روزگار دراز پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار در بررسی و شناخت فرآیند تجددخواهی را از نظر نمیتوان دور داشت. تاریخنویسان به ویژه خاطرهنگاران، زمانه وی و روزگار پس از آن را چنان به تصویر کشیدهاند که با پارهای نشانههای دگرگونی و تمایل به تجددخواهی همنشین بوده است. منصوره اتحادیه در کتاب «زنانی که زیر مقنعه، کلاهداری کردند (زندگانی ملکتاج خانم نجمالسلطنه)» در اینباره روایتی جذاب دارد «به همان نسبت که ظواهر تمدن اروپایی تبلور بیشتری مییافت و تقلید از آنچه فرنگیمآبی محسوب میشد، برای عدهای از رجال طبقات بالای جامعه مطلوبتر میگشت، لباس فرنگی مردانه و زنانه نیز متداولتر میشد. در حالی که برای نسلهای قدیم مُد معنایی نداشت اکنون مجلات مُد فرنگی به کشور میرسید، صحبت از پوشیدن "بلوز"، "کت" و "پالتو" به میان میآمد، و در لیست غذاها سالاد و سوپ وارد شده بود». او سپس ادامه تجدد ایران را به روزگار جانشین ناصرالدین شاه، در مسیری تازه مینمایاند «تحول زندگانی در دوران سلطنت مظفرالدین فقط به ظواهر امر محدود نگشت، بلکه با از میانرفتن شاه پیر و مستبدی که 50 سال سلطنت کرد، راه برای تحولات بنیادین نیز مهیا گشت. سفر به خارج، تشکیل کتابخانه ملی و انجمن فرهنگی، ورود روزنامههای چاپ خارج و تاسیس مدارس پسرانه، نمودهایی از جو تازهای بود که به خصوص از پایتخت آغاز شد. روشنفکران و متفکرین که مدتها در فکر اصلاحات بودند اکنون به بحث، تبادل نظر و فعالیت میپرداختند و در محافل مختلف دور هم جمع میشدند. کتابخانه ملی از جمله محافلی که به مرکز فعالیت سیاسی تبدیل گشت که در آگاهکردن مردم و پیشبرد اهداف اصلاحطلبی اقدامات مفیدی انجام داد». این تاریخنگار سپس جایگاه زنان را در این هنگامه دگرگونی وصف میکند «موقعیت زنان نیز به مرور تحول مییافت که مورد پذیرش همگان نبود. در خارج از منزل کماکان رعایت حجاب الزامی بود، ولی زنان جوان چادرهای قدیمی که به چادر "کمری" شهرت داشت- که همراه با روبنده و چاقچور پوشیده میشد- را به کناری زدند و چادر "چرخی" که کوتاه و جلوی آن باز بود به سر گذاشتند و صورت را با پیچه میپوشاندند که چندان هم موثر نبود و با حرکتی به بالا متمایل میشد و چهره زن از آن نمایان میگشت». اتحادیه به نقل از یک شاهزاده قاجاری درباره این دگرگونیها مینویسد «عمادالسلطنه سالور برادر عینالسلطنه در خاطراتش که هنوز منتشر نشده است، به این مُد جدید بابشده اشاره دارد. او در 25 ذیقعده 1325 ق، مینویسد: "مُد و طرح لباس و کفش و غیره، بسیار در این یک سال تغییر کرده. نقدا اغلب پیچه میزنند و دستی طوری میکنند که سر را قدری بلند کنند و تمام صورت پیدا باشد. چادر سیاه تماما عبایی است که خوبش را ذرعی یک تومان تا هفت تومان میخرند، و اغلب شش ذرع قواره یک چادر است. حاشیههای چادرها بیشتر سفید، آبی و بنفش و غیره است. این حاشیه روی پارچه است و سوایی ندارد. این لباس بیرون خانمها مُد است، روبند خیلی کم شد. اهل خانه من تمام روبند میزنند و نگذاشتهام پیچه بزنند. پارسال شلوارها را کوتاه کرده بودند که تا پائین کاسه زانو بیشتر نمیآید. آن وقت جوراب بلند تا نزدیک شلوار برسد ..."».