شماره ۴۱۵ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۷ آبان
صفحه را ببند
کابوس سیاستمداران

پدرام ابراهیمی طنزنویس

[email protected]

خیال می‌کنید این فقط ما هستیم که از شب تا صبح یک جور و از صبح تا شب صدجور، کابوس می‌بینیم؟ نه دوست گرامی! سیاستمداران و ضخیمان عالم نیز خیلی شب‌ها کابوس می‌بینند و ما با استفاده از آخرین شیوه‌های «شنود ملی» کابوس‌های برخی از این حضرات را کشف و ضبط کردیم که دعوت می‌کنیم شما هم تعدادی از آنها را بخوانید:
     
نخست‌وزیر ژاپن: گودزیلا به نیروگاه فوکوشیما حمله کرده و تمام کارمندان زن را زیر دست و پا له می‌کند. تلویزیون دولتی ژاپن بدون هماهنگی با نخست‌وزیر دارد با گیدورا مصاحبه می‌کند. گیدورا جلوی دوربین می‌گوید: «من از طرف بیگانگان مامور شده بودم خودم رو به شکل گودزیلا دربیارم و نیروگاه فوکوشیما رو بریزم به هم.» شرف و غیرت سامورایی نخست‌وزیر به جوش آمده و تصمیم می‌گیرد خودکشی کند اما هرچه شمشیر را در شکم خود فرو می‌کند اتفاقی نمی‌افتد و از بخت بد. شمشیرش چینی از آب درمی‌آید. هی فرو کن، هی نمیر... هی فرو کن، هی نمیر...
    
صدراعظم آلمان: دو خانم خیلی جدی به او نزدیک می‌شوند. اولی که جدی‌تر است به او می‌گوید: «خانم این چه لباسیه پوشیدید؟» عمه آنگلا هر کاری می‌کند زبانش بند آمده و نمی‌تواند حرف بزند. خانم عبوس ادامه می‌دهد: «تشریف بیارید با ما بریم مرکز تا ببینیم پدر و مادر شما خبر دارن که الآن شما کجایید... تشریف بیارید... گفتم بیا... بیا ببینم...» آن یکی خانم مهربان‌تره می‌گوید: «نه... خانوم خوبیه. قول میده دیگه درست لباس بپوشه. به جای این‌که ببریمش مرکز، بنزش رو می‌گیریم به جاش پراید می‌دیم که دیگه بره مرکزِ مرکزِ مرکز!» شنیده شده خانم مرکل از فردای دیدن این خواب به جای تخت خواب در تابوت می‌خوابد.
    
رئیس‌جمهوری جمهوری خلق چین: خواب می‌بیند یک هفته به انتخابات ریاست‌جمهوری‌ سال 84 ایران مانده و اصلاح‌طلبان ایران روی یک کاندیدای واحد اجماع کرده‌اند.
    
ولادیمیر پوتین، مبصر روسیه: لب پرتگاه عمیقی، یک صندلی گذاشته‌اند که روی یکی از پایه‌هایش ایستاده. روی صندلی یک قبضه کالاشینکف است و پوتین روی آن به سختی تعادلش را حفظ می‌کند. فریاد می‌زند: «کمک... کمک...» صدایی به او می‌گوید: «قول میدی نیروگاه بوشهر رو تموم کنی؟» پوتین فریاد می‌زند: «دا... دا... قول میدم قول میدم.» صدا می‌گوید: «قول میدی بذاری بقیه همسایه‌ها هم توی دریای کاسپین شنا کنند؟» فریاد می‌زند: «قول میدم قول میدم.» صدا می‌گوید: «پاتو از زندگی اوکراین می‌کشی بیرون یا به ناتو بگم بیاد؟» پوتین ضجه می‌زند: «قول میدم... قول میدم...» صدا می‌گوید: «مردک! به تو هم میشه گفت رئیس‌جمهوری روسیه؟! اینجوری کشور ما با سوییس چه فرقی می‌کنه؟!» و بعد از این جمله، صاحب صدا یعنی جناب استالین پوتین را هل می‌دهد پایین و...
    
فرانسوا اولاند و برلوسکونی: راستش این لامذهب‌ها کابوسشان از رویای ما شیرین‌تر بود! تعریف کردنش هم اصلا راه ندارد. زن و بچه پای روزنامه نشسته‌.
    
اشرف غنی احمدزی: بعد از چندین و چند ماه خواب دیدن، امشب قسمت هفتصد و سی و ششم سریال خواب‌های اوست و بالاخره امشب معشوقه‌اش را زیر درخت انار تنها گیر آورده و می‌خواهد حرف دلش را به او بزند و از این قبیل قضایا. دختر آرزوهایش شبیه این مینیاتورهای زاغارت وسط دیوان حافظ است و یک پیاله و یک تنبور در دست دارد. اشرف غنی تا می‌آید بگوید «شما مرا کشته کردی...» عبدالله عبدالله از بالای درخت می‌پرد روی دوشش و می‌گوید: «تک‌خوری؟»
     
سفیر بلژیک در ایران: خواب می‌بیند در بروکسل دارد یه قل دو قل بازی می‌کند که یکدفعه اینترنت کند می‌شود ولی مردم واکنشی نشان نمی‌دهند. بعضی از سایت‌ها هم فیلتر شده ولی مردم راضی به نظر می‌رسند و انگار نه انگار. می‌رود کنار پنجره و می‌بیند شیخ حسن جوری و عده‌ای از مردم ایران با مشعل و دشنه زیر پنجره ایستاده‌اند و طی مراسم باشکوهی بروکسل را تسخیر کرده‌اند. (البته چیزی که برای ایشان خاطره است برای ما تاریخ بیهقی‌ست)
    
باراک اوباما: خواب می‌بیند باید بین این چهار گزینه یکی را انتخاب کند: 1) دیدن اخبار ورزشی بانوان از شبکه سه ایران. 2) دیدن کلهم اجمعین حرکات و سکنات امیر تتلو. 3) بلند کردن مو تا روی شانه 4) عملیات زمینی علیه داعش در عراق.

 


تعداد بازدید :  449