حامد داراب
در روزهای اخیر که دانشگاه درهای خود را به روی دانشجویان گشوده است، بار دیگر میان دانشجویان هنرهای نمایشی، مبحث بحث برانگیز ترجمه متون نمایشی اوج گرفته است. تا جایی که پژوهشکده هنر و فرهنگ جهاد دانشگاهی تصمیم به برگزاری سری سمینارهای قابل توجهی در این خصوص کرده است. مسألهای که بیتردید باید از برنامهگذارانش متشکر و قدردان بود، از این منظر یادداشت کوتاه پیشرو به یک مبحث مهم در راستای این آسیبشناسی اشاره میکند.
در ابتدا باید نوشت که سرآغاز این بحث را میتوان در کتاب سوم جمهوری افلاطون پیگرفت که وی در آنجا برحسب اینکه خود شاعر سخنگو باشد یا اینکه شخصیتها امکان گفتوگو داشته باشند، تمایزی میان گزارش و بازنمایی قایل میشود.
البته همین امر بعدها در بوطیقای ارسطو و سپس در کار هگل، در قالب سه شیوه بیان یا تقلید کرد، یافت: یعنی سه شیوه لیریک، اپیک و دراماتیک، بنابراین متون دراماتیک از این حیث که کاملا به شیوه بازنمایانه محدودند و شاعر در آنها هرگز امکان گفتوگوی مستقیم ندارد. از متون اپیک یا روایی تمایز مییابند.
اما این دعوی، از اهمیت بنیادین تمایز ما چیزی کم نمیکند. چون در متون دراماتیک، دریافتکننده این احساس را دارد که مستقیما با شخصیتهای بازنمایی شده مواجه میشود، درحالیکه در متون روایی این شخصیتها، کموبیش با واسطه یک شخصیت راوی عینی توصیف میشوند. بهعلاوه، در متون دراماتیک گفتارهایی که در روند رو به جلوی متن خلق میشود، کلا به گفتارهای بین اشخاص(دیالوگ) یا حتی انفرادی(مونولوگ) اشخاص نمایشی تقلیل مییابد.
با همه این اختلافها ترجمه اکثر شاهکارهای دراماتیک در ایران، به متونی یک دست، خنثی، بیخاصیت و از همه مهمتر، فارغ از قابلیتهای اجرایی بدل شده است؛ متونی که علاوهبر این (به تعبیر یانکات) از ویژگی معاصر بودن و تاثیرپذیری از شرایط اجتماعی کاملا به دور ماندهاند. دراینباره اما نگارنده هرگز با ترجمه نمایشنامههایی که به دست آدمهای به اصلاح، غیرتئاتری صورت گرفته است، هیچ ضدیتی ندارم. برعکس، برخی از بهترین ترجمههایما به دست همین اشخاص صورت گرفته است؛ مثلا ترجمههای شکسپیری احمدخزاعی یا ترجمه دشمن مردم اثر ایبسن توسط ح.آریانپور و مکبث، داریوش آشوری، حتی شکی نیست که بسیاری از این ترجمهها، ازجمله هملت فرزاد و باغ آلبالوی سیمین دانشور، به مذاق بسیاری خوش میآید؛ اما لذت بردن از ویژگیهای ادبی و ظرایف یک شاهکار ترجمه شده یک چیز است و تحقیق ویژگیهای اجرایی و تئاتری آن چیز دیگر. در نهایت، خنثی شدگی این متون، همانقدر به ناتوانی مترجم در درک ماهیت درام بستگی دارد که به عدم تأثیرپذیری از شرایط اجتماعی و سیاسی روز.