مائده امینی- شهروند| اسحاق جهانگیری، معاون اول ریاستجمهوری وقتی برای افتتاح کارخانه خودروسازی کرمانشاه به این استان سفر کرده بود، در جمع خبرنگاران و مدیران اعلام کرد که به پویش «کالای _ استاندارد _ ایرانی _ میخرم» میپیوندد؛ پویشی که از مدیران و مسئولان و فرمانداران شروع شده و حالا به طنزپردازان و هنرمندان رسیده است. در این پویش تازه قرار شده که همه کالای استاندارد ایرانی بخرند. سازمان ملی استاندارد ایران بیش از یک ماه است که مشغول عضوگیری برای این کمپین است و بهتازگی موسسه هنرمندان پیشکسوت را هم همراه خود کرده است. البته چندی پیش، در روزهای آغازین شروع به کار این پویش هم نیره پیروزبخت، رئیس سازمان ملی استاندارد ایران، در نشستی که با طنزپردازان در سازمان ملی استاندارد ایران داشت، از راهاندازی سراسری کمپین خرید کالای استاندارد ایرانی خبر داد و گفت: امیدواریم هنرمندان و طنزپردازان در این مسیر به کمک سازمان ملی استاندارد آمده، در اصلاح شیوهها و راهنمایی صحیح یاری کنند.
سیدجمال هادیان، مدیر روابطعمومی سازمان استاندارد و مدیر این پویش به «شهروند» میگوید: این اولین پویش در سراسر کشور است که بدون اینکه یک ریال هزینه روی دست عاملان خود بگذارد، مشغول به کار شده و صرفا از جوانان مشتاق و وطندوست و انرژیهای درونی کشور کمک میگیرد. این در حالی است که شهرداری همزمان برای پیشبردن پویش «از خودمان شروع کنیم» تاکنون بالغ بر 15میلیارد تومان هزینه کرده است!
در فاز دوم به سر میبریم
«این پویش یک پویش معمولی نیست و بر پایه یک مدل علمی استوار است.» این نخستين جملات جمال هادیان است. او درباره این پویش به «شهروند» توضیح میدهد: این پویش به 3 فاز تقسیم شده است؛ در فاز اول مدیران، مسئولان، فرمانداران، دولتمردان را با خود همراه کردیم و حالا در فاز دوم به سر میبریم. در این فاز با موسسه هنرمندان پیشکسوت صحبت و از مدیرعامل تا 700 عضو آن را با خودمان همراه کردیم. فاز سوم که در مهر ماه به بهرهبرداری میرسد، فاز همراهسازی همه مردم ایران با این پویش ملی است.
چه کسانی به این پویش پیوستهاند؟
بعد از اسحاق جهانگیری، به گفته روابطعمومی سازمان ملی استاندارد، احمد مسجدجامعی هم در راه پیوستن به کمپین حمایت از کالای استاندارد ایرانی است و احتمالا بهزودی پیوستن این عضو شورای شهر هم به صورت قطعی اعلام شود. تاکنون ماحوزی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی بوشهر، جمالی نماینده مردم رودبار در مجلس شورای اسلامی و میرغضنفری فرماندار رودبار به همراه معاونین خود به این پویش پیوستهاند. مدیرکل اداره کل انتقال خون استان کردستان، پروفسور خدادوست جراح و چشمپزشک مشهور ایرانی، زرآبادي نماينده محترم قزوين در مجلس شوراي اسلامي و کارفرمایان نمونه استان قزوین هم از دیگر افرادی هستند که قصد دارند «کالای استاندارد ایرانی» بخرند.
همه چیز باید استاندارد باشد
سیاستهای بند 24 اقتصاد مقاومتی میگوید که همه کالاهای تولید داخل باید استاندارد باشند. هادیان این سیاست را پایههای اصلی این پویش دانسته و میگوید: نشان استاندارد باید بر روی همه کالاهای داخلی باشد و این کمپین میتواند به تحقق این بند مهم در سیاستهای اقتصاد مقاومتی کمک کند.
