الناز محمدی| «گَشین»، «آلا»، «خَبات»، «زانا»، «متین»، «بهنوش» و «سینا» کودکانیاند که انفجار مین سال گذشته، زندگیشان را عوض کرد. گشین که حالا به همراه پدرش برای درمان در بیمارستان نورافشار هلالاحمر به تهران آمده، در انفجار مین زیر درخت گردوی نزدیک خانهاش، مچ پای راستش را از دست داد. او میگوید هنوز بعد از مدتها نمیتواند باور کند که یک پا ندارد و شبها برای نوشیدن آب از خواب بیدار میشود و در تاریکی طوری راه میرود که انگار هنوز دو پایش را دارد.
۲۶مهر سال گذشته بود که انفجار در روستای نشکاش مریوان، 7 کودک را مصدوم کرد. کودکانی که آن روز زیر درخت گردو در حال بازی بودند و انفجار مین بهجا مانده از اطراف پایگاه نظامی روستایشان، بازیشان را ناتمام گذاشت. برای همین هم بود که در مرداد گذشته «شهروند» با سفری به روستای نشکاش از وضع این کودکان گزارشی تهیه و منتشر کرد؛ کودکانی که وضعیتشان تا آن موقع رسانهای نشده بود و در سکوت با زخمهایشان کنار آمده بودند.
حالا اما چندماهی میشود که حسین احمدینیاز و عثمان مزین وکالت این کودکان را بهعهده گرفتهاند و برای رسیدگی به وضع آنها هم حالا با 6نفر از این کودکان به تهران آمدهاند. آنها به همراه پدرانشان روز سهشنبه به تحریریه «شهروند» آمدند و درباره آخرین وضع 7 کودک مریوانی قربانی مین گفتوگو کردند.
حسین احمدینیاز، یکی از وکلای این کودکان در این دیدار گفت: «پزشکان بیمارستان نورافشار هلالاحمر برای درمان کودکان مجروح مین اعلام آمادگی کردهاند. وقتی به این بیمارستان رفتیم، مسئولان بیمارستان بسیار خوب با ما برخورد کردند و روند درمانی این بچهها به زودی شروع میشود. نشکاش یکی از روستاهای بسیار محروم کردستان است. ما اسم این بچهها را گذاشتهایم کودکان مین. نکتهای که در اینباره وجود دارد این است که کودکان بیشترین قربانیان مین هستند و دیگر نباید اجازه داد که شهروندان ایرانی بیشتر از این قربانی شوند؛ مینی که در گذشته برای امنیت استفاده شده حالا خودش ضدامنیت شده است. » این وکیل دادگستری گفت: «یکی از مشکلات این بچهها وجود مدارس غیراستاندارد است. در کنار همه مشکلات اکنون این نگرانی وجود دارد که این بچهها از ناحیه مدارس غیراستاندارد هم آسیب ببینند. کلاسیکه کودکان نشکاش در آن درس می خوانند با یک بخاری نفتی بسیار قدیمی و غیراستاندارد گرم می شود. برای همین تقاضا داریم، نگذارید حادثه شینآباد برای این کودکان تکرار شود.»
