مهدی مالمیر روزنامهنگار
چندی پیش خبری روی خروجی رسانههای خبری نشست به این مضمون که عربستان سعودی قصد دارد در ۵۰ جزیره دریای سرخ پروژه بزرگ گردشگری تدارک ببیند و با بهره بردن از تمهیداتی مانند کاستن از محدودیتهای صدور ویزا و استقبال از سرمایهگذاران خارجی و نظایر اینها، نظر گردشگران حرفهای را به سوی این سواحل جلب کند. این پروژه تا آنجا که از خبرها پیداست، قرار است در سه ماهه پایان سال ۲۰۱۹ میلادی آغاز شود و تا پایان ۲۰۲۲ میلادی به بهرهبرداری برسد. پسِ پشت این پروژه عظیم البته «محمد بن سلمان» ولیعهد سیوچند ساله و جنجالی عربستان است که برخی به قدرت رسیدن او را به پوستاندازی نظام سیاسی این کشور پس از دههها سکون تعبیر کردهاند. شاهزادهای جسور و البته پیشبینیناپذیر که نشان داده آنچنان هم خام و دستبسته نیست و به سیاست و ظرایف آن آشنایی دارد. شاهد این مدعا هم توافقنامهای است که میان عربستان و کشورمان منعقد شده و طی آن رئیس حج عربستان بر این نکته انگشت تأکید گذاشته است که کرامت، سلامت و امنیت حجاج ایرانی را لحاظ خواهند کرد. میزان بالای سفر حجاج ایرانی، سیاستمداران عربستانی را واداشته تا خصومتهای آشکار و نهانشان را با کشور ما به کناری نهند و از درِ دیپلماسی در آیند که این همه، خبر از چرخشی مشهود در سیاست عربستان و تکیه مسئولان سعودی بر صنعت گردشگری بهعنوان صنعت جایگزین صنعت رو به فراموشی نفت میدهد. اینکه هر روز از اهمیت استراتژیک نفت کاسته میشود، حرف تازهای نیست و سالهاست دلسوزان و اقتصاددانان از پایان یافتن عصر نفت دم میزنند. امروز به یک روایت، ۶۴درصد از نفت تولید شده در جهان در صنعت حملونقل به مصرف میرسد که با ابتکاراتی که از صنعت خودروسازی جهان در زمینه تولید خودروهای برقی و الکترونیکی به چشم میآید، به نظر میرسد نرمنرمک سوختهای فسیلی جای خود را در آیندهای نه چندان دور به سوختهای الکترونیکی و به اصطلاح سبز میسپرند و دیگر نفت و فرآوردههای آن در حوزه صنعت حملونقل جایگزینناپذیر به حساب نمیآیند. به این همه بیفزایید گروههای طرفدار محیط زیست و خطر نزدیکِ گرم شده زمین را که سبب شده است
خودروسازان بزرگ در طراحیهای جدیدشان این معضلات را در نظر بگیرند و به سوی جهانی بدون دود گازوییل و بنزین پیش روند! تکاپوی کشوری همانند عربستان به خوبی نشان میدهد که کشورهای حاشیه خلیج فارس خطر پایان یافتن ذخیره نفتی از یکسو و کم شدن ارزش استراتژیک نفت را از سوی دیگر به خوبی دریافتهاند و برای عقب نماندن از قافله اقتصاد و تجارت جهانی، صنعت گردشگری را ریسمان نجات خود یافتهاند. ته کشیدن چاههای نفت امری است که دیر یا زود گریبان اقتصاد کشور ما را هم خواهد گرفت و هم از این رو، میطلبد مدیران کشور ما از همین حالا به فکر جانشین کردن درآمدهای نفتی با صنعتی دیگر باشند که در این میان چه صنعتی بهتر و پولسازتر از صنعت گردشگری که هم بسترهای آن در کشور ما فراهم است و هم نیروی کار دیده و باانگیزه در این حوزه کم نداریم!