چرا ایرانیها با کالاهای داخلی قهرند؟
تاکنون از خود پرسیدهاید که چرا باید برای جا افتادن فرهنگ خرید کالای ایرانی بین خود ایرانیها اینقدر تلاش کرد؟ وقتی در بازار مشغول به خرید و گشت و گذارید، آیا تا به حال شنیدهاید که کسی با افتخار بگوید یک کالایی ایرانی میفروشد تا با این شعار جذب مشتری کند؟
بخشی از این بومیزدگی را میتوان ناشی از فرهنگ غلط حاکم بر اقتصاد بازاری و لوکسگرایی حاضر در کشور دانست؛ اما این همه ماجرا نیست.
مصرفکنندهها بارها و بارها با خرید کالاهای بیکیفیت داخلی مارگزیده شدهاند و حالا از ریسمان سیاه و سفید میترسند. در این میان، برخی اقتصاددانان و تولیدکنندهها میگویند اوضاع صنعت و صنعتگران خوب نیست و تا وقتی که مردم به کالای ایرانی روی نیاورده و اعتماد نکنند، صنعتهای داخلی رونق نمیگیرند و مردم باید از تولید ایرانی حمایت کنند تا تولیدکنندگان بتوانند با خط تولید پیشرفتهتر و امکانات بهتر کالای ارزانتر و باکیفیتتر تولید کنند.
افزایش کیفیت، تنها راه نجات کالای ایرانی
محمدقلی یوسفی، اقتصاددان و کارشناس صنعت| نباید خرید کالای ایرانی را معطوف به تبلیغات ناسیونالیستی و سیاسی، اقتصادی کنیم. گر چه حمایت مردم از تولید کشورشان میتواند درنهایت به بهبود تولید، رشد صادرات، تولید ثروت و اشتغال ختم شود، اما برخی سازوکارها در کشور ما نیز باید اصلاح شود و در خدمت حمایت از مصرفکننده قرار گیرد. تجربه در کشورهای دیگر و حتی خود ایران نشان داده که تأثیر چنین تبلیغات و پویشهایی زیاد نیست و مهمترین عاملی که میتواند موجب آشتی مردم با کالای تولید داخل شود، صرفا افزایش «کیفیت» است. نمیتوان به صرف راهاندازی یک کمپین، از مردم انتظار داشت بر طبق سلیقه و ذائقه شرکتهای داخلی تصمیم بگیرند و کالای باکیفیت بخرند؛ چرا که مصرفکننده در هیچ کجای دنیا فرمانبردار نیست. چنین سیاستهایی ممکن است امتیازاتی به کالای ایرانی بدهند یا در جذب مخاطب موثر باشند، اما تا مادامی که کیفیت در اولویت دوم قرار گرفته باشد، راه به جایی نمیبرند.
شما در نظر بگیرید چطور است که پسته، چای، برنج، چرم و... جایگاه خود را در بین مصرفکننده پیدا کرده است؛ اما هر چه تلاش میکنیم، نمیتوانیم مصرفکننده را مجبور به خرید یخچال ایرانی کنیم؟
از طرفی واقعیت امر این است که مشکل صنعت ما مشکل تقاضا نیست و کمبود تولید نقش مهمتری در ایجاد خلأهای موجود کنونی ایفا کرده است. این مهم بدین معناست که کمتر تولیدکنندهای را میبینیم که کالای داخلی رو دستش مانده باشد.
موضوع اصلی، موضوع قدرت خرید مردم است. شاید بهتر باشد از این جنبه به این قضیه نگاه کنیم که قدرت خرید مردم چگونه است؟ مردم توان خرید ندارند. نه فقط در جامعه ایرانی، بلکه در همه جوامع مادامی که درآمد بهطور برابر توزیع نشده است، بخش وسیعی قدرت خرید ندارند و کالا چه ایرانی باشد چه خارجی، آنطور که باید و شاید فروش نمیرود. در چنین شرایطی، مصرفکننده حق دارد که دلش نخواهد بودجه خود را صرف کالایی بکند که چندان هم از نمونه خارجی آن ارزانتر نیست، اما بیکیفیت و کمدوام است. در شرایط کنونی، هزینههای تمام شده برای خرید کالای ایرانی گاهی بیشتر از نمونه خارجی آن است چرا که دوام کالای ایرانی پایین و خدمات پس از فروش آن ضعیف است.
موضوع حمایت از مصرفکننده هم موضوع مهم دیگری است که دولتمردان، تولیدکنندهها و... باید به آن بپردازند. اگر بتوانیم از مصرفکننده حمایت کنیم، میتوانیم به افزایش محبوبیت کالای ایرانی امیدوار باشیم.