مژگان جعفری - روزنامهنگار|
اسب ما را هم خودتان نگاه دارید!
مهدیقلی هدایت «مخبرالسلطنه»، کارگزار حکومتی و نخستوزیر ایران در دورههای قاجار و پهلوی اول در کتاب «خاطرات و خطرات»، آنجا که وضعیت اخلاقی و فرهنگی بازرگانان ایرانی را در گذر زمان به بوته نقد میگذارد، به دگرگونیهایی اشاره میکند که جریان تجددخواهی در ایران آن روزگار پدید آورده است. روایت وی، در جایی به رواج اتومبیل در ایران، به عنوان یکی از مظاهر تجدد و دگرگونی پهلو میزند «تجار ما هم از پیكر دررفتهاند[.] سابق معروف بود نان بشیشه میمالیدند و تجار معتبر به قاطری قناعت داشتند[.] امروز میز شام و ناهارشان از هركس رنگینتر است[،] تختخوابشان مزینتر و اتومبیل نمره اول را سال بسال عوض میكنند[.] رقابتی شده كه مردم خانه ملك و كالا را میفروشند و اتومبیل میخرند كه از گردشگاهها استفاده كنند». اتومبیل، این وسوسه بیرقیب روزگار مدرن اما نه تنها بازرگانان بزرگ ایرانی را از راه به در میبرد، که، سه دهه بعد، گاریها و درشکهها را نیز از میدان درکرد؛ تغییری که موجب میشود بخشی از جامعه از نان خوردن بمانند. روزنامه اطلاعات به تاریخ 29 فروردین 1341 خورشیدی در گزارشی با تیتر «درشکهها و گاریهای تهران جمعآوری شد»، یادآور میشود در شهری با 150 هزار اتوموبیل، دیگر جایی برای 800 درشکهای نخواهد بود که با کندرویشان رفتوآمد در برخی مناطق تهران را مختل کردهاند «از بعدازظهر دیروز ماموران اداره راهنمائی و رانندگی درشکهها، چرخهای دستی، گاریهای اسبی را در تهران جمعآوری کردند و به این ترتیب بکار وسائط نقلیه کندرو که در محلات جنوبی تهران مشغول حمل بار و مسافر بودند پایان داده شد. ... پس از آنکه خبر جمعآوری درشکهها در شهر انتشار یافت درشکهچیها بسرعت پا بفرار گذاشتند و هر یک در گوشهای از گاراژها و کاروانسراها مخفی شدند ... مامورین پس از اینکه درشکهها را به قرارگاه انتقال دادند اسبهای آن را به صاحبانش تحویل میدادند ولی بعضی از درشکهچیها از تحویل گرفتن اسب خودداری کرده و میگفتند حالا که درشکه را از ما میگیرید اسب را هم خودتان نگاه دارید».
