یحیی یثربی استاد فلسفه و اخلاق اسلامی
معنا و مفهوم اخلاق برای همه ما روشن است؛ معیار اصلی اخلاق هم با عقل و اندیشه و هم با فطرت و وجدان قابل تشخیص است. شریعت هم آن را به صورت درسهای اخلاقی و فضایل در اختیار ما گذاشته است؛ پس ما میدانیم کار اخلاقی و کار غیراخلاقی چیست. البته در جوامع سکولار و الحادی ممکن است مردم بنیانهای دینی و ارزشی سنتی را بهعنوان مصادیق اخلاقی نپذیرند و در موضوعات دیگر دنبال اخلاق باشند. اما در کل همه ما میدانیم راستی خوب است و کجی بد است، صداقت و درستی خوب است و دزدی بد است. اما روزگار جدید با دوران قدیم فرقهای زیادی کرده است. در جامعه سنتی قدیم تقریبا همه زندگیها جا افتاده و تعریف شده بود، هیچ کارگری هوس نمیکرد ارباب شود و هیچ اربابی نگران نبود که مبادا به کارگری بیفتد. شاه، شاه بود و وزیر هم وزیر؛ طبقات جامعه برای همه جا افتاده بود و هر کسی جایگاهی را که در آن قرار داشت، پذیرفته بود. در آن روزگار روح و ذهن مردم هم زیاد آشفته نبود، پایبندی توده مردم به دین و ایمان هم بیشتر بود بنابراین مسائل اخلاقی را به مردم میگفتند و مردم هم میپذیرفتند و به آنها عمل میکردند؛ مسائل اخلاقی را ریش سفیدان و واعظان به مردم میگفتند. مردم هم اگر نگوییم همه، اکثرا به آن عمل میکردند و سرکشی و تمرد کمتر دیده میشد. اما دیگر آن دوران سرآمده؛ به جای چراغ نفتی، برق آمده است و به جای اسب و قاطر، مردم خودرو سوار میشوند؛ و به جای طب سنتی و ناکارآمد قدیم، پزشکی پیشرفته امروز جایگزین شده است؛ در عین حال دنیای جدید دستاوردهای زیادی هم برای ما آورده که از آن غافل هستیم؛ در مسائل اخلاقی هم دنیای امروز بهگونهای است که میبینیم اگر به گفتن آیه و حدیث بسنده کنیم کلاه بر سرمان میرود. دیگر صرف موعظه کردن مردم جواب نمیدهد و باید سازماندهی اخلاقی داشته باشیم، جامعه را با هدف احیای اخلاقیات پیش ببریم. این موضوع بهصورت عملی اثبات شده است اینکه بیاییم مثل چندین دوره پیش فقط مردم را موعظه کنیم، دیگر جواب نمیدهد که اگر جواب میداد قاچاق، فحشا و دزدی وجود نداشت. ما در بیان اخلاقیات به سازوکارها فکر نمیکنیم و به این کفایت میکنیم که حرفهای تکراری را در قالبهای پیشین به مردم ارایه بدهیم. من به شخصه 30،20سال است که منتقد جدی گزینشهای فعلی در سازمانها و نهادها هستم؛ گزینش روش انتخاب درستی نیست؛ ما باید