| علی اکبر محمدخانی| حتما شما هم متوجه آچمز شدن تلویزیون در مواجهه با اتفاقات تروریستی تهران شدید. علت این قضیه اینه که با وجود اینکه کل عمر ما در بحران خلاصه میشه، اما هیچوقت برای این لحظات برنامهای نداریم. مثلا همین اینجانب، یه روز نشسته بودم داشتم راز بقا نگاه میکردم که یهو یه پلنگ از تو تلویزیون حمله کرد سمتم. اتفاق آنقدر سریع بود که نمیدونستم باید چکار کنم، پس تصمیم گرفتم سر جام بشینم. پلنگه وقتی دید من تکون نمیخورم، گفت: «این چه وضعشه نَعلَتی؟ لااقل یه تکونی به خودت بده که هم آدرنالین خونت بالا بره خوشمزهتر بشی، هم من یذره تحریک بشم.» من گفتم: «وایییی مگه میخوای چکار کنی؟ میخوای بخوری یا ببری؟» گفت: «آخرش که میخورمت». من گفتم: «جانِ مادرت فقط یه کاری کن خانوادهم روشون بشه علت مرگم رو اعلام کنن.» پلنگه گفت: «تنبلبازی درنیار، دل بده به کار نعلتی»، بعدم با شلاق هی میزد تو پر و پاچهم و منم مثل چی دور اتاق میدویدم تا تحریک بشه. میخوام بگم برای شرایط خاص خودمون رو آماده کنیم تا مثل تلویزیون آچمز نشیم.