رواج باورهای خرافی و تندادن به موهومات، از ویژگیهای بخشهایی از جامعه ایران در گذر تاریخ به شمار میآمده است. این باورها را از دریچه منابع تاریخی، در گوشهگوشه زندگی آن دسته از مردم میتوان جست و یافت که با کاربرد فراوان آنها در زندگی روزمره، بخشی از زیست فردی و اجتماعی خود را سامان میدادند. اگوست بنتان افسر فرانسوی و فرستاده دربار ناپلئون به دربار فتحعلیشاه قاجار در کتاب «سفرنامه اگوست بنتان» درباره گرایش ایرانیان به باورهای خرافی مینویسد؛ «یکبار که به دیدن احمدخان [یکی از امیران قشون] رفتم، دیدم که ترجمهای از گالین [کالبدشناس یونانی در سده سوم میلادی] را ورق میزد و مطالعه میکرد تا بلکه دارویی برای اسهال که او را زجر میداد، پیدا نماید و چون عرق چوب صندل را دوای دردش یافت، دستور داد مقداری برایش بیاورند و به من هم تعارف کرد، مزه مطبوعی نداشت ولی گرمکننده بود». او با دیدن این صحنه و البته دیگر نشانههای رواج باورهای موهوم در میان پارهای ایرانیان چنین نتیجه میگیرد «ایرانیان بسیار خرافاتیاند و کمتر کسی است که قبل از اتخاذ آنرا نویشد تصمیم از منجمین که تعداد آنها زیاد است، صلاح کار خود را نپرسد و حتی در موارد کماهمیت با تسبیح فال میگیرند». این جهانگرد فرانسوی سپس درباره تأثیر چنین باورهایی روایت میکند؛ «اگر فال شخصی نامناسب باشد، از انجامدادن مهمترین کارها خودداری میکند، گاه اگر شاه یا یکی از بزرگان در سفر یا شکار باشند، برای مراجعت به منزل فال میگیرند و اگر فال وقت را مقتضی نشان ندهد، حتی اگر کار واجبی هم در پیش باشد، به خانه برنمیگردند و در بیرون منزل چادر میزنند». فرستاده ناپلئون به دربار قاجار در ادامه توصیف خود به نمونههای دیگر از باورهای خرافی و موهوم در میان مردم و ابزارهایی در این زمینه اشاره میکند؛ «بعضی روزها را نجس میدانند مثلا چهارشنبه هیچ کار مهمی را شروع نمیکنند... سنگ فیروزه نیز از نظر آنان خواص مفیدی دارد و معتقدند که آنها را از بلا دور نگه میدارد. تقدیم فیروزه نشانه دستی عمیق است و ایرانیان این کار را بااهمیت بسیار انجام میدهند». اگوست بنتان بر این باور است که «خرافات ایرانیان در زندگی روزمره آنان مخصوصا در موقع ناخوشی مشکلات زیادی ایجاد میکند. در قرون گذشته طب در ایران پیشرفتی نکرده است و ایرانیان فقط به بعضی داروهای معجزهآسا و معجونهای اسرارآمیز اعتقاد دارند که اگر قسمت باشد، شفابخش خواهد بود».