سعید اصغرزاده| عکس، عکس زیبایی است؛ نمایشی است از آنچه در زیر لایههای نهضت وجود دارد. ما قسمتی از یک نهضت جهانی هستیم و اگرچه یک واحد از مجموعه جمعیتها هستیم اما در عین حال دچار گوناگونی و تنوعیم. ما فرهنگهای بیشماری را در جمع خود پذیرا شدهایم و اصلا با این فرهنگهاست که شعار انساندوستی و نوعدوستی ما به عینیت و واقعیت میرسد.
اینجا در یک تصویر بدون اینکه طرحی از پیش تعیین شده، دختران این مرز و بوم را در یک قاب بگنجاند، آنها خود به منزله یک تن واحد حضور پیدا کردهاند، به گونهای که فقدان برخی از استانهای کشورم به چشم نمیآید و طرح لبخند و مودتی که اکنون بر روح و جسم تک تک افراد حاضر در عکس به ثبت رسیده است را میتوان در صورت غايبان جمع نیز به تصور نشست. این عکس ثبت موقعیتی در یک لحظه نیست که تمام شده باشد (برای همین هم میگویم این یک عکس نیست!)، بلکه نشانهای از تداوم یک حرکت است که پوینده و ماناست. وحدتی است که ریشه در اعماق دارد و کثرتی است که در پوشش فعالیت داوطلبی همزاد ایرانیان است.
اینجا هم تنوع رنگهاست، هم تنوع زبانها، هم تنوع عقاید و رسوم. همه اینها در یک تصویر جمع شده است و آیا این شدنی است؟ تصویری که میتواند برای همیشه حامل پیام مهمی باشد. پیامی که در یکی از روزهای گرم شهریور از اردوگاهی در انزلی به تمام جهان مخابره میشود؛ حرکتی جهانشمول و فراتر از مرزها. همه اینها آمدهاند تا برای ساختن آینده قوی شوند؛ آیندهای که نه تبعیضی در آن وجود دارد و نه محدودیتی برای صلح.
یکی از بوشهر است با پیراهن بلند دورچین به همراه عبای سیاه، مقنعه نازک، روبنده، شلوار چیت و صندلی به نام «کوش». یکی از خوزستان است با عبایه، شیلّه، چِلّاب و عُصّابه. یکی از هرمزگان است با کندوره و برقع. یکی از کردستان است با پیراهن بلندی تا روی پنجه با پولکهای رنگارنگ تزیینشده و نیمتنهای پوشیده به اسم «سوخمه»، یکی از فارس است با خوس که از الیاف نقرهای تشکیل شده. یکی از سیستانوبلوچستان است با سوزندوزی و تکو و سریگ. یکی با روسری مینا از کهگیلویه و بویراحمد آمده و....
میبینید که این یک عکس نیست یک تاریخ است. یک تمدن و یک فصل نوین در میان جوانان نوپای ایران است. شاید ما بهعنوان «روزنامهنگار» نمیتوانستیم هیچگاه چنین گوناگونی عظیمی را به تصویر بکشیم اما در یک اردوی تابستانی در پنجمین المپیاد آماده در اردوگاه مهر انزلی، یک عکس یادگاری از افتتاحیه، میرود تا حامل نقشه راهی باشد که به مدد چند جوان به تصویر کشیده شده است. این یک عکس نیست، این یک بیانیه است! در آن سوی عکس که نه، در پهنهای از عکس، تصویری است در دست نماینده اصفهان؛ تصویری از جانباخته راه عدالت و صلح. شهیدی که همسر و فرزندش این روزها حامل پیام او هستند. تصویر شهید حججی، آرمانی را نشان میدهد که گوناگونی فرهنگی و اعتقادی ما با آن در تضاد نیست. این عکس، عکس نیست که فلسفه حیات ملتی است که رشادت فرزندانش تمام مرزها را در نوردیده است و اینک دخترکان مظلومش آوای صلح و عدالت را سر دادهاند. آنها آمدهاند تا راه ساختن ایران و آینده را بیاموزند و در همافزایی و مشارکتی همدلانه صفحهای جدید را ورق بزنند. این یک عکس نیست. این واقعیتی است که فکر میکردیم به تصویر کشیدنش سخت است اما به تصویر کشیده شده است.
This is not a photo!
Tahmineh Ansari| This Photo is beautiful. It is displaying what's under the layers of the movement. We are part of a global movement, although we are a unit of many populations, also at the same time we have diversity. We have embraced countless cultures, and in all times with these cultures, the humanitarian and altruistic slogan reaches to objectivity and reality.
Here, in a photo without a predetermined design, the girls of this boundary (Iran) are in a frame, they themselves appeared as a single unit, so that the absence of some of the provinces of my country does not appear and the smile and civility, which is now submitted on the spirit and the body of each person in the photo, can be imagined in the absence of who are not here. This snapshot is not a momentary event that is over (so I say this is not a photo!), But it's a sign of a continuation of a move which is dynamic. A kind of Unity which has been rooted in the depths and is a plurality in the coverage of volunteering of Iranian people.
Here is the diversity of colors, the diversity of languages, the diversity of beliefs and customs. All these, are in one photo and is it possible? An image that can carry an important message forever in itself. A message which has been sent to the whole world from one camp in Anzali on one of the warmer days of Shahrivar ( September). A universal movement which is beyond the boundaries. All of this has come to be strong enough to make the future. Future in which there is no discrimination, nor a restriction to peace.
One of them is from Boushehr, the other from Khouzestan. One girl is from Hormozgan, the other from Kordestan. one of them from Fars and the other from Sistan- Baloochestan and one of them from Kohgilouyeh-Boyerahmad and all of them with their traditional clothes.
You see, this is not a photo, its history. It’s a civilization and a new season among the Iranian youth. Perhaps, we as a "journalist” could never picture such a great variety, but in a summer camp at the »5th Amadeh Olympiad« in Anzali, a memorial photo from the opening, has been carried to be a way that would help several young people who have been pictured. This is not a photo, it's a statement!
Not on the side of the photo, on the area of photo, there is a photo in the hand of the representative of Isfahan, A photo of a martyr killed in the way of justice and peace. A martyr, whose wife and son carry his message these days. The image of martyr Hojaji shows an ideal that does not conflict with our cultural and religious diversity. This is not a photo, also that is the philosophy of the life of a nation whose children's pride has covered all the borders, and now their oppressed daughters have cried the voice of peace and justice. They have come to learn how to build Iran and the future, and to put together a coherent and collaborative contribution to a new era.
This is not a photo. It's a fact that we thought it was difficult to picture it, but it was pictured....