مهدی مالمیر روزنامهنگار
از زمانی که شورای رقابت با بالارفتن بهای خودرو موافقت کرده، صدای اعتراض بسیاری از کارشناسان خودرو درآمده است که چرا خودروهایی که هیچگونه پیشرفتی در بهبود کیفیتشان به چشم نمیخورد، باید گرانتر از سال پیش به دست مشتری نگونبخت برسند. خودروهایی که نه از نظر موتور و نه از نظر ظاهری چندان تغییری در خود ندادهاند و ناگزیرند هزینههای ناشی از کارگران نیمهماهر یا غیرماهر و حتی نیروی مازاد (که در دو شرکت بزرگ خودروسازی کشور ما غوغا میکند)؛ هزینههای برآمده از دستگاههای فرسوده و تعرفه بالای واردات و از همه اینها مهمتر رقابتناپذیربودن و انحصار در حوزه خودروسازی و هزاران مشکل دیگر را به گردن خریدار بیندازند و با این ترفند هزینههای خود را جبران کنند و به اصطلاح رایج «لِک و لِک» کنند و به بهای اجحاف به خریداران به عمر خود ادامه دهند. به تعبیر کارشناسان این عرصه به جای «مشتریچِزانی» و گرانفروشی و از چشمانداختن صنعت خودرو میشود. با به کار بستن سیاستهایی ازجمله بهروزکردن دستگاههای تولید، آموزش کارکنان، به کارگری نیروهای جوان و صاحب ایده، کمک به قطعهسازان و پشتیبانیکردن از آنها و... جنس مرغوب و قابل استفاده به دست مشتری میرساند که این همه میسر نخواهد شد؛ مگر اینکه در کشور بازار رقابت خودرو را داغ کنیم، چراکه تجربههای سالهای رفته نشان داده است خودروسازان ما خیالشان از بازار بیرقیب داخلی راحتتر از آن است که به دنبال سروساماندادن به محصولاتشان باشند و فکری به حال هزاران گره ناگشوده صنعت خودروسازی کشور بیندیشند. غولهای خودروسازی جهان علاوه بر رقابت با خودروسازهای داخلی با خودروسازان خارجی بزرگ نیز در رقابتی نفسگیر به سر میبرند و همین امر رازِ پیشرفت این صنعت در کشورهای پیشرفته به شمار میآید. صنعتی که میتواند امروز گرهای از مشکلات گوناگون اقتصادی کشور بگشاید؛ با بازار بیرقیبی که برای یکی، دو تولیدکننده ایجاد شده است نهتنها نمیتواند کمکی به اقتصاد کشور برساند بلکه راه اغراق نپیمودهایم. اگر بگوییم امروز سربار اقتصاد کشور ما شده است تا آنجا که سروساماندادن به آن کاری بسیار دشوار، هزینهبر و وقتگیر خواهد بود. امروز دو غول کارخانهسازی در کشور ما به اندازهای نیروی شاغل دارد (که بیشترشان مازاد بر نیاز هستند) و به چنان معضلی بدل شده است که باز به گفته کارشناسان برهمزدن نظم موجود این دو کارخانه و در انداختن طرحی نو در این عرصه کاری بسیار حساس و پرریسک خواهد بود؛ چراکه دستکم باید تدبیری به حال هزاران نفری که در این صنعت به کار مشغولند و از بازدهی کافی برخوردار نیستند، اندیشید و آنها را در حوزههای دیگری به کار گرفت که البته کاری دشوار و پر از چالش خواهد بود!