مهدی مالمیر روزنامهنگار
«زندگی به من آموخت که هیچ چیز از هیچکس بعید نیست». این جمله از «فاکنر» بزرگ است. نگارنده این ستون از زمانی که خبر قتل «آتنا اصلانی» دخترک زیبای پارسآبادی را شنیده؛ این جمله نویسنده بزرگ را بارها و بارها زیر لب زمزمه کرده است. گویا قاتل، مردی متأهل و پدر یک خانواده است که در اینگونه کارها البته بیسابقه هم نبوده و دستش به جنایتهای دیگری نیز آلوده است. مردی که شاید هیچکس در آن شهرستان کوچک باور نداشت که چنین جلاد بیرحمی از کار درآید!... باری؛ ماجرای آتنا البته که اشک رقت در چشمان بسیاری دواند اما؛ این ماجرا نخستین ماجرا نیست و متاسفانه آنچنان که «افتد و دانی»؛ واپسین ماجرای کودکآزاری در وحشتآبادِ جهان نیز نخواهد بود. مردی متأهل دارای سر و همسر، دختری را پس از شکنجههای وحشتآور بینفس میکند! نکته تلخناک ماجرا اینجاست که پس از آزار جنسی دخترک و هتک حرمت او که میتوانست تا به آخر عمر او را از دایره انسانهای معمولی دور نگه دارد برای برخی کودکانی که شکار کودکآزاران میشوند و اگر جسمشان از ماجرا قسر به دررود؛ روانشان در افسردگی و وحشت مادامالعمر خواهد پوسید! کودکآزاری امروز یکی از مشکلات همه جوامع است و کشوری نمیتوان پیدا کرد که در آن کودکی طعمه جنایتکاری نشده باشد اما نکته شاخص در ماجرای آتنا حجم بالای خشونتی است که در برخی رسانههای اجتماعی از شماری کاربران به چشم میآید تا آنجا که برخی اوقات، این پندار به ذهن آدمی متبادر میشود که «کامنت»گذار فلان نوشته؛ خیلی رنج میبرد از اینکه چرا نمیتواند کلمات را بدل به کارد و تبر هیزمشکنی کند و بر فرق جانیِ روانپریش فرود آورد! خشم البته در این دست ماجراها کاملا واکنشی بجاست و قوهقضائیه در تمام این سالها نشان داده است در برابر جنایتهایی که وجدان عمومی را میخراشد، دستگاه بروکراسیاش را به سرعت به کار میاندازد و به ماجرا رسیدگی خواهد کرد. با این همه اما؛ نمیشود از میزان بالای خشونت و حجم بالای عصبیت برخی هموطنان که در رویدادهای اینچنینی آشکار میشوند، به آسانی گذشت! ادبکردن مجرمان و زندان و اعدام آخرین راهحل اینگونه رویدادهاست. اگر کسی دلش برای آتنا به درد آمده است؛ میباید به جای گفتنِ: «باید مجرم را تکهپاره کرد» یا «او را در چرخگوشت نهاد» و جملات نسنجیده وای بسا نژندی از این دست؛ به این بیندیشد که خشونت در کشور ما فقط محدود به فلان کودکآزارِ مفلوک نمیشود؛ ما در زبان و رفتار روزمره نیز کم خشونت به کار نمیبریم! شاید کودکآزاری تنها شِمهای باشد از خشونتی که در کشور ما روزانه به چشم میآید! برای کاستن از میزان این ماجراهای غمبار باید تدبیری اندیشید به حال عصبیت و پرخاشگریای که این روزها به کمترین بهانه بر سر هم آوار میکنیم. اگر ماجرای اخیر را با ذرهبین ببینیم، تنها بدسگالی مرد را بزرگ کردهایم که به زودی تقاص نابکاریاش را پس خواهد داد اما در این جنس ماجراها همیشه ذرهبین به کار نمیآید؛ باید اندکی با فاصله به ماجرا نگاه انداخت و خشونت را در اِشِلی بزرگتر واکاوی کرد! خشونتی که شاید سرریز آن؛ پرپرشدن آتنای نازنین بوده است!