| سينا عطایي | پژوهشگر حوزه شهری|
به مرور زمان و با رشد و گسترش نيازهاي انساني متاثر از روي آوردن افراد به زندگي جمعي و بهدنبال آن شكلگيري اجتماع، سرپناه نهتنها بهعنوان نيازی اوليه، بلكه به عنصری اجتماعي و اقتصادي و نمادي از قشر و طبقه اجتماعي بدل شد.
پس از انقلاب صنعتي و در پي تحولات اجتماعي و اقتصادي شگرف در جوامع غربي به يكباره شكل كالبدي- فيزيكي و سپس ماهيت وجودي مسكن دچار دگرگوني و تغيير شد. بهطوري كه در 3دهه 1930 تا 1950 تحتتاثير سلطه تفكرات مدرنيستي بر معماران، اهميت مفهوم «مسكن» نسبت به ساير فضاها و مكانهاي شهري افول يافت و تعريفي از «خانه» يا چيزي نظير همان «سرپناه» را يافت. اين تغيير مفهوم كه شايد در اوايل دهه 1930 چندان محسوس نبود، پس از پديدار شدن عواقب و اثرات منفي ساختوسازهاي مدرنيستي كه ويژگي اصلي آن ساخت برجها و ساختمانهاي بلندمرتبه همشكل بود، مورد توجه قرار گرفت. تفاوت ميان اين دو واژه زماني آشكار ميشود كه محل سكونت را با محيط اطراف آن پيوسته و در ارتباط تنگاتنگ بدانیم. انسان امروز ديگر چون اجداد و نياكانش تمايل به زيستن در غاري تنگ و تاريك كه نمود امروزي آن چهارديواريهاي قوطيكبريت مانند است، ندارد. مكانهايي كه كمترين پيوند را با فضاها و مكانهاي رفاهي و خدماتي و حتي با مكانهاي مشابه خود ندارند؛ اين «خانه»ها چيزي جز كنج انزوايي براي خوابيدن براي انسانها به ارمغان نياورده است.
اين مسأله زماني شكل وخيمتري به خود ميگيرد كه مجموعههاي مسكوني بزرگ در زمينهايي خارج از شهر و براي قشر و گروه اجتماعي خاصی ساخته شود و زماني حكم فاجعه را دارد كه اين گروه اجتماعي، اقشار ضعيف و ناتوان اقتصادي باشد؛ آنچه امروز گريبانگير اجتماعات شهري ما در مقياس كلانشهرها و در مقياس كوچكترين شهرهاست.
ساخت خانههاي همشكل يا همان سريسازيها در حاشيه شهرها و جدا از بافت اصلي شهر با امكانات اندك رفاهي و حتي گاهي بدون در نظر گرفتن كوچكترين فضاهاي خدماتي با هدف تامين تعداد واحدهاي مسكوني بيشتر، در خوشبينانهترين حالت چراغ زرد چشمك زن اجتماعات شهري ماست. ساخت و شكلدهي به گتوهاي كمدرآمد در اطراف شهرها نهتنها خود به معناي تبعيض و راندن قشر اجتماعي از بدنه اصلي جامعه شهري است ـ قشري كه تنها دارایيش تكههاي خردشده غرورش زير چرخهاي تحملناپذير اقتصاد بيمار است ـ بلكه براي كل جامعه شهري نيز تبعات اجتماعي، اقتصادي و كالبدي به همراه دارد.
سكنا دادن قشر زحمتكش و اصليترين نيرو و توان اجرايي بالفعل ساختار اقتصادي امروز شهرهايمان كيلومترها دورتر از مراكز اصلي سكونتي، در زمينهايي بيصاحب و بينام، جايي كه هيچگاه محلهاي در آن شكل نگرفته، تاريخي از آن به ثبت نرسيده و اجتماعي همصدا و همدرد را گردهم نديده است و خصلتي از مكان براي سكونت را در خود نداشته، حال به يكباره بر خود هويتي تحميل شده ميبيند؛ جايي با كمترين برخورداري از تسهيلات و تجهيزات رفاهي و خدماتي. چنین مجتمعهاي مسكوني را كه تنها نسيمي ملايم براي غرقه شدن آنها در ذرات ريز و درشت گردوخاك کافی است، چگونه ميتوان برنامهريزي شده دانست. ساختمانهايي بينام و نشان و بيهويت، گله به گله و جابهجا، حاوي تودهاي از انسانهاي دردمند كه بار سنگين چرخههاي توسعه را به مدتهاي مديدي بر دوش خود و پدرانشان تحمل کردهاند، نه زایيده فكری خام كه فرزند بيفكري ساختارمندي است كه شايد نتوان عنوان درخوري برايشان يافت. شايد نياز به گفتن نباشد كه ساخت و ايجاد چنين مجموعههايي در كنار بافت اصلي شهرهايي كه فقط 4 تا5هزار نفر جمعيت دارند، نهتنها نشاني از توسعه و رفاه را به همراه نخواهد داشت، بلكه خود سد و مانعي بزرگ براي توسعه بافت شهري موجود خواهد بود. دغدغهای بر دغدغههای کهنه انباشته به ظاهر لاینحل افزودن، اولین دستاورد چنین تفکری بوده است. سکونتگاههایی که توان و ظرفیت آنها هنوز شناخته نشده و در بدو تحمل بار تحمیل عنوان شهر بر پیکره اقتصادی و کالبدی لاجان خود با اتفاقی بعید و غافلگیرانه روبهرو میشوند.
این سکونتگاهها غالبا ساختار کالبدی روستایی دارند و گاهی از زیرساختهای اولیه نیز برخوردار نیستند. رشد و توسعه در چنین سکونتگاههای انسانی که ساختار اصلی آنها با نشانهها و نمودهای بلوغ فاصله بسیار زیادی دارند، باید در قالب راهبردهای اصلاح و بهسازی تعریف شود نه راهبردهای معطوف به توسعههای جدید کالبدی. به عبارت دیگر هدف اینگونه اقدامات باید ترویج و اشاعه فرآیند مناسب طراحی و ساختوساز مسکونی به همراه تأمین مسکن پایدار بر مبنای اصول و معیارهای سرزندگی، هویت، پویایی، سازگاری تنوعخوانایی و دسترسی باشد. برای رسیدن به این هدف کلان باید به اهداف خردی مانند: به حداقل رساندن اثرات توسعه جدید روی بافتهای موجود همجوار؛ حفظ ویژگیهای طبیعی موجود؛ حفظ و ارتقای ویژگیهای موجود بافت مسکونی از طریق ایجاد توسعهای که تصویری از جامعهای منسجم و هماهنگ را نمایش دهد؛ فراهم کردن محیط مسکونی با دسترسی مناسب به خدمات عمومی و... پاسخ داده شود.
تحقق این اهداف در گرو تأکید بر توسعه درونزا به معنای بهسازی و نوسازی ساختار اقتصادی و کالبدی موجود است.