حسین نورینیا
میدانیم که اکثر مطبوعات کشور در تهران منتشر میشوند. براساس آمار انتشاریافته بیش از 5700 نشریه در کشور دارای مجوزند که حدود 2700 نشریه منتشر میشوند؛ حدود نیمی از این نشریهها در تهران منتشر میشوند. آمار سال گذشته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حکایت از آن دارد که در تهران 101روزنامه، 206هفتهنامه، 147 دوهفتهنامه، 847ماهنامه، 161 دوماهنامه، 1251فصلنامه، 234 دوفصلنامه، 26سالنامه و 13نشریه به شیوههای دیگر (مانند دو تا سه شماره در هفته) منتشر میشوند. این حجم از نشریه در شهر تهران نشان میدهد که بیشتر خبرنگاران و روزنامهنگاران نیز ساکن تهران هستند، بهویژه آنکه اکثر روزنامههای سراسری کشور در تهران انتشار مییابند و هر روزنامه چند برابر دیگر نشریهها دارای خبرنگار و روزنامهنگار است. بر این موارد باید آمار سایتهای خبری و خبرگزاریها را نیز افزود که عمدتا در تهران مستقرند. بر این مبنا و هرچند آمار دقیقی در دست نیست ولی به نظر میرسد حدود 80درصد از فعالان حوزه مطبوعات در شهر تهران ساکن هستند. این را نیز در نظر بگیریم که بخش عمده بازار مطبوعات در شهر تهران است.در چنین فضایی خواسته یا ناخواسته، فضای تهران بر مطبوعات کشور سنگینی میکند، البته عامل مرکزیت تهران و علاقهمندی شهروندان دیگر نقاط کشور به آگاهی از اتفاقات و تحولات پایتخت نیز مزید بر ماجراست. بر این بیفزاییم محل بروز واقعه و خبر را که عمدتا در تهران است. بهطوری که بخش عمده مطالب مرتبط با قوای سهگانه، نهادهای حکومتی، جریانهای سیاسی، اظهارنظرهای تخصصی و علمی و نیز اتفاقهای روزمره و دیگر مطالب، در تهران به وقوع میپیوندد و تولید میشوند. با این حال، روزنامهنگاران نباید انتظار داشته باشند که خوانندگان غیرتهرانی با خواندن برخی از خبرها با توسل به رمل و اسطرلاب، از مکان وقوع خبر آگاه شوند. گاه ملاحظه میشود که در متن خبر به شماره کلانتری یا محله و خیابانی اشاره میشود که میتواند چندین مابهازا در سطح کشور داشته باشد اما چون خبر توسط خبرنگار تهرانی (ساکن تهران) تنظیم میشود و این موضوع برای خود او ابهامی ندارد، بدون اشاره به شهر تهران، خبر به چاپ میرسد. با تورق روزنامهها در هر روز میتوان تعداد قابل توجهی از این بیتوجهی را یافت.گویی برخی خبرنگاران و حتی سردبیران روزنامهها و خبرگزاریها، با نوعی سهلانگاری در تنظیم خبر، شیفتگی نسبت به تهران، انتظار نادرست از خواننده غیرتهرانی در فهم دلالتهای ناقص (مساوی دانستن نامبردن از کوی برزن با نام بردن از شهر)، عادی و عادتی دیدن فرایند تولید خبر، بیتوجهی به توزیع سراسری روزنامه در کشور و نیز بیتوجهی به خوانندگان ایرانی خارج از کشور، مطالب موردنظر را به چاپ میرسانند. از اینرو، نهتنها نیازمند دقت بیشتر در تنظیم خبریم، بلکه نیازمند بازسازی مداوم نگرشی نسبت به خوانندگان و تقویت حس ملی و مسئولیت شهروندی در این حوزه نیز هستیم.