شماره ۱۱۹۶ | ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۲ مرداد
صفحه را ببند
تپانچه‌ پنج لولِ میرزا

|  صادق رضازاده|

همه چیز برای یک جشن باشکوه مهیا بود؛ برای تاجگذاری. این‌بار که تاج را بر سر قبله‌ عالم، شاه ایران، ناصرالدین شاه بگذارند، می‌شود 50سال. حال باید به شکرانه‌ 50‌ سال سلطنت به زیارت حضرت عبدالعظیم به شهر ری می‌رفت. به ‌آرامی قدم برمی‌داشت اما تشویش و دل‌آشوبی غریبی از چشم‌های او پیدا بود. نه! او تقدیرش همان بود که در 50 سالگیِ حکومتش، به جای تاج بر سرگذاشتن، خونش جاری شود. خونی که خشم مردم را نشان می‌داد. ناگهان قلب قبله‌ عالم با گلوله‌ای که از تپانچه پنج لول میرزا خارج شد، برای همیشه از کار افتاد. میرزا شب‌ها با فکر کشتن ناصرالدین و رنج‌هایش می‌خوابید و صبح‌ها قبل از هر چیزی باز به این چیزها فکر می‌کرد؛ بدون این‌که عواقب کارش را سنجیده باشد. این آرزو و رویا، مالیخولیای ذهن میرزا شده بود و با فکر اجرایی‌کردن آن شب و روز می‌گذراند. میرزا خواسته بود، چند ‌سال پیش خواسته بود؛ همان روز تعزیه‌خوانی تکیه دولت که در غرفه حاج محمدحسین امین‌الضرب خدمت می‌کرد، به هنگام گردش شاه در غرفه‌ها قصد این کار را کرده بود که برود با کاردی که در گوشه‌ لباسش بود، مقصود خود را انجام دهد اما احتیاط کرد که مبادا یک‌وقت این اتفاق نیفتد و کار‌ِ بد‌تری روی دستش بماند. از شب قبل به زیارت حضرت عبدالعظیم رفته بود. در تاریکی زاویه ایوان نشسته بود و صورتش درست و واضح مشخص نبود. در گوشه تاریکی سرپا نشسته بود و دست‌هایش را روی زانو و سر را بر روی دست‌ها گذاشته بود، سخت مشغول راز و نیاز بود و در فکر و خیال فرو رفته بدون آن‌که تغییری در وضعِ خود بدهد یا کلامی بگوید؛ اما در گوشه دیگری دو نفر که آنها زیارت‌شان تمام شده بود، مشغول صحبت با یکدیگر بودند. از این می‌گفتند که فردا شاه به زیارت می‌آید آن هم بدون قرق. این رسمِ همیشگی‌ بود که هر وقت شاه به این مزار می‌آید، صحن و حرم را به کلی قرق می‌کردند. میرزا گوش‌هایش را به سمت آن دو نفر تیز می‌کند و به محض این‌که از زبان‌شان می‌شنود که شاه فردا به زیارت می‌آید و قرق هم نیست، به فکر اجراکردن نیت خود می‌افتد. روز جمعه شاه قاجار با همراهانش راه می‌افتد برای زیارت. در این بحبوحه و رفت و آمد زائران و همراهان، مردی به سمتش می‌آید، در دستش کاغذی ا‌ست اما ناگهان صدای صفیر گلوله به‌گوش می‌رسد و بعد از آن آشوب، میرزا از بد اقبالی نمی‌تواند در آن شلوغی فرار کند و به دست مأموران می‌افتد. اما همه‌ نگاه‌ها به سمت جنازه‌ شاه جلب شده است. قبله‌ عالم مُرده. کشته شده. میرزا رضای کرمانی او را به قتل رسانده است.
22 مرداد (1275)، سالروز درگذشت میرزا رضای کرمانی، قاتل ناصرالدین‌شاه قاجار


تعداد بازدید :  614