در تاریخ بشر هیچگاه فاجعهای به این عظمت رخ نداده بود که کسی مانند یزید پسر معاویه، در جای کسی مانند پیامبر آخرالزمان و آورنده قرآن، حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بنشیند و به نام خلیفه و جانشین پیامبر خدا و نماینده نظام قرآنی و مجری احکام قرآن، بر مردم حکم راند و سرنوشت اسلام و مسلمانان را تعیین کند و اینچنین حق و باطل در هم آمیخته شود که همگان از تمییز آن دو در حیرت بمانند. اینجاست که یکی از نشانههای بسیار سترگ رسالتهای بزرگ، جداسازی حق از باطل، در همه نمودهای حق و همه نمودهای باطل است. رسالت جداسازی حق از باطل و عدل از ظلم، به منظور پایداری حق و عدل و نابودی باطل و ظلم ـ همواره ـ رسالتی عظیم است و عاشورای عظیم، تجلی تام ادای این رسالت است. عاشورا فریادی است که برای همیشه خواب غفلت را از سرهای شورگستران آبادیها و افقها بیرون کرد. عاشورا برای همیشه حق را از باطل جدا ساخت، تا دیگر یزیدیان عصرها نتوانند با پوشش اسلام، مظاهر جاهلیت - چه جاهلیت کهن و چه جاهلیت نو - را زنده سازند. «قیام جاودانه» برداشتی است نو و در عین حال مستند از نهضت عاشورا است. گرچه جداسازی حق و باطل به دنبال خود، عاشورا را بهعنوان یک حرکت انقلابی سرمشق انسانهای آزاده معرفی میکند و مشعل جاویدی است که قرآن و عترت را از هم ناگسستنی ساخته و عقبه فکری و اعتقادی خود را در سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جسته است. قیام جاودانه، رمز جاودانگی عاشورا را در همین میداند که اگر حسین انقلابی بزرگ بود، اما عدالتخواه هم بود. گرچه افسوس بس گران که عاشورا هم، چنانکه باید شناخته باشد، شناخته نیست؛ دوست به گونهای عاشورا را ننمایانده است و دشمن بهگونهای عاشورا را پوشانده است! قیام جاودانه، كتابي است كه گوشزد ميكند مسلمانان همواره دو تکلیف بزرگ در برابر نهضت عاشورا دارند:
1- تجدیدنظر در شناخت عاشورا
2- تجدیدنظر در چگونگی بهرهوری از عاشورا و بهرهرسانی به انسانها
3- بازسازی فرهنگ عاشورا و گسترش دادن نفوذ آن در نسلها و عصرها به منظور رهایی از باطل و ستم و رسیدن به حق و عدالت
نویسنده قیام جاودانه را در هشت بخش مدون ساخته است:
عاشورا و جهان اسلام / عاشورا و انسان نو / عاشورا و عدالت / عاشورا، انقلابها و حکومتها / حکومت مسانخ / اسلام و مردم (دین مردمی) / طاغوتزدایی، تنها راه رهایی / عدالت، محو سیمای فقر