شماره ۴۱۰ | پنج‌شنبه 1 آبان 1393
صفحه را ببند
این شرح بی‌نهایت...

مسافرت كنيد تا تندرست مانيد و روزى داده شويد.
حضرت محمد (ص)
تیغ مژگان
تشنه خون کرد مستی چشم فتان تو را
خواب سنگین شد فسانی تیغ مژگان تو را
این لطافت نیست هرگز میوه فردوس را
می‌توان خوردن به لب سیب زنخدان تو را
حلقه‌ها در گوش سرو از طوق قمری می‌کشد
گر به گلشن ره فتد سرو خرامان تو را
دیده شبنم که در پیراهن گل محرم است
حلقه بیرون در باشد گلستان تو را
چون نباشم چشم بر راه نسیم التفات؟
من که پروردم به آب چشم، ریحان تو را
قدر من این بس که چون ابر بهار از آب چشم
تازه دارم خار دیوار گلستان تو را
گر چه افکار تو صائب سر به سر سنجیده است
این غزل مشهور خواهد کرد دیوان تو را
صائب تبریزی

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  285