سقوط اتومبیل پدر چای ایران به دره
روزنامه اطلاعات یک سال بعد به تاریخ 22 فروردین 1342 باز در گزارشی دیگر با تیتر «اتومبیلها تا 5 سال دیگر در تهران از حرکت بازمیمانند» تاکید کرد افزایش تعداد و تراکم اتوموبیلها در شهر تهران، تخلفات رانندگی را افزایش داده است «در حال حاضر 100 هزار وسیله نقلیه در تهران حرکت میکند، تا پنجسال دیگر این رقم به 130 هزار خواهد رسید در حالیکه تهران بطور عادی ظرفیت 60 هزار اتومبیل بیشتر ندارد. ... طبق اظهار نظر کارشناسان راهنمائی و رانندگی تخلفات زیاد رانندگان ناشی از تراکم وسائط نقلیه بطور سرسامآور در شهر تهران است. در حال حاضر متجاوز از 100 هزار وسیله نقلیه در شهر تهران در حال حرکت است». این اشاره، ما را به سالهایی میبرد که به نوشته جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» تنها دو کمپانی فروش اتومبیل در تهران فعالیت میکرد «کمپانی فورد بود که دو دهانه دکان بالاتر از کوچه ناظمالاطباء گرفته در یکی از آنها یک دستگاه سواری کروکی گذاشته و یکی را دفتر کار و فروشگاه خود ساخته بود و بعد از آن کمپانی شورولت که بهمین صورت دو دکان بالاتر اختیار نمود تا کم کم که بیوک و دوج هم به آنها اضافه شده کمپانیها متعدد گردیدند. شاید اتومبیلهایی که از آنها صحبت میشود مدلهای هزار و نهصد و بیست یا بیست و یک و حدود آن بودند». این تاریخنگار فرهنگ و زندگی مردم تهران قدیم سپس خاطرهای از روزگار کودکی در اینباره روایت میکند «از آنجا که کودک هشت نه سالهای بودم تنها عشقم تماشای اتومبیلهای نو و مناظر دلپذیر یکی دو دکان اتومبیلفروشی بود که در هر فرصت خود را به پشت شیشههای آنها رسانیده مدتها به تماشا بپردازم و این کار را پیوسته ادامه داده تمام سال را روزشماری کرده منتظر آمدن مدلهای تازهتر بمانم». در سالهای میانه فعالیت محدود این دو کمپانی در ایران، تا دهه 40 خورشیدی که تراکم اتومبیل ها در خیابانها مورد انتقاد قرار گیرد، اما رخدادهایی پدید میآمد که باز نام «عشق» تازه ایرانیها را بر سر زبانها میانداخت. تصادفهای رانندگی مشاهیر، یکی از آنها بود. روزنامهها در آذر 1305 خورشیدی گزارش کردند که درشکه کرایهای درویش خان، نوازنده پرآوازه ایرانی هنگام بازگشت از محفل موسیقی به خانه با یک اتوموبیل فورد برخورد میکند. اسبهای درشکه در جا تلف ، وی از درشکه به بیرون افتاد و از ناحیه سر به زمین برخورد کرد. مردم درویش خان را به بیمارستان نظمیه تهران رساندند. او اما به دلیل شدت آسیب، پس از ۵ روز به دلیل ضربه مغزی درگذشت. بنیانگذار صنعت چای در ایران، دیگر فرد پرآوازه بود بر اثر سانحه اتوموبیل جان باخت. روزنامه اطلاعات به تاریخ 22 اردیبهشت 1308 چنین گزارش داد «بر طبق تلگرافی که از بوشهر واصل گردیده آقای کاشفالسلطنه چایکار دیروز یکساعت بظهر از بوشهر بوسیله اتومبیل کمپانی زیگلر عازم شیراز گردیده و در کتل ملوین دالکی و کنار تخته غفله اتومبیل پرت شده آقای کاشفالسلطنه و یکنفر امنیه بلافاصله فوت مینمایند. پسر موسیو پراتیو که همراه بوده و همچنین شوفر اتومبیل مجروح میشوند». روزنامهها در روزهای پایانی دی ماه 1339 خورشیدی از کشته شدن یک خواننده نامدار زن بر اثر تصادف اتومبیل شخصیاش، فولکس واگن در خیابان شاه تهران با یک تاکسی خبر دادند؛ رخدادی که باز نگاه میلیونها ایرانی را به یک رخداد تصادف اتومبیل کشاند. محمود حسابی، دانشمند ایرانی و رییس دانشکده علوم، دیگر فرد پرآوازه بود که با اتومبیل تصادف کرد اما جان به در برد. روزنامهها در آبان 1338 خبر تصادف اتومبیل استیشن وی را با یک اتومبیل سواری در جاده شمیران به تهران گزارش کردند. بزرگی تصادف به اندازهای بود که اتومبیل سواری در کنار جاده واژگون شد و در نتیجه او و دو نفر دیگر از سرنشینان استیشن مجروح شدند.