شماره ۴۱۵ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۷ آبان
صفحه را ببند
در حاشیه

اویس رضوانیان حقوق‌دان و و بلاگ‌نویس

درباره داستان اسیدپاشی بسیار این‌جا و آن‌جا صحبت شده و هر کس ماجرا را از نگاهی واکاویده است و شاید تکرار آن سخنان دیگر لطفی نداشته باشد. اما از میان تمام حواشی این حکایت تلخ، یکی که بیشتر از بقیه به چشمم آمد و برایم آزار دهنده شد، این بود که هم خود قربانیان و هم خانواده‌های ایشان و هم دیگرانی که خبر را نقل می‌کردند، در گفت‌وگوهایشان تا حد امکان تلاش می‌کردند قربانی را از منظر اخلاقی منزه نشان داده و به این ترتیب ثابت کنند که او مستحق چنین اتفاقی نبوده است. برای مثال، پدر یکی از قربانیان دخترش را محجبه‌ای معرفی می‌کرد که هیچ‌گاه نمازش ترک نشده بود و همیشه در کار خیر پیش‌قدم بود و با این مقدمات این سوال را می‌پرسید که گناه دختر من چه بوده است که چنین بلایی را سرش آوردند؟ یکی دیگر از قربانیان، خود را از خانواده مذهبی‌ای معرفی می‌کرد که هیچ‌گاه با پوشش نامناسب در جامعه ظاهر نشده بود و آن روز هم با لباس فرم دانشگاه در تردد بود و با این توضیحات، این ادعا که هدف جانیان افراد بدحجاب بوده است را رد می‌کرد. همسر یکی دیگر از قربانیان هم با اصرار بر این که نام همسرش افشا نشود، بر این نکته تاکید می‌کرد که همسرش شهروند محجبه‌ای بوده و در اثبات این فضیلت همسرش، پای شهادت دوستان و آشنایان را هم به میان می‌کشید.
به اعتقاد نگارنده، توجیهاتی از این دست، بدترین شیوه‌ای است که برای به تصویر کشیدن زشتی و نادرستی جنایت‌های این چنینی می‌تواند به کار گرفته شود. چرا که این بیان، ناخواسته این معنای مخالف بسیار نادرست را در ذهن متبادر می‌کند که اگر کسی این اوصاف و فضیلت‌ها را نداشته و برای مثال از حجاب مناسبی برخوردار نبوده یا حسن شهرت نداشته باشد، ایرادی ندارد که قربانی چنین جنایتی شود. به عبارت دیگر، اگر چه قطعا مورد نظر گویندگان چنین نبوده است، اما نحوه بیان ایشان چنین است که انگار، نه به اصل ماجرا، که تنها به انتخاب خود یا عزیزانشان برای قربانی شدن در این جنایت معترض هستند و از این منظر است که آن را  برنمی‌تابند.
حادثه آن‌قدر هولناک است که نیاز به هیچ توضیحی در توصیف شخصیت قربانی ندارد. امنیت شهروندان، با هر مشی و عقیده‌ای، باید تامین شود و این تامین مقید به وجود هیچ وصفی نیست. همچنان‌ که قانون هم در برخورداری شهروندان از حقوق شهروندی، تفاوتی میان محجبه و بدحجاب، یا شهروند نیکوکار و بی‌خیر قائل نشده است.
در جامعه‌ای که حتی ذهن شهروندان عادی هم نوعی تفکیک نانوشته را میان آحاد جامعه در برخورداری از ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی پذیرفته و حتی قربانیان هم در توصیف ظلمی که بر ایشان رفته است، ناگزیر به توجیه اوصاف و خصایص شخصی و اعتقادی خود می‌شوند، زنگ خطری وجود دارد که باید برای درمان آن گامی به پیش نهاد.
[email protected]


تعداد بازدید :  431