شماره ۴۱۳ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۵ آبان
صفحه را ببند
گفت‌وگوی توامان با عوامل دختریانکی
وداع در مهرماه
بابک مهدیزاده| تور هنری در ایران مقوله چندان جاافتاده‌ای نیست. شاید در عرصه موسیقی تا حدودی شاهد تورهای هنری باشیم اما در عرصه تئاتر کم پیش آمده که هنرمندان عزم سفر کنند و در شهرهای مختلف تئاترشان را به روی صحنه ببرند. اما از ‌سال گذشته، عوامل نمایش دختر یانکی با 3 بازیگر شروع به برپایی یک تور هنری کردند. داستان از تهران شروع شد. در سالن نیاوران و به مدت 30 روز. در بهمن‌ماه 92. از ابتدای 93 هم تور ایرانشان شروع شد. شیراز و گرگان و بابل و چالوس و اینک ظاهرا به ایستگاه آخر رسیدند. شهر رشت. دختر یانکی در رشت اجرا شد تا حسن‌ختامی باشد بر ایرانگردی دختر یانکی. البته وداع اصلی دوباره در تهران بود، در اواخر مهرماه به‌مدت 2 شب. از این‌رو نشستی داشتیم با عوامل نمایش دختر یانکی. یعنی بهرام تشکر به‌عنوان کارگردان و بازیگر و بهنام تشکر و یکتا ناصر به‌عنوان بازیگر. در این گفت‌وگوی توامان از تجربه‌شان درخصوص این تور هنری پرسیدیم و تاثیری که بر تئاتر شهرستان‌ها می‌گذارد.

اول تهران و بعد شیراز و حالا هم تور شمال ایران. در ایران کمتر پیش می‌آید چنین تور هنری برگزار شود. مخصوصا تئاتر که اجرایش در شهرستان‌ها ریسک محسوب می‌شود. چطور این ریسک را قبول کردید؟
بهرام تشکر: وقتی نمایش دختر یانکی را که یک نمایش کمدی بود در تهران به مدت یک‌ماه روی صحنه بردیم و استقبال تماشاگران را در روزهای برفی که رفت‌وآمدها مختل بودند و حتی یک شب با 2 ساعت تأخیر نمایش را اجرا کردیم، دیدیم به ذهنم خطور کرد که چرا در شهرستان‌ها این نمایش را اجرا نکنیم. من در گیلان به دنیا آمدم. استانی که یکی از اولین‌های تئاتر کشور بود. یعنی تئاتر در این استان و مردمانش ریشه دارد. دوران تحصیلم هم استان‌های گلستان و مازندران بود. یعنی از نزدیک شاهد علاقه مردم این استان‌ها بودم. خب پیش خودم حساب کردم چرا این مردم بافرهنگ و هنردوست باید از دیدن یکی از بهترین شاخه‌های هنر یعنی تئاتر محروم باشند. تصمیم گرفتم به سهم خودم شب‌های خوبی را برای مردم این استان‌ها رقم بزنم و امیدوارم که موفق هم بوده باشم. پاسخ خوبی هم از آنها گرفتم. حضور همیشگی‌شان در سالن‌های تئاتر قوت‌قلبی بود برای همه ما.
بهنام تشکر: حق با بهرام است. حضور ما در شهرستان‌ها و استقبال مردم شهرهای مختلف نشان داد که هنر ریشه در فرهنگ ایرانیان دارد. ایرانی‌ها لایق بهتر از اینها هستند. وقتی مردم اینچنین از یک نمایشنامه خارجی استقبال می‌کنند نشان‌دهنده قدرت بالای درک و فهم هنری و فرهنگی ایرانی‌ها حتی در شهرهای کوچک است.
یکتا ناصر: علاوه بر اینها فکر می‌کنم کمدی‌بودن این نمایش هم تأثیر زیادی در جذب مخاطب داشت. دختر یانکی نه‌تنها یک نمایش کمدی و مورد علاقه عام مردم است که یک نمایش با مفهوم روشنفکری نیز هست و از این‌رو طبقه اقلیت را نیز به سالن نمایش می‌کشاند. پس ما شانس آوردیم که هم مردم بافرهنگی داریم و هم نمایش به‌خصوص و با ویژگی‌های خوبی برای اجرا انتخاب کردیم.
آقای بهرام تشکر آیا شما هم آگاهانه و به‌خاطر جذب مخاطب این نمایشنامه را انتخاب کردید و همین‌طور شما آقای بهنام تشکر و خانم یکتا ناصر به‌عنوان بازیگر؟
بهرام تشکر: به هیچ‌وجه. فضاسازی و دیالوگ و اصولا موضوع نمایش تأثیر فوق‌العاده‌ای روی من گذاشت. یادم هست ماه‌ها بعد از خواندن این نمایشنامه مشغول فضاسازی در ذهنم بودم و داشتم خودم را مجاب می‌کردم که آیا می‌توانم این نمایش را در ایران روی صحنه ببرم. البته ترجمه عالی آقای شهرام زرگر هم بی‌تأثیر نبود.
بهنام تشکر: نیل سایمون در این نمایش می‌خواهد بگوید که روشنفکران جامعه‌اش در زمان‌های حساسی که باید نقش خودشان را در حل مشکلات ایفا کنند غافل‌اند و فقط حرف می‌زنند. خب این برای من که در جامعه خودمان این مشکلات را زیاد دیدم جذاب بود و خیلی خوشحال شدم که برادرم پیشنهاد بازی در این نمایش را به من داد.
یکتا ناصر: داستان جذاب این نمایش عالی برای منی که بیشتر در سینما و تلویزیون بودم، وسوسه برانگیز بود و خیلی دوست داشتم تجربه خوبی در این کار داشته باشم که واقعا هم عالی بود.
اصولا حضور نمایش‌هایی که از پایتخت به شهرستان‌ها می‌رود، منجر به ارتقای تئاتر شهرستان‌ها می‌شود یا فضا را برای حضور تئاتری‌های آن استان تنگ می‌کند. چون در بعضی از سفرهایتان به شهرستان‌ها شاهد برخی انتقادات بودم که چرا امکانات یک استان باید در اختیار گروه‌های تهرانی قرار بگیرد و تئاتری‌های استان محروم بمانند؟
بهنام تشکر: در این‌که تئاتری‌ها در شهرستان‌ها از امکانات بسیار پایینی برخوردار هستند شکی نیست اما دوستان و همکاران باید باور بفرمایند که حضور تئاتری‌ها از شهرهای دیگر در شهرشان موجب به وجود آمدن موجی می‌شود که درنهایت تئاتر را به مردم و مسئولان شهر بیشتر معرفی می‌کند و همین امر منجر به رونق بیشتر این رشته هنری می‌شود. مخالفت با حضور گروه‌های تئاتر از شهرهای دیگر عین این می‌ماند که مخالف خرید بازیگر خارجی در فوتبال مملکت باشیم. منظورم این نیست که تئاتری‌های تهران بهتر‌اند یا بدتر یا کدام شهر تئاتری‌های بهتری دارد. منظورم این است که اگر این همکاری و حضورهای پی‌درپی در شهرها باشد، هم علاقه در مخاطب بیشتر می‌شود، هم حس رقابت به وجود می‌آید و هم مسئولان درمی‌یابند که باید امکانات بیشتری برای این رشته هنری در اختیار هنرمندان قرار دهند.
بهرام تشکر: یکی از گلایه‌های برخی از دوستان در بعضی از شهرستان‌ها این بود که چرا دستمزد تئاتری‌های تهران نسبت به شهرستان‌ها بیشتر است. خب اتفاقا دانستن این امر از سوی مسئولان شهری و هنرمندان شهرستان‌ها باعث می‌شود که نسبت به دستمزدهایشان حساس‌تر شوند و ارزش واقعی کارشان را طلب کنند. باور کنید اگر تب تئاتر در شهرستان‌ها افزون شود و مسئولان هم علاقه وافر مردم به تئاتر را ببینند، ناگزیرند که با خواسته‌های هنرمندان تئاتر موافقت کنند.
یکتا ناصر: برای من هم حضور در شهرستان‌ها جالب بود. صحبت با همکارانم در شهرستان‌ها و آشنا شدن با محدودیت‌هایشان. حضور بیشتر دیگر گروه‌های تئاتر در شهرستان‌ها و حتی آمدن گروه‌های تئاتری شهرستانی به تهران و شهرهای دیگر موجب یک تبادل‌فرهنگی و کاری می‌شود و ما را تبدیل به یک خانواده بزرگ و همبسته می‌کند که این امر می‌تواند سدها را کنار بزند و مشکلات را مرتفع کند.
آقای بهرام تشکر، در تئاتر دختر یانکی یکی از نقاط‌قوت صحنه تئاتر است. ایده طراحی صحنه از کجا شکل گرفت و چرا چنین شمایلی پیدا کرد؟
بهرام تشکر: طراحی صحنه این ‌کار در عین انسجامی که به لحاظ بصری ارایه می‌دهد، تلفیقی از 3 الگو در طراحی صحنه است، البته این مهم که آیا این تلفیق درست بوده یانه و آیا موفق بوده یا نه برعهده قضاوت تماشاگرانی است که با آن روبه‌رو شده‌اند. اول از همه یک زمینه واقع‌گرایانه داریم که در اجزای اصلی خانه، شکل پله‌ها، قرارگیری اتاق‌ها و آشپزخانه لحاظ شده است و خب با کمی تغییر از دل متن آمده است؛ خانه به هم ریخته و نامرتبی است که نشان‌دهنده زندگی 2 روزنامه‌نگار معترض است و البته نشان از زندگی کم‌درآمد و آشفته حال آنها نیز دارد؛ به‌خصوص پس از استخدام «سوفی» به شکل عمدی این آشفتگی بیشتر می‌شود تا صحنه در راستای فروپاشی روابط بین کاراکترها در پایان نمایش حرکت کند. دوم، قرارگیری توالت‌فرنگی در مرکز ثقل دکور است که درواقع تقاطع همه عبور و مرورهاست. این شیء خود را از متن صحنه جدا می‌کند و به عنصری برجسته بدل می‌شود که از همان آغاز «نشانه» بودن خود را به رخ می‌کشد و درنهایت تابلوی مریلین مونرو یا ندیوار هولکه باز هم جدا از متن واقع‌گرایانه صحنه در بالاترین قسمت دکور هم به درون متن ارجاع می‌دهد و هم به بیرون متن یعنی به دوران تاریخی خود و به تنهایی بار معنایی بسیاری از رویدادها را در آن دوره به دوش می‌کشد. توالت‌فرنگی و تابلوی وارهولو البته بسیاری از اشیای کوچک دیگر در متن سایمون نیست و به کار اضافه شده است.
به نقطه خوبی رسیدیم. چه بخش‌هایی را به متن اضافه کردید یا تغییر دادید؟
بهرام تشکر: تغییرات بیشتر در جزییات رخ داد اما یکی از تغییرات اساسی، پایان‌بندی نمایش بود. پایان نمایش نیل سایمون از قدرت بسیار زیادی برخوردار است که به لحاظ معنایی چرخه نشانه‌ها را در پایان کامل می‌کند، اما فکر من این بود که این پایان‌بندی برای تماشاگر ایرانی شاید کمی ثقیل و نامفهوم به نظر برسد و البته این ناشی از پایین‌آوردن سطح سلیقه تماشاگر در 8 سال گذشته است. ما دوباره باید تلاش کنیم دست به تولید تماشاگر بزنیم و آرام‌آرام سطح فرهنگی مردم را بالاتر ببریم. بسیاری از اسامی اشخاص، مکان‌ها و رویدادها را که در نمایشنامه وجود داشت، حذف کردیم چون برای تماشاگر واقعا خالی از معنا بود و باعث جدا شدن تماشاگر از نمایش می‌شد. من نمی‌دانم تا کی باید از نکات کلیدی در نمایشنامه‌های خارجی چشم بپوشیم فقط به خاطر این‌که تماشاگر ما به دلیل مطالعه کم و فاصله گرفتن از تئاتر و سینما و دوری از متن‌های جدی‌تر توانایی درک مفاهیم را از دست داده است. از روز اول در مواجهه با تئاتر فرنگ سنگ‌بنای تئاتر ایران با «آداپتاسیون» نهاده شد که در آن شرایط تاریخی قابل‌فهم است، اما ما همچنان باید همه‌چیز را برای تماشاگران راحت و خوشمزه کنیم و در این دوره سیاسی- اجتماعی این راحت‌طلبی واقعا آزاردهنده است. در این زمینه سخن بسیار است، بگذریم. همان‌طور که گفتم تغییر اساسی در پایان بود که درباره‌اش حرفی نمی‌زنم تا خوانندگان خودشان متن را بخوانند و اجرا را ببینند و قضاوت کنند؛ ذکر این نکته کافیست که هر آنچه به دیالوگ‌ها یا کنش‌ها افزوده شده، در راستا و چارچوب خود متن رخ داده است؛ در اجرا چیزی نخواهید دید که از الگوی درام سایمون تخطی کرده باشد یا به اصطلاح «ایرانیزه» شده باشد.
 آقای بهنام تشکر شما چطور وارد این تئاتر شدید. آیا این نمایش را به‌خاطر برادرتان قبول کردید یا محتوای نمایشنامه؟
بهنام تشکر: دختر یانکی نمایشی است که من و برادرم بهرام سال‌ها در انتظار فرصتی برای اجرای آن بودیم. بهرام تشکر در حوزه کارگردانی ایده‌های جالب‌توجهی را با خود دارد که به‌نظرم برای هر بازیگری می‌تواند جالب توجه باشد. سختی کار با وی هم جای خود را دارد. او در فضای تمرین و اجرا کاملا مسلط و بی‌پروا نشان می‌دهد و با اعتماد به بازیگران خود آنها را هدایت می‌کند. پس دو فاکتور مهم در اجرای این اثر برای ما بازیگران وجود داشت. اول نمایشنامه تاثیرگذار نیل سایمون و دوم جسارت کارگردان در خلق رویدادهای محتوایی و بصری در نمایش.
 محتوایش چه جذابیت‌هایی برای شما داشت؟
بهنام تشکر: به‌هرحال نمایشنامه درباره سال‌هایی است که مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی و سیاسی در آمریکا رخ می‌دهد. شکل نقد روشنفکران جامعه آمریکا درباره چگونگی روابط میان کشورها و انسان‌ها و تضاد به وجود آمده میان اخلاق و اراده و سیاست درقالب یک کمدی بی‌پروا از دختر یانکی یک نمایشنامه کم‌نظیر به وجود آورده است.
دنیای نویسنده با دنیای شما چقدر همخوانی دارد؟
بهنام تشکر: نویسنده با دقت مثال‌زدنی بر روابط میان زنان و مردان دست می‌گذارد و با موشکافی بحران‌های میان دختران و پسران را در موقعیت‌های گوناگون به چالش می‌کشد. این برای بازیگر، کارگردان، طراحان و در پیش از همه اینها تماشاگر جالب‌توجه است.
 آیا توانستید به‌راحتی این نقش را دربیاورید؟
بهنام تشکر : برای اجرای این نقش یک‌سال و نیم تمرکز و مطالعه پژوهشی را سپری کردم و درنهایت با اطلاعات به دست آمده و داده‌های کارگردان پس از 2 ماه تمرین به اجرا رسیدیم.
خانم ناصر این نمایش اولین حضورتان در تئاتر بود. آن هم با 2 بازیگر حرفه‌ای تئاتر. اصلا چه شد که وارد این ریسک شدید؟
یکتا ناصر: در مصاحبه دیگری هم گفته بودم که پیشنهادات زیادی داشتم اما پیشنهاد دختر یانکی از جنس دیگری بود. دلیل اصلی‌اش هم متن زیبای داستان بود که اگر آن را در کنار یک مجموعه حرفه‌ای می‌گذاشتی یک پیشنهاد عالی محسوب می‌شد و برای هر بازیگری چه موقعیتی بهتر از این. اتفاقا وجود 2 بازیگر حرفه‌ای تئاتر کار مرا هم راحت کرد چون راهنمایی‌های زیادی از ایشان می‌گرفتم.
ریسک دیگرتان در این کار بازی در یک داستان کمدی است. درحالی که شما تجربه کار کمدی هم نداشتید. آیا فکر می‌کنید توانستید از عهده این کار بربیایید؟
یکتا ناصر: درست است و اتفاقا کمدی بودن داستان یکی از دلایل انتخابش توسط من بود. بالاخره ما روی سن تمام سعی‌مان را کردیم و خنده‌ها و تشویق‌های تماشاگران را از بالا احساس می‌کردیم. شنیدن خنده‌های تماشاگر بعد از اجرای هر حرکت طنز و جمله طنز باعث تقویت روحیه ما می‌شد. در هر صورت تجربه خیلی خوبی بود این ارتباط نزدیک بین بازیگر و تماشاگر. این‌که اجرای دقیقه به دقیقه‌ات با واکنش تماشاگر روبه‌رو شود حس فوق‌العاده‌ای دارد. البته همانقدر که می‌تواند موجب تقویت روحیه شود، همانقدر هم اگر خراب کنی می‌تواند روحیه‌ات را تضعیف کند.
آقای بهرام تشکر از شخصیت «نورمن» که خودتان نقشش را بازی می‌کنید، بگویید.
بهرام تشکر: نورمن، دیوانه نابغه‌ای است که نیروی خلاقه‌اش را در خدمت چاپ نشریه معترضی درآورده؛ او نویسنده زبردست و قهاری است که می‌تواند درباره همه چیز بنویسد. بسیار جالب است، سایمون با هوشمندی، بسیاری از روشنفکران چپِ زمانه خود را نقد می‌کند. روشنفکران‌چپ همیشه به طنازی و سخنوری مشهورند، هم‌صحبتی با آنان دشوار است چون توانایی این را دارند که متقاعدتان کنند. همان‌گونه که سیستم سرمایه‌داری دست به استثمار آدم‌ها می‌زند تا چرخ تولیدش را تندتر بچرخاند، «اندی» به شکل بی‌رحمانه‌ای دست به استثمار «نورمن» می‌زند تا مجله را با سرعت بیشتری به چاپ برساند؛ نقد سایمون به جریان چپگرایی زمانه‌اش در این‌جا نهفته است، «اندی» که مدام درحال خوشگذرانی رنج‌آوری با صاحب خانه‌اش است از «نورمن» همچون یک ماشین کار می‌کشد تا ایده‌های خود را پیش ببرد، از همین‌روست که سخنرانی «اندی» قلابی جلوه می‌کند و خشونت موجود در دم و دستگاه دولتی گریبان خودِ جریانِ ضدسیستم را نیز می‌گیرد. «نورمن» یک قربانی است که لحظه رهایی‌بخشش همان عشقش به «سوفی» است، جایی که به گفته خودش:  «شدم یه حیوون». او از متفکر به حیوان گذر می‌کند، از عقلانیت به غریزه و اینجاست که می‌تواند از چرخه استثمار «اندی» خود را خلاص کند؛ اما دریغ که هم از «اندی» و هم از «سوفی» رَکَب می‌خورد. به دلیل ساده‌لوحی کودکانه‌اش بازی را می‌بازد که البته لازم به ذکر است من تمام تلاش خودم را کردم تا این وجه از شخصیت نورمن را در شکل بازی‌ام به نمایش بگذارم. «نورمن» پس از ترک خانه با فاصله‌ای کوتاه به صحنه بازمی‌گردد تا کارش را دوباره از سر بگیرد، او بیش از «اندی» به مجله‌شان فکر می‌کند اما هیچ‌کجا نمی‌بینیم که از آرمان‌هایش حرف بزند و سخنرانی کند، او کارش را بی‌ادعا انجام می‌دهد و صداقتی بیشتر از «اندی» دارد. سعی من این بود که وجوه پیچیده شخصیت «نورمن» را از طریق اندام شلخته و فیزیک شکننده به نمایش بگذارم.


تعداد بازدید :  296