محمدرضا نیکنژاد/آموزگار
چند روز پیش برنامهای تلویزیونی با زیرنویسِ مستند ثریا « نردبان فریب»، حساسم کرد. موضوع مستند توافقنامه پاریس بود. توافقنامهای که در پی نگرانیهای گسترده نهادها و کنشگران محیطزیستی جهان و با تلاش فراوان در یک همکاری کممانند جهانی به امضای بیش از ۱۹۰ کشور ازجمله ایران بهعنوان یکی از اثرگذارترین کشورها رسید. «نردبان فریب» و تهیهکنندگانش پیگیر خروج ایران از این توافق هستند! در برنامه و در میان مخالفان توافق، تنها ترامپ و دیدگاههای عجیب و پوپولیست افراطیاش و دلزدگی فراگیر از او در میان کنشگران مدنیِ مستقل جهان را میشناختم؛ و شگفتزده از اینکه برنامه ثریا با گرایش سیاسی- فرهنگی شناختهشدهاش، او و همراهانش در مخالفت با توافق پاریس را الگو قرار داده و در پی زدنِ زیر آبِ این سند زیستمحیطی مهم است! برنامه ثریا و کارشناسانش بر این باورند که سهم انسان در افزایش دمای کنونی کرهزمین تنها ۲دهم درصد است و این سهم اندک نیاز به چنین توافقی ندارد و این کار را در راستای سیاستهای تاریخی غرب، فریبی دیگر برای کشورهایی مانند ایران میدانند و... پرسش اینجاست که چگونه این فریب بزرگ را ما کشف کردیم و کشورهایی مانند ژاپن و چین و فرانسه و آلمان و هند و... در خوابند؟ شاید این کشورها همگی واردکننده نفت و همراه آمریکا هستند، خب روسیه و نروژ و کشورهای عربی چه؟ اما هر چه در بیاهمیتی این توافق بگوییم، مهم این است که در زمستانها کشور از شدت آلودگی به نفستنگی میافتد و خفهمان میکند! یکی از پیامدهای حاشیهای این توافق کاهش داوطلبانه ۴درصد تولید گازهای گلخانهای در کشور و ۸ درصد مشروط است و این میتواند افزون بر کاهش آلودگی در کشور، راه را برای دلنگرانی تاریخیِ «اقتصاد بدون نفت» هموار کند و در حاشیه آن زمینه تجارت در گسترههای دیگر را بیش از گذشته فراهم کند. از این گذشته چندین نظریه درباره ریشه گرمایش زمین هست و هنوز به شکلِ مطلق نمیتوان هیچکدام را تأیید یا رد کرد، اما شمار کشورهای امضاکننده توافق، فشار کنشگران و نهادهای محیط زیستی در جهان و خرسندی عمومیِ بخشِ محیطزیست دوست کشورهای گوناگون و... نشان میدهد گرایشی که باورش تأثیر زیاد انسان بر تغییرات اقلیمی است، قدرتمندتر است و سُمبهشان پرزورتر! اما فرض کنیم همراهی و همکاری جهانی در پاریس یک فریب است! میزان هراسانگیز تولید پلاستیک در جهان چه؟ پلاستیکهایی که دیگر از مرزهای زیستگاهی انسان گذشته و در بافتهای زنده دامها و ماهیها و پرندگان خوراکی نفوذ کردهاند و وارد چرخه خوراک انسان شدهاند و معلوم نیست تا چه اندازه بیماریهای کنونی انسان برآمده از این حجم تولید پلاستیک است! بیگمان همراهی و همکاری در توافقنامه پاریس و کامیابی نهادهای محیطزیستی جهان در آن، تجربهای ارزشمند برای همکاریهای زیستمحیطی آینده خواهد بود. شوربختانه هماوردیهای سیاسی در کشور گاه آن چنان بالا میگیرد که منافع ملی در آنها دیده نمیشود و جریانهای سیاسی به هر قیمت و با هر پیامدی برای ضربه به جریان رقیب، دستاوردهای کوتاهمدت جناحی را جایگزین منافع درازمدت ملی میکنند؛ توافق پاریس هم یکی از موردهای گرفتارشده در درگیریهای سیاسی- جناحی است. خوشبختانه حتی پیش از پاریس، ایران و تصمیمگیران اصلیاش در این زمینه کارهای باارزشی انجام دادهاند. نمونه آن در ابلاغیه سیاستهای کلی نظام در حوزه محیطزیست به وسیله مقام معظم رهبری درسال ۹۴ است که «طبق بندهای ۸ و ۱۵ این سیاستها، کلیه دستگاهها موظفند درحوزه صنعت کمکربن و تقویت دیپلماسی محیطزیست فعالیت کنند.» افزون بر این، سخنان گلایهآمیز بالاترین مقامهای کشور در هنگام خروج آمریکا از این توافقنامه، امیدوارمان میکند که فشارهای گوناگون در این زمینه کارساز نخواهد بود و ایران در یک همگرایی جهانی ارزشمند در جمع کشورهای امضاکننده باقی خواهد ماند. امیدوارم.