| مهدی جیناک | آموزگار |
از مهمترين شاخصهای توسعه يافتگي هر کشور، میزان آگاهی و مشارکت مردم در مسائل اجتماعی، بهویژه در شرایط بحرانی يك جامعه است. در این میان مشاركت مردم ضامن اجراي برنامههاي آمادگي و كاهش خطرات است. از سوی دیگر ارتقای آگاهيهاي عمومي جز با ايجاد بستر مناسب و انجام آموزشهاي لازم درباره برنامههای آموزشی ميسر نميشود.
وجود آموزش همگاني باعث ميشود كه مردم به عنوان بازوان اجرايي مديران بحران عمل کنند. آموزشهاي همگاني ميتواند در تمامي سطوح جامعه و نيز درتمامي مراحل مديريت بحران شامل آموزش، آمادگي، كاهش خطر، مقابله و بازسازي مدنظر قرارگيرد. بنابراين براي مقابله با خطرات و خسارات ناخوشايند حوادث و بحرانها، ميتوان به گامهاي آموزشی نظير ارتقاي سطح آمادگي، شناخت و ادراك صحيح مردم، اشاره كرد.
بحرانها گروهای مختلف سنی را به اشکال مختلف تحت تاثیر قرار می دهند. کودکان به دلیل شرایط خاصی که از نظر رشد فیزیکی و عقلانی دارند از بحرانها آسیبپذیرتر هستند. کودکان حتی اگر از بحرانها دچار آسیب فیزیکی هم نشوند ممکن است از نظر روحی و روانی و زندگی آینده دچار مشکلات جدی شوند. از همین رو لازم است والدین، سرپرستان و دستاندرکاران مدیریت بحران هنگام وقوع بحرانها توجه ویژهای به مسائل کودکان
داشته باشند.
واکنش کودکان به بحرانها نیز یکسان نیست. آنها به نسبت سن، میزان بلوغ فکری، شرایط اجتماعی، میزان آسیب دیدگی از بحران، جنسیت، تجربه و شخصیتشان رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند.
مطالعات نسبتا خوبی در دنیا در این خصوص انجام شده است ولی مطالعات انجام شده در کشورهای دیگر لزوما نمیتواند مبنای مناسبی برای برنامهریزی و تصمیمگیری در یک کشور باشد. از این رو بهتر است در هر کشور مطالعات خاص خود صورت پذیرد تا بتوان سیاستگذاریهای دقیقتری در این مورد داشت تا راهکارهایی مناسب را برای کاهش اثرات بحران بر کودکان در وقایعی ناگوار
به کار برد.