محمدمهدی اقبالی| ابوالفضل کاوه تفتی، نجاتگر هلالاحمر شهرستان تفت و مربی فنی و حرفهای، چند روز پیش وقتی با خودرو شخصی خود جهت آموزش یکی از مباحث فنی و حرفهای به یکی از شهرستانهای یزد عزیمت میکرد در جاده بهاباد - آسفیچ دچار حادثه شد و دار فانی را وداع گفت. ابوالفضل کاوه تفتی 5/4/1363 در شـهرستان تفت به دنیا آمـد. وی در شهرستان تفت سرپرست آتشنشانی شهرداری شهرستان و جزو یکی از مدیران جوان و پرتلاش شهرستان بود و از سال 88 فعالیت خود را در جمعیت هلالاحمر به عنوان امدادگر و نجاتگر و بعدها بهعنوان مربی شروع کرد. وی در سال 1386 فارغالتحصیل کارشناسی کشاورزی گرایش گیاهپزشکی از دانشگاه روزانه تبریز و فارغالتحصیل کارشناسی آتشنشانی و خدمات ایمنی گرایش مدیریت در عملیات حریق و حوادث دانشگاه علمی - کاربردی یزد در سال 1392 و نجاتگر 2 واحد امدادونجات جمعیت هلالاحمر شهرستان تفت شد. درسهایی در زندگی بسیاری از افراد نهفته است که میتوان با دریافت نکات مثبت و کلیدی آن، مسیر زندگی خود را متحول کرد و طور دیگری به ادامه زندگی نگریست. همچنین رفتن عزیزانی از بین ما به دیار ابدی و اثرات مثبت و عمیقی که در طول حیاتشان در این دیار فانی بر جای گذاشتهاند به ما یادآوری و راه رسیدن به سعادت را نمایانتر میکند. زندگی امدادگران نیز درسهایی اینچنین به ما میآموزد. امدادگری ویژگی انسانهای فرشتهصفتی است که تنها خداوند بالهایشان را میبیند، اما صد افسوس که دستان حادثه گاهی اوقات بالهای این فرشتگان را میچیند تا آنها نتوانند دیگر به وظیفه فرشتهگونه خود عمل کنند. فوت نجاتگر این مجموعه که تا چندی پیش در بین تمامی انسانها و در بین هیاهو و دغدغههای زندگی روزمره، بدون هیچگونه چشمداشتی و به صورت داوطلبانه با پوشیدن لباس امدادگری هلالاحمر به نجات جان همنوعان خود میشتافت، غمی بزرگ را بر دل امدادگران و تمامی اعضای داوطلب جمعیت هلالاحمر استان و شهرستان تفت نهاد. همراهی با او چه زود گذشت و با خوبیهایش به خاطرهها سپرده شد. در ادامه، گفتوگویی که مدتی پیش با ایشان داشتیم را با هم میخوانیم.
کاوه نحوه آشنایی خود را با هلالاحمر اینگونه بیان کرد: ابتدا در دوران دانشجویی از طریق دوستان در دانشگاه تبریز با هلالاحمر آشنا شدم و سپس در ادامه همکاری با هلالاحمر در سال 89 بهعنوان راهنمای امداد کوهستان در جمعیت هلالاحمر تفت شروع به فعالیت کردم. وی در تعریف امدادگری و جایگاه هلالاحمر گفت: گردآوري مجموعهاي از تلاشها، موفقيتها و خدماتي كه جمعيت هلالاحمر به آسيبديدگان، دردمندان و بينوايان ارایه میکند و بيان لحظههاي باشكوه نوعدوستي، ايثار، اخلاص و تصور کردن چهرههاي متبسم امدادگراني كه همواره آغوش پرمهر خود را به روي نيازمندان و مددجويان گشوده تا نور زندگي را بر دل نااميدان بتابانند. به نظر من امدادگر فردی است توانگر از لحاظ جسمی و روحی که بنابر تمایل درونی و حس نوعدوستی خودش و براساس فراگیری آموزشهای لازم در کلیه زمینههای امدادی اقدام به امدادرسانی به افراد آسیبدیده و آسیبپذیر میکند. دورههایی از قبیل: امدادونجات در کوهستان، اقدامات پیشبیمارستانی، تخصصی امداد، تخصصی نجات، جستوجو و نجات در حوادث جادهای، امدادونجات در سیلاب، پزشکیاری، تخصص اسکان، تخصص تغذیه، حمایتهای روانی در حوادث، کمکهای اولیه، دوره غواضی و نجات غریق را در جمعیت هلالاحمر گذراندهام. در مجموعه هلالاحمر بانوان با گذراندن دورههای امدادی، برنامهریزی و تمرین مطمئنا دارای قابلیتها و استعدادهایی هستند که در صورت کشف و بروز آنها و شکوفاکردنشان میتوانند همپای مردان امدادگرانی توانمند در زمان حوادث باشند و در کمکرسانی به آسیب دیدگان ارایه خدمت کنند. وقتی از او در مورد حوادث تلخ و شیرین پرسیدیم، اینگونه جواب داد: حضور در جمعیت هلالاحمر بهخصوص در مواقع حادثه خاطرات تلخ و شیرینی را به دنبال دارد؛ یکی از خاطرات شیرینم به زمانی برمیگردد که 2 نفر جوان در کوه اسب رستم روستای ده بالا، یکی از روستاهای توابع شهرستان تفت بودند که با امدادرسانی و راهنمایی، آنها با تندرستی و سلامت کامل به دامنه کوه رسیدند و نجات داده شدند، اما یکی از تلخترین خاطراتم بیرون آوردن جسد غرقشده کودکی 3ساله در عمق استخر آب گلخانهای در شهرستان تفت بود. مسئولان توجه داشته باشند که امدادگران به صورت داوطلبانه اقدام به امدادرسانی میکنند و چشمداشتی به مسائل مالی ندارند بنابراین حمایتهای مسئولان بهخصوص تقویت کردن حمایتهای روانی ازجمله تقدیر و تشکر از آنها، برگزاری اردوهای تفریحی و آموزشی و.... میتواند در دلگرم بودن امدادگران بسیار تأثیرگذار باشد. از او پرسیدم هنگام خدمت به مردم چه حسی به تو دست میدهد که گفت: واقعا فوقالعاده است، وقتی خدمتی به مردم میکنم که آنها خرسند میشوند، من را خوشحال میکند چراکه خدمت به مردم، خدمت به حقّ الله است و از دید خداوند دور نخواهد ماند