شماره ۴۱۵ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۷ آبان
صفحه را ببند
به شدت مشتری‌مدار!

مریم   شکرانی روزنامه نگار

اگر تصور می‌کنید در ایران مشتری را به چشم یکی از ارکان مهم اقتصادی می‌بینند و صاحبان کالا و خدمات برای او احترام قائلند، سخت در اشتباهید! مشتری در کشور ما یعنی کسی که مجبور است بخرد، پس باید بخرد! اگر قبول ندارید دیالوگ‌های ردوبدل شده بین فروشنده‌ها و مشتریان را بخوانید.  
مشتری: آقا این گوشتی که یک ساعت پیش به من فروختید چرا بنفش است؟ تاریخ مصرفش ...
فروشنده: تاریخ چی؟! ... گوشت بنفش؟! ... شما تا حالا گوشت خارجی از نزدیک ندیدی؟!
مشتری: مطمئن هستی این کفش تک سایزی را که به من فروختی جا باز می‌کند؟! الان فقط نصف پایم توی کفش می‌رود!
فروشنده: آقا شاید شما مشکل پا داشته باشی جا باز نکند. آن دیگر به من مربوط نیست. الان هم دقت کنی این‌جا نوشته جنس فروخته شده به هیچ عنوان پس گرفته نمی‌شود؟!...
مشتری: ببخشید این گوشی پشت ویترین را می‌شود از نزدیک ببینم؟
فروشنده: اول بگو  که می‌خوای بخری! ... اگر مشتری نیستی وقت ما رو نگیر.
مشتری: مگر شما نگفتید قیمت این ماشین 40میلیون؟  پس چرا الان می‌گید 50میلیون؟
فروشنده: بعله! ولی بنده قیمت ماشین را بدون سوئیچ خدمت‌تان عرض کردم؛ اگه می‌خواید سوئیچ را هم روی ماشین بگذارم قیمت می‌شود 50‌میلیون تومان.
مشتری: سلام. می‌شه کمی درباره طرح سوسپانسیون پاییزی صحبت کنید؟ یعنی واقعا مکالمه رایگان می‌دهید؟
فروشنده: عزیزم مگه نمی‌بینی دارم چت می‌کنم؟! برو از سایت‌مون بخون دیگه...
مشتری: ببخشید بقیه پول چی شد؟
فروشنده: می‌خوای چک بنویسم؟! ... دو قرون دو ریال که دیگر این حرف‌ها را نداره!
آخر نوشت:  
حالا جالبش این است که روی دیوار همین فروشگاه‌ها یک عالمه تابلو زده است با این شعارها: «همیشه حق با مشتری است»، «اعتماد مشتری سرمایه ماست»، هرجا سخن از احترام به مشتری است نام ما می‌درخشد! و چه می‌دانم مشتری روی زمین پا نگذارد و روی سر و چشم ما پا بگذارد... خلاصه خواستم بگویم مشتری‌مداری یکی از خصوصیات بارز اقتصاد عزیز ماست!

 


تعداد بازدید :  305