شماره ۴۰۹ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۳۰ مهر
صفحه را ببند
چه کسی موثرتر است، زن یا مرد؟

توماس هیلر، مدیر اجرایی شرکت بیمه عمر ماساچوست و همسرش در بزرگراهی بین ایالتی در حال رانندگی بودند که لاستیک اتومبیل‌شان پنچر شد. هیلر بعد از تعویض چرخ، برای ترمیم لاستیک پنچر شده و پر کردن باک بنزین پس از رسیدن به خروجی بعدی از بزرگراه خارج شده و در جاده‌ای فرعی خیلی زود به یک پمپ بنزین مخروبه که فقط یک پمپ سالم داشت رسید. او از تنها مسئول پمپ خواست ضمن پنچرگیری لاستیک سوراخ شده، باک بنزین را پر و روغن اتومبیل را هم بازرسی کند. سپس هیلر برای رفع خستگی پاهایش به قدم زدن در اطراف پمپ بنزین پرداخت. او هنگامی که به سوی اتومبیل خود باز می‌گشت متوجه شد متصدی پمپ بنزین و همسرش گرم گفت‌وگو هستند. بعد از اتمام کار و در هنگام بازگشت به خانه، هیلر از همسرش در خصوص مردی که در پمپ بنزین دیده بودند سوال کرد و اینکه آیا او را می‌شناسد. همسر هیلر پاسخ داد: «بله او را می‌شناسم. ما در دوران تحصیل به یک دبیرستان می‌رفتیم و حدود یک سال هم با هم نامزد بودیم.» هیلر پس از شنیدن پاسخ همسرش با لحنی آکنده از غرور گفت: «می‌بینی خانم، تو خیلی شانس آوردی که من سر راهت قرار گرفتم. اگر با این مرد ازدواج می‌کردی به جای زن مدیر کل، همسر یک کارگر ساده پمپ بنزین بودی.» زن هیلر در حالی که خیلی خونسرد از پنجره به مناظر بیرون نگاه می‌کرد گفت: «عزیزم، اگر من با او ازدواج کرده بودم، حالا اون مدیر کل بود و تو کارگر پمپ بنزین.»

 


تعداد بازدید :  441