
به چه دلیل در ایران این حد از نیاز به خون وجود دارد و همیشه مصرفکنندگان بدون وقفه داریم؟
یک بحث ژنتیک است که تالاسمی و هموفیلی در این منطقه یعنی ایران و کشورهای حاشیه مدیترانه زیاد است. ایران روی کمربند تالاسمی است. ما پیشگیری را از سال 75 شروع کردهایم اما هنوز به صفر نرسیده است. درمانها را ارتقا دادیم. در سال 60 در کل کشور تنها 7 تا 10 متخصص تالاسمی داشتیم اما امروز فقط در یک تخصص از شاخههای تالاسمی حدود 100 پزشک داریم. کیفیت درمانها افزایش پیدا کردهاند ولی همچنان این بیماران نیازمند خون و درمان هستند. در سال 53 که سازمان انتقال خون تأسیس شد گفتند بیشتر مبتلایان دهه اول زندگی را به پایان نمیرسانند و به ندرت تا 18 سالگی زندگی میکنند اما اکنون ما مبتلایان تالاسمی داریم که تا 46سال هم زندگی میکنند و این زیباست. باید توجه کنیم که ایران در بین کشورهای مشابه مثل هند و پاکستان که تالاسمی خیزند تنها کشوری است که بحث انتقال خون را صد در صد تحت پوشش درمان دولتی قرار داده است. این مسأله باعث شده حجم کار هم افزایش پیدا کند.
چه مشکلاتی بر سر راه اهدای خون در ایران وجود دارد که آنقدر اهداکننده و ذخیره خونی کم است؟
البته شاخصاش بد نیست ولی اگر بخواهیم توسعه بدهیم مهمترین مشکل بودجه است. سازمان انتقالخون برای اینکه خون و کل محصولات را رایگان بدهد نیازمند بودجه است و از این نظر محدودیت دارد. تعداد کارکنان با توجه به شاخص کارشان کم است و میزان حقوقشان هم پایین است. پزشک انتقالخون با این شرایط انگیزه کار ندارد وقتی با کار کمتر میتواند چند برابر درآمد داشته باشد. این یکی از مشکلات است و تا حل نشود خیلی نمیتوانیم به ارتقا بیشتر فکر کنیم. در جامعه تعبیر غلط خون فروشی جا افتاده است. میگویند خون داوطلبی که میآید اهدا میکند رایگان است، در حالی که آن خون هزینه فرآوری دارد، باید آزمایش و آماده شود و خیلی کارها روی آن انجام شود. در AABB آمریکا برای هر فرآوری و تحقیق از مصرفکننده، هزینه دریافت میشود. در اینجا منظور از مصرفکننده بیمار نیست، باز هم دولت و ساختارهای بیمارستانی و شرکتهای بیمه هستند که باید پولها را بپردازند تا گردش مالی منطقی صورت بگیرد. آن موقع میتوانیم کار را ارتقا دهیم و بخشی از کارها را به بخش خصوصی اهدا کنیم که حاضرند روی آن سرمایهگذاری کنند.
شما از اهداکننده هیجانی صحبت کردید، چه راههایی برای تبدیل این اهداکننده به اهداکننده آگاه و مستمر وجود دارد؟
وقتی در تلویزیون فریاد میزنیم و هیجان خلق میکنیم عدهای ترغیب به اهدایخون میشوند ولی چون سیستم هنوز به روشهای مدرن عادت نکرده، ارتقا پیدا نمیکند. یکی از روشهایش ایجاد سازمانهای مردم نهاد است که برنامه اهداکننده و آموزش اهداکننده و نحوه جذب را به عهده بگیرند و همیشه یکسری ذخیره خونی به جای بانکهای خون در بدن اهداکننده باشد. یعنی به کسی که آمادگی اهدا دارد و سلامتی خود را حفظ میکند و رفتار پرخطر نمیکند اطلاع میدهید بدون آنکه بخواهید در جامعه هیجان و نگرانی ایجاد کنید. به نظرم این اولین قدم است که سهم بیشتری برای سازمانهای مردم نهاد قایل است. قدم بعدی روشهای دیگر در زمینه ارتباط با اهداکننده است که سوای تبلیغات تلویزیونی باشد. راههایی مثل پیامک زدن به افراد به صورت یک تشکیلات اجتماعی و ایمیلهای فردی و مستقیم با خود فرد اهداکننده رد و بدل کردن.