به گفته او در مریوان از سال ۶۲ تا ۸۹ حدود ۴۹۰نفر در اثر رفتن روی مین کشته و ۱۵۳۰نفر هم مجروح شدهاند و تعداد مینهای کاشته شده در این مناطق مشخص نیست. او در ادامه گفت: «ما میخواهیم که بلافاصله کمیسیون ماده ۲ برای این بچهها تشکیل شود و فرآیند درمانی آنها جدیتر دنبال شود.» در ادامه عبدالرسول وصال، مدیرمسئول «شهروند» در این دیدار گفت: «امیدوارم روزی بیاید که ما دیگر گرد غم را بر چهره کردستان و مناطق محروم نبینیم. توجه به مسائل اجتماعی یکی از راهبردهایی است که در جامعه ما بسیار ضروری است. در جامعه ما هرچه تازیانه میخوریم از سیاسی کردن موضوعات است و کمتر به نتیجه میرسیم.» او ادامه داد: «حوزه اجتماعی، حوزه حساسی است و خیلی باید مواظب باشیم که کسی از فعالیتهای اجتماعی بهرهبرداری سیاسی نکند. مشکلاتی که در مناطق جنگی وجود دارد، ادامه دارد. من زمانی به پاکستان رفته بودم، وقتی از تورمشان میپرسیدم، میگفتند عاملش جنگ کشمیر است و.... همه را به جنگ ربط میدادند. در کشورهای دیگر هم این موضوع وجود دارد. جنگ ما که یک جنگ 8ساله بوده و بارها زمینهایی که الان مردم در آنها زندگی میکنند، داده شده و پس گرفته شده و مناطق ناامنیاند. باید تلاش کرد که جمعآوری مین به یک موضوع جدی تبدیل شود.» عثمان مزین، یکی دیگر از وکلای کودکان قربانی مین هم در این دیدار گفت: «قانونی که درباره مین وجود دارد مصوب سال ۶۲ است و اشکالات زیادی بر آن وارد است. بعضی از جوانان در منطقه کردستان انجمنهایی را برای آموزش مردم درباره مین تشکیل دادهاند اما به علت حمایت نشدن از ارگانهای مسئول بهویژه در 4سال اخیر، فعالیتهای آنها تقریبا تعطیل شده است. سال گذشته ما چند انفجار مین در کردستان داشتیم که قربانیانی گرفت. در 5سال اخیر کمیسیونهای تعیین درصد در هیچیک از فرمانداریهای شهرهای کردستان تشکیل نشده و عملا فعالیت پاکسازی مناطق تعطیل شده است. همه اینها باعث شد که ما بخواهیم درد قربانیان مین را به گوش جامعه برسانیم.» او ادامه داد: «دولت مکلف است امنیت و رفاه را برای شهروندان تأمین کند. در حال حاضر ۶۴پرونده راکد وجود دارد که کمیسیون برای آنها تشکیل نشده و آنها را به بایگانی فرستادهاند.»
برهان کریمی، پدر گشین که مچ پای راستش را حالا ندارد در گفتوگو با «شهروند» درباره وضع او میگوید: «این بچهها همهشان ناقص شدهاند. اگر گشین به داخل پایگاه رفته بود و پایش را از دست میداد، من دلم نمیسوخت و میگفتم بیاحتیاطی کرده ولی او در حال بازی نزدیک خانهمان بود که این اتفاق برایش افتاد. او دیشب برای من میگفت که من آن روز را در خواب میبینم که آن روز که زیر درخت گردو، مین منفجر شد، به اندازهای به سمت بالا پرت شدم که سرم به شاخه درخت گردو خورد. شاخه آن درخت خیلی بلند است، حداقل دومتر میشود. گشین در خواب پایش را به زمین میکوبد و بسیار بدخواب است. او در ضمیر ناخودآگاهش از طبیعت و هرچه باعث این حادثه شده، انتقام میگیرد. پروتز پایش عوض شده اما خوب نیست. پایش درد میکند، زیر پایش عفونت کرده و ساق پایش باریکتر شده است. گشین الان پنجم ابتدایی است ولی درسش اصلا خوب نیست.» به گفته او حالا 2هفته میشود که بنیاد شهید دفترچه درمانی به بچهها داده. بنیاد شهید حالا برای کودکان نشکاش درصد مجروحیت تعیین کرده؛ برای گشین ۳۰ و برای آلا ۴۰درصد. برای 4نفر دیگر هم 5درصد مجروحیت تعیین کردهاند. با اینکه این کودکان بیمه شدهاند اما هنوز روند درمانیشان شروع نشده و به همین دلیل پزشکان بیمارستان نورافشار برای درمان آنها اعلام آمادگی کردهاند. سینا دژاهنگ 6ساله است و در شکم و پایش ترکش دارد و گوش چپش کمشنواست. آلا روبینا 5سال دارد و بعد از انفجار مین، چشم راستش تقریبا نابینا شده و قرار است در بیمارستان فوقتخصصی هلالاحمر در تهرانپارس جراحی شود. زانا پاو، کلاس هفتم است، در سر و بدنش ترکشهای زیادی از مین جامانده و گوش راستش کر شده است. بنیاد شهید حالا برای او ۵درصد جانبازی تعیینشده کره است. خبات کریمی کلاس پنجم است و چشم چپش در اثر انفجار مین کمبینا شده و فقط تا 2متریاش را میتواند ببیند و حالا قرار است برای درآوردن ترکشها از بدنش در بیمارستان نورافشار بستری شود. بهنوش ضیاییمقدم هم یکی دیگر از کودکان قربانی مین روستای نشکاش است که ترکشهای زیادی در دست و صورت و شکمش جا مانده و نیاز به جراحی دارد.