شماره ۴۱۲ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۴ آبان
صفحه را ببند
مسیر سبز؛ از مرگ و ترور تا اعدام!

|  سعید اصغرزاده  |

من نمی‌دانم جنازه آن معلم پیدا شد یانه؟ می‌پرسید کدام معلم؟ آیا همان که در سیستان کشته شد؟ و من می‌گویم نه! همان که در لرستان مفقود شد! ...همان که در روز 28مهرماه به همراه سه دانش‌آموز در سیلاب رودخانه شوراب خرم‌آباد غرق شد! و من فقط خبری دیدم از مدیرکل جمعیت هلال‎احمر لرستان درخصوص تداوم جست‎وجو برای یافتن جنازه «كاظم صفرزاده» در سیلاب...
و دوستی در گوگل پلاس نوشته بود: آیا این خبر را قبلا شنیده بودید؟ آيا فکر می‌کنید وزیر آموزش‌وپرورش تسلیت گفته است؟ آیا فکر می‌کنید اخبار سراسری آن را پوشش داده است؟ آيا گمان می‌کنید روزنامه‌ها خبرش را کار کرده‌اند؟ آيا اصلا اهمیت دارد بدانیم که کاظم صفرزاده مدیر و معلم منطقه عشایری بوده است؟ آيا جالب است بدانیم او شاگردان بیمارش را در آن باران سوار ماشین می‌کند تا به درمانگاه برساند اما گرفتار سیلاب می‌شود؟ آیا می‌دانید فقط سپر و پلاک ماشین مرحوم صفرزاده پیدا شده است و جست‌وجو برای یافتن پیکر خودش هنوز ادامه دارد. آیا عمق این فاجعه برای پوشش خبری در سطح ملی مناسب نیست؟ آیا....
شاید می‌خواستم امروز از اعدام «ریحانه جباری» بنویسم و فضایی که این روزها درخصوص امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از حریم خصوصی حاکم است و موضوع بخشش اولیای دم که نبخشیدند و... اما مرگ‌هایی را دیدم که تردید و دو دلی را بر من و افکار و نوشته‌هایم مستولی کرد.معلمی که خودخواسته و داوطلبانه برای نجات و امداد به شاگردش می‌کوشد اما تنها مددرس خود اوست. او دانش‌آموز آسیب‌دیده را به مرکز بهداشتی درمانی ویسیان انتقال می‌دهد اما امکاناتی از قبیل پزشک، دارو، آمبولانس و... وجود ندارد. بعد از اظهار ناتوانی مسئولان درمانگاه ویسیان از اقدامات درمانی، معلم مذکور با خودروی پژو 405 شخصی، دانش‌آموز مصدوم و 2 دانش‌آموز همراه وی را به قصد درمان به سمت مرکز استان ‌می‌برد که در میانه‌ راه در منطقه‌ شوراب، خودروی آنها گرفتار سیلاب می‌شود و...

روش ایثار این معلم مرا یاد فیلم «مسیر سبز» (The Green Mile) به کارگردانی فرانک دارابونت (براساس رمان استفن کینگ) انداخت. تام هنکس در آسایشگاه سالمندان است و خود را به یاد می‌آورد که در زندان مسئول گروه اعدام‌کنندگان بوده و با یک سیاهپوست درشت‌اندام و خوش‌قلب به نام جان کافی آشنا می‌شود که قدرتی خارق‌العاده دارد و به واسطه آن تام هنکس را از درد و بیماری رها می‌کند. این زندانی متهم به قتل فجیع دو دختربچه بود، اما درواقع برای نجات آنان در تلاش بوده! موضوعی که هنکس می‌فهمد. سرانجام مرد در یک صندلی الکتریکی اعدام می‌شود اما درواقع از دنیای مادی رها شده و به دنیای معنوی راه یافته‌ است. مرد سیاهپوست فیلم هم برای نجات جان بچه‌ها تمام تلاشش را کرد اما کسی نفهمید و جایزه‌ای هم به او داده نشد و....
من بعد از دیدن آن فیلم ساعت‌ها در شوک بودم. شاید مانند خبر ترور معلمی به‌نام «رضا سرگزی» که از فرهنگیان جوان استان سیستان‌وبلوچستان بود و مدت ۴‌سال در مقطع ابتدایی چکارچان مشغول خدمت بوده.... او ظهر روز بعد حادثه لرستان و مرگ معلم لر، توسط افراد ناشناس بعد از تعطیلی مدرسه به رگبار بسته شد. نمی‌دانم سرگزی چندمین معلم سیستانی است که ترور می‌شود. اما به راستی متأثرم! به‌یاد می‌آورم که فروردین‌ماه بود که معلمی دیگر در سیستان به‌نام «جواد نوروزی» ترور شد و...
من نمی‌دانم که چگونه باید از این موضوعات به پرونده اصلی این ستون که فعالیت داوطلبانه است برسم. مرگ در سیل، ؛ ترور در مدرسه و عدم بخشایش اعدامی! ...یا نه؟ از ایثار معلم لر، از مظلومیت معلم سیستانی و از موضوع گذشت نکردن خانواده مقتول؟
بعضی موضوعات نه ربطی به سیاست دارد و نه ربطی به بازی‌های رسانه ای! الگوهایی لابد وجود دارند. كاظم صفرزاده که غرق شد الگوی کاری داوطلبانه بود که جانش را در این راه داد. رضا سرگزی و جواد نوروزی که ترور شدند، می‌دانستند که ناامنی شاید گریبان آنها را بگیرد اما داوطلب آموزش علم به کودکان سیستانی شدند. و ریحانه جباری که بنا به گفته وکیلش تنها راه بازگشت از قصاص فقط بخشش توسطخانواده مقتول بود. اما خانواده مقتول داوطلب این بخشش نشدند .
یاد فیلم می‌افتم. حال تام هنکس را دارم در آسایشگاه سالمندان. فیلم بیشتر از این‌که در جست‌وجوی رهایی و زندگی باشد در جست‌وجوی مرگ است، و بیشتر از آن‌که حکایت زندانیانی باشد که محکوم به مرگی محتوم‌اند، حکایت زندان‌بانی است که سالیان سال، به تماشای مرگ محکوم بوده است. به خودم می‌گویم ما که محکوم به تماشاییم لااقل کاری بکنیم. اما صدایم را خودم هم نمی‌شنوم...

دیدگاه‌های دیگران

m
maryam |
مخالف 0 - 1 موافق
به خودم می گویم ما که محکوم به تماشاییم لااقل کاری بکنیم اما صدایم را خودم هم نمی شنوم...

تعداد بازدید :  409