دگرگونیهای دو سده اخیر در سراسر جهان، دستاوردهایی بسیار در زمینههای گوناگون بر جای نهاده است. اختراعهای نوین بشری در زمانی کوتاه، بر گسترههای گوناگون اقتصادی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی زندگی در کشورهای گوناگون اثر گذارده، مسیری نو پیش روی زیست بشر بر کره خاکی گشودند. زندگی فرهنگی و اجتماعی در این میانه با شتابی چشمگیر زیرورو شد. زندگی روزمره، از گسترههایی به شمار میآمد که در این مسیر بسیار تکان خورد. تاریخنگاران و اندیشمندان در گستره دیگر علوم اجتماعی کوشیدهاند به این دگرگونیها، دستاوردها و پیامدهای آن بپردازند. مرتضی راوندی در کتاب پربرگ و ارزشمند «تاریخ اجتماعی ایران» با اشاره به یک دگرگونی مهم اجتماعی در نخستین سالهای سده چهاردهم خورشیدی در سبک زندگی مردم، آن را با تفریحات و زمانهای فراغت در زندگی روزمره ایرانیان پیوند میدهد «سابق بر اين اگر براي طبقات پايين اجتماع فرصت و فراغتي دست ميداد وقت خود را با گفتگو و ديد و بازديدهاي دوستانه سپري ميكردند، در حالي كه در روزگار ما از بركت وجود وسايل ماشيني چون اتومبيل، راديو، تلويزيون، مردم عادي ميتوانند وقت خود را در تماشاي فيلم و گوش دادن برنامههاي راديو بگذرانند». این تاریخنگار البته پیدایش چنان وضعیتی را با بروز پارهای نگرانیها و دلهرههای جامعههای سنتی همراه میداند «وجود و اشاعه روزافزون اين وسايل بعضي از جامعهشناسان انساندوست را نگران كرده است كه مبادا مردم با اين نوع وقتگذرانيهاي غيرمثمر نتوانند به كارهاي مفيد و ثمربخش اشتغال ورزند، و در نتيجه استعدادهاي نهفته آنان در ساعات فراغت تجلي و تظاهر نكند». او سپس چگونگی انجام این دگرگونیها را در جامعه ایران تبیین میکند «در جامعه ايران كه در حال تحول اقتصادي و انتقال از مرحله كشاورزي كهنه به صناعات تازه است، متدرجا مردم با امر فراغت و مسائل آن آشنا ميشوند. گواه روشن اين مطلب آن است كه آمارها، همه ساله سهم بيشتر هزينههاي فراغت را در بودجه خانوادگي منعكس ميكند؛ و افزايش مسافران تفريحجوي داخلي، ازدياد مشتريان وسايل ماشيني سرگرمي (چون سينما، تلويزيون، راديو و نظاير آن) را عرضه ميدارد، عدد مؤسسات انتفاعي كه اوقات فراغ مردم در آنها ميگذرد (كافه، رستوران، كلوپ و مانند آن) رو به فزوني است و فعاليتهاي فرهنگي و هنري كه در ساعات بيكاري صورت ميگيرد (چون مطالعه كتاب، روزنامه و مجله و دوختودوز و پرورش گل و گياه و درخت و جز اينها) رو به افزايش است و اين جمله حكايت از آن ميكند كه مطالعه وقتگذراني در جامعه ايراني در اين مرحله انتقالي بس آموزنده است».