محسن جلیلوند کارشناس روابط بینالملل
دغدغه ذهنی این روزهای من بیشتر معطوف به مذاکرات ایران با گروه 1+5 است. فکرم مشغول این موضوع است که بالاخره مذاکرات ما با این گروه ما را به خواستههایمان میرساند یا خیر. دوست دارم بدانم آیا تا پایان آذرماه موضوع ما با غرب و گروه 1+5 قابل حل شدن هست یا خیر؟ فشارهایی که طی چندسال گذشته به مردم ایران آمده و مشکلاتی که برای ما ایجاد شده مردم را تحتفشار قرار داده است. این فشارها و راه برون رفت از آن فکر و ذکر من و تکتک مردم سرزمینم است. اما من بهعنوان یک کارشناس روابط بینالملل، در مورد افزایش فشارها نگرانی بیشتری دارم. با این وجود در دل امیدهای فراوانی نیز دارم. امیدواری من این است که دولتمردان با به ثمر رساندن مذاکرات فشارها را کاهش دهند و به تبع آن مردم زندگی بهتری داشته باشند. نکتهای که در این مجال قابل بحث است تفاوت در توقع مردم برای دیدن ثمرات مذاکرات با آنچه در واقعیت اتفاق میافتد است. مردم علاقهمند هستند تأثیر مستقیم مذاکرات را به سرعت در زندگی خود ببینند اما آنگونه که میدانیم چنین مذاکراتی دارای اثرات بلندمدت هستند. به عبارت دیگر برای به ثمر رسیدن مذاکرات و موفقیت نهایی، زمان زیادی لازم است. موضوع هستهای یا هر موضوع دیگری نتایج خود را بهصورت کوتاهمدت نشان نمیدهد. درست مثل ملی شدن صنعت نفت. مگر ملت ایران تاثیرات ملی شدن صنعت نفت را ظرف 2 یا 3 سال دید؟ نه. تازه الان موقع دیدن تاثیرات واقعی ملی شدن صنعت نفت شده است. در مورد انرژی هستهای هم وضع اینگونه است. تا آنجا که میدانید موضوع انرژی هستهای، به سالهای خیلی دور برمیگردد و مسأله دیروز و امروز نیست. پروژه هستهای، پروژهای کاملا استراتژیک است. این استراتژی از سالها پیش تدوین شده و هنوز هم ادامه دارد. ما تأثیر این پروژه را در آینده کشور خواهیم دید اما این حق را به مردم میدهیم که بخواهند تأثیر مذاکرات را در زندگی روزمره خود ببینند. چرا که میدانیم طبیعت جوامع بشری همین است. در حوزه اجتماعی همه کارشناس نیستند بنابراین باید منتظر شنیدن چنین نظراتی هم بود. درنهایت باید امیدوار باشیم و البته منتظر تا ببینیم نتیجه مذاکرات به چه نقطهای خواهد انجامید.