شماره ۱۱۶۷ | ۱۳۹۶ يکشنبه ۱۸ تير
صفحه را ببند
«شهروند» از هفتمین حراج تهران گزارش می‌دهد
شب میلیاردرهای هنری
علی مرادخانی، معاون هنری وزیر ارشاد دو اثر از کمال‌الملک و بهجت صدر را برای گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران خریداری کرد

مریم نراقی - شهروند| حراج تهران، فراتر از یک رویداد فرهنگی - اقتصادی به نماد و نشانه‌ای از رشد طبقه متوسط در ایران بدل شده است؛ اگر پیشترها خرید و فروش در این حراجی هنری با هدف محض سرمایه‌گذاری تفسیر می‌شد، اکنون حضور چهره‌های هنری و خریدشان در این حراج و نیز ظهور خریداران متولد دهه شصت و حتی هفتاد معناهای افزون‌تری به آن بخشیده است: اهمیت‌بخشی به برندسازی هنر ایران دست‌کم در منطقه و ارتقای جایگاه هنر کشورمان با هدف توجه به هویت ملی از رویکردهای نوینی است که رکوردهای تازه برای هنر ایران می‌سازد؛ عصر جمعه در هتل پارسیان آزادی، در جریان هفتمین حراج تهران که حسین پاکدل آن را چکش می‌زد، خانمی که کارت خرید شماره 77 را به دست داشت، می‌گفت شرکت کوچکی دارم، می‌دانم نمی‌توانم کارهای گران بخرم اما حاضرم در این اتفاق مشارکت کنم بلکه رنکینگ بازار هنر ایران بالاتر رود. او تأکید داشت امروز موزه قطر از موزه هنرهای معاصر ما غنی‌تر شده و لوور در ابوظبی شعبه تأسیس می‌کند. اگر فرد‌فرد ما برای رونق هنر ایران کاری نکنیم شاید دهه بعد قطب هنری منطقه نباشیم. حراج تهران راهی است که هنر در جا زده ما را از انفعال به در آورده و آوازه بین‌المللی‌اش و مقالاتی که نشریات معتبر اروپایی درباره‌اش می‌نویسند، باعث شده خیلی‌ها برای اعتلای هنر ایران در آن مشارکت کنند.
افزایش قیمت آثار به‌خصوص عادی شدن ارقام میلیاردی آثار چهره‌هایی مانند سپهری، تناولی، ویشکایی... برخی را ناباور کرده و با چشم تردید به آن می‌نگرند. شماری هم در رسانه‌های مجازی در پی القای حباب در قیمت‌ها و فروش‌های ظاهری به افکار عمومی هستند اما چهره شناخته‌شده‌ای مانند لیلی گلستان آب پاکی را روی دست همه ریخته و می‌گوید: «من به‌عنوان یک گالری‌دار که حداقل سی‌سال است با نقاشی سر وکار دارم، فکر می‌کنم نه‌تنها قیمت این آثار گران نیست، بلکه قیمت پایه این آثار همین است. در حقیقت قیمتی که به‌عنوان قیمت پایه برای این آثار انتخاب شده براساس یک سنجش درست صورت گرفته است. ممکن است این قیمت‌ها برای آدم‌هایی که آن‌چنان با این هنرمندان آشنایی ندارند گران به نظر برسد و نجومی به چشم بیاید اما می‌گویم کسانی که این آثار را خریداری کرده‌اند مطمئن باشند که این آثار را گران نخریده‌اند.»
هفتمین حراج تهران مانند دوره‌های قبل هیجان نداشت و آثار با قیمت‌هایی نزدیک به قیمت کارشناسی شده فروخته شد. در ابتدای مراسم بسیاری با انتقاد از این موضوع به شوخی مطرح می‌کردند که دوستان امسال پول‌های‌شان را کجا خرج کرده‌اند که مثل سال‌های گذشته پشت ‌سر هم تابلوهای‌شان را بالا نمی‌برند و رقم‌ها را جابه‌جا نمی‌کنند؟ دلیل این اتفاق اما واضح بود،‌ امسال قیمت‌های کارشناسی بسیار نزدیک‌تر به قیمت واقعی اثر بود. این‌که بسیاری از آثار این دوره با قیمتی بسیار نزدیک به قیمت کارشناسی شده فروخته شد، اگرچه از هیجان هنگام برگزاری مراسم کم می‌کرد اما نشان‌دهنده این بود که تیم کارشناسی که قیمت آثار را تعیین کرده نسبت به قبل حرفه‌ای‌تر شده و به شرایط حرفه‌ای برگزاری حراج مأنوس‌تر. شاید بتوان گفت حراج تهران نسبت به دوره‌های قبل خود هم صاحب منطق درست‌تری شده و بسیاری از آثار در فاصله بین کمینه و بیشینه چکش خورد. حراج هفتم بیست‌وشش‌میلیارد و صد و سیزده میلیون‌تومان فروخت. رقمی که اگرچه اندک اما باز هم رکورد ‌سال گذشته را شکست. در اولین سالگرد کوچ عباس کیارستمی،‌ حراج با تابلویی بدون عنوان از مجموعه سفیدبرفی عباس کیارستمی چکش خورد، تابلویی که 220 میلیون‌تومان فروخته شد. سهراب سپهری همچنان گران‌ترین هنرمند حراج بود و باز هم رکورد خودش را شکست و رکورددار ماند. تابلوی سهراب سپهری سه‌میلیارد و صد‌میلیون تومان فروخته شد. بعد از سهراب سپهری، پرویز تناولی گران‌ترین هنرمند حراج هفتم بود. اثری با عنوان شاعر و قفس دو‌میلیارد و پانصد هزارتومان فروخته شد. نکته مهم دیگر در این دوره حراج ورود متقاضیانی از موزه‌ها برای خرید آثار بود. اتفاقی که در تمام دنیا مرسوم است و موزه‌ها در حراجی‌ها حضور می‌یابند و آثاری را برای موزه‌شان خریداری می‌کنند. امسال یک اثر برای موزه ملک خریداری شد و دو اثر توسط مدیر هنری وزارت فرهنگ و ارشاد برای گنجینه موزه هنرهای معاصر. علی مرادخانی دو اثر از محمد غفاری (کمال‌الملک) و بهجت صدر برای گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران خریداری کرد.
نقاشی ۱۳۵ ساله‌ای از محمد غفاری ملقب به کمال‌الملک با عنوان «اردوگاه همایونی» یک‌میلیارد و ۱۵۰‌میلیون تومان و نقاشی سیاه و سفیدی از بهجت صدر که در ‌سال ۱۳۵۰ خلق شده ۲۶۰‌میلیون تومان در حراج روز جمعه چکش خورد که حالا این آثار متعلق به گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران هستند.
مرادخانی درباره دلایل خرید این دو اثر گفت: دیدیم حیف است کار کمال‌الملک و این کار خاص او را که بسیار یونیک است در اختیار نداشته باشیم و یک کار ملی در گنجینه موزه نباشد. این اثر را کمال‌الملک قبل از سفرش به فرنگ کار کرده است و برای همین همه ویژگی‌های شرقی را در این کار می‌بینید. ما از بهجت صدر کار داریم اما این کار او هم قیمت مناسبی داشت و هم نسبت به کارهایی که از ایشان در گنجینه هست، متفاوت است.
مرادخانی در پاسخ به این‌که رویه خرید آثار را در ادامه هم پی خواهند گرفت، گفت: من در وهله اول با این نیت این‌جا آمدم که بگویم ما از این فعالیت‌ها حمایت می‌کنیم و اما در پاسخ شما باید بگویم ما از بزرگان هنر آثار خوبی در اختیار داریم و تصمیم داریم وارد فضای خرید آثار جوانان هم بشویم. در گنجینه فقط آثار جوانان نام‌آور حوزه تجسمی را خواهیم داشت که بنا داریم بودجه‌ای برای این امر اختصاص دهیم.
از این گذشته با وجود این‌که اعلام هویت خریداران رسم هیچ حراجی در دنیا نیست، حراج تهران با هدف اطمینان‌بخشی به جامعه و لابد کسب رضایت خریداران نام شماری از آنها را در هر دوره افشا کرده است، شاید به این دلیل که عده‌ای معتقدند حالا دیگر روزگار بی‌نام و بی‌نانی هنر ایران به سر آمده است!


تعداد بازدید :  448