شماره ۴۱۶ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۸ آبان
صفحه را ببند
شاهدان حادثه در گفت‌وگویی با «شهروند» پرده از این جزییات مرگبار برداشتند
پایان مدرسه 3 دانش‌آموز با زنگ مرگ

جعفر پاکزاد| «راننده وانت سمت راست جاده توقف كن» صداي مامور پليس راه از بلندگوي خودروي سفيد و آبي‌رنگ پليس راهنمايي و رانندگي به گوش می‌رسید. اما راننده پيكان وانت گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود. پايش را روي پدال گاز فشار داد و سرعتش را اضافه كرد. ترس و اضطراب هر لحظه در دل 8دانش‌آموز راهنمایی که در قسمت بار وانت پیکان سوار شده بودند بیشتر می‌شد. دانش‌آموزان ترسیده بودند و مدام فریاد می‌زدند تا این‌که فریادهایشان به یک باره خاموش شد. وانت واژگون شد و حادثه‌ای دلخراش رقم خورد.
این روزها در روستای گنج‌آباد 2 در منطقه قلعه‌گنج کرمان همه به سوگ سه دانش‌آموز بی‌گناهی نشسته‌اند که ظهر دوشنبه 28مهرماه در حادثه‌ای دلخراش جانشان را از دست دادند. حالا بیشتر اهالی روستا ماجرای واژگونی
پیکان وانت و مرگ 3دانش‌آموز بی‌گناه را می‌دانند. حال و روز خانواده 3 دانش‌آموز جان‌باخته خوب نیست و دانش‌آموزان نجات‌یافته هنوز در شوک آن حادثه مرگبار هستند.
گزارش این حادثه را چند روز پیش در روزنامه شهروند کار کردیم. حالا پس از گذشت چند روز از این حادثه به سراغ دانش‌آموزان رفتیم که از این مهلکه جان سالم به در برده‌اند. آنها هنوز در شوک حادثه هستند و تمام ماجرای آن روز مثل یک فیلم در مقابل چشمانشان به تصویر کشیده می‌شود. در این مدت حرف و حدیث‌های زیادی به گوش رسید پلیس راهنمایی و رانندگی هرگونه تعقیب و گریز پیکان وانت توسط ماموران این ارگان را رد کرده و این تکذیب درحالی انجام شد که شاهدان ماجرا و دانش‌آموزان نجات‌یافته ماجرا را طور دیگری بازگو می‌کنند.
میلاد غلامی یکی از همان دانش‌آموزان نجات‌یافته در واژگونی پیکان وانت است. او درباره آن روز می‌گوید: مدرسه كه تمام شد دانش‌آموزان با عجله خارج شدند. هر كسي به سمتي رفت؛ من و امیر رضا و 6 نفر دیگر با هم بودیم که هر روز از روستای گنج‌آباد یک به گنج‌آباد دو که حدودا 5 کیلومتر با هم فاصله دارند می‌رفتیم. وقتی وارد جاده اصلی شدیم مثل روزهای قبل برای خودروهای عبوری دست تکان دادیم تا یک نفر ما را به روستایمان برساند. آن روز پیکان وانت سفید رنگ که راننده‌اش میانسال بود وقتی متوجه ما شد، در کنار جاده ایستاد. ما هم از این‌که دیگر نمی‌خواهد پیاده به خانه برگردیم خوشحال بودیم. من جلوی وانت نشستم و برادرم و بقیه بچه‌ها به قسمت بار وانت رفتند. ماشین به راه افتاد اما وقتی به سه‌راهی اسلام‌آباد رسیدیم ناگهان خودروی پلیس‌راه که در کنار جاده ایستاده بود دنبالمان حرکت کرد و مامور پلیس از پشت بلندگو می‌گفت «خودروی وانت سمت راست توقف کن.»
میلاد ادامه می‌دهد: مردم این‌جا فقیر هستند و نمی‌توانند جریمه‌های سنگین را پرداخت کنند. روز قبل هم وقتی یک وانت ما را سوار کرد، پلیس او را 50‌هزار تومان جریمه کرد. راننده وانت وقتی متوجه پلیس شد پایش را روی گاز گذاشت و به مسیرش ادامه داد. وقتی دیدم سرعت وانت خیلی زیاد است از راننده خواستم توقف کند تا ما پیاده شویم اما گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود. بچه‌های پشت وانت هم که متوجه ماجرا شده بودند از ترس فریاد می‌زدند و از راننده وانت می‌خواستند تا توقف کند.
علی‌اکبر بهادری‌پور یکی دیگر از همان دانش‌آموزانی که با پرت‌کردن خود از ماشین وانت دچار صدمه شده بود، می‌گوید: فقط از ترس فریاد می‌زدیم. وقتی وانت به روستا رسید، تصمیم گرفتم خودم را به پایین پرت کنم اما ماشین پلیس آن‌قدر به ما نزدیک بود که ترسیدم این کار را انجام دهم چرا که اگر خودم را به پایین پرت می‌کردم زیر ماشین پلیس می‌رفتم. به همین خاطر صبر کردم تا این‌که وقتی وانت پیکان قصد داشت وارد جاده اصلی شود، برای چند لحظه سرعتش را کم کرد و من توانستم خودم را روی زمین پرت کنم.
میلاد ادامه می‌دهد: سرعت راننده وانت خیلی زیاد بود. ما همه ترسیده بودیم و فریاد می‌کشیدیم. تا این‌که وانت وارد روستایمان شد. مطمئن بودیم یا وانت توقف خواهد کرد و یا این‌که پلیس دست از تعقیب و گریز برمی‌دارد اما این‌طور نشد و ماجرا همچنان ادامه داشت تا این‌که آن اتفاق افتاد.
صدای آژیر خودروی پلیس‌راه در روستا پیچیده بود. اهالی روستا با شنیدن صدای آژیر هراسان از خانه‌هایشان خارج شدند تا درجریان ماجرا قرار بگیرند. فروتن یکی از اهالی روستای گنج‌آباد دو است. او می‌گوید: ماشین مگان پلیس آژیرکشان به دنبال وانت پیکان در حرکت بود و افسر راهور با بلندگو از وانت پیکان که سرعت زیادی داشت می‌خواست توقف کند اما راننده وانت گوش نمی‌داد و با سرعت می‌رفت. مادر بچه‌ها با دیدن این صحنه فریاد می‌کشید. کوچه‌های روستا خیلی تنگ است. یک طرف خانه‌های مردم است و طرف دیگر را چوب گذاشته‌ایم. چه طوری وانت پیکان با سرعت این کوچه‌ها را رد کرد، نمی‌دانم. وانت تا آخر روستا با سرعت رفت و ماشین پلیس همچنان به دنبالش بود. وقتی وانت به آخر جاده خاکی رسید و برای ورود به جاده آسفالت سرعتش را کم کرد در همین لحظه یکی از دانش‌آموزها خود را از ماشین به بیرون پرت کرد. خوشبختانه برای این دانش‌آموز اتفاقی نیفتاد. با دیدن این صحنه سریع سوار ماشین خودم شدم و آنها را دنبال کردم. دوباره هر دو خودرو با فاصله 50 متری از هم وارد جاده آسفالت شدند من هم با فاصله 150 متری به دنبالشان.
حدودا 2 کیلومتر به طرف قلعه‌گنج رفتیم که خودروی مگان پلیس‌راه سرعتش را زیاد کرد و از سمت در، کنار وانت قرار گرفت. خودروی پلیس به شانه خاکی جاده رفت. این کار پلیس هم باعث نشد وانت توقف کند و همچنان با سرعت به مسیرش ادامه می‌داد که نمی‌دانم چه شد ناگهان وانت پیکان واژگون شد و سرانجام حادثه مرگبار رخ داد. میلاد غلامی درباره لحظه حادثه می‌گوید: وقتی خودروی پلیس را در کنار خودمان دیدم فریادزنان از آنها خواستم تا دیگر تعقیب‌مان نکند اما نه راننده وانت به حرفم گوش داد و نه ماموران پلیس که ناگهان نمی‌دانم چه شد خودروی وانت واژگون شد. درِ خودرو سمت من باز شد و من از ماشین به بیرون پرت شدم. تا چند لحظه هیچ حرکتی نمی‌توانستم انجام دهم. ترسیده بودم و قلبم به شدت مي‌زد. وقتی از روی زمین بلند شدم دیدم امیررضا برادرم و یک نفر دیگر حالشان خوب است اما دانیال غلامی و مظاهر محمدی به شدت آسیب دیده بودند. حال علیرضا و یونس چلیپا که پسرعمو بودند و یوسف پیش‌بین اصلا خوب نبود؛ هیچ حرکتی نمی‌کردند.
با واژگون شدن وانت پیکان اهالی روستا خود را به محل حادثه رساندند. با تماس به اورژانس چند دقیقه بعد تکنسین‌های اورژانس در محل واژگونی خودروی وانت حاضر شدند و اقدامات اولیه پزشکی روی دانش‌آموزان آغاز شد. وقتی امدادگران اورژانس تک‌تک دانش‌آموزان حادثه‌دیده را معاینه کردند، مشخص شد علیرضا و یونس در دم جان باخته‌اند اما هنوز به زنده ماندن دانیال و مظاهر و همچنین یوسف، امید هست. هر سه دانش‌آموز مجروح بلافاصله با آمبولانس به بیمارستان 12 فروردین کهنوج منتقل شدند اما در میان راه یوسف نیز به دلیل شدت جراحات وارده جانش را از دست داد تا این حادثه با مرگ 3 دانش‌آموز بی‌گناه تبدیل به حادثه‌ای مرگبار شود.
راننده وانت مقصر است
سرهنگ دادمولا آبکار فرمانده قرارگاه
پلیس راه جنوب کرمان در گفت‌وگویی با شهروند با تأیید این حادثه می‌گوید: در حادثه واژگونی وانت پیکان در روستای سرخ قلعه از توابع شهرستان قلعه‌گنج که منجر به مرگ3 دانش‌آموز و بستری شدن 3‌دانش‌آموز دیگر شد هیچ‌گونه عملیات تعقیب و گریز پلیسی صورت نگرفته است. وی در ادامه گفت: راننده وانت پیکان در زمان رانندگی مشغول صحبت با تلفن همراه بوده که به محض مشاهده خودروی پلیس اقدام به فرار می‌کند و در نتیجه منجر به بروز این حادثه می‌شود. سرهنگ آبکار در ادامه افزود: ابعاد مختلف این حادثه در دست بررسی است. این درحالی است که راننده پیکان وانت فاقد گواهینامه است. با بروز این حادثه نباید اقدامات مفید پلیس را زیر سوال ببریم زیرا پلیس در کاهش تصادفات جاده‌ای در این محور بسیار خوب
عمل کرده است.

دیدگاه‌های دیگران

ن
ناشناس |
مخالف 0 - 0 موافق
راننده تاکسی مقصر بوده
م
م |
مخالف 0 - 0 موافق
متاسفانه سه دانش اموز جان باختند حالا دگه دنبال مقصر گشتن فایده نداره

تعداد بازدید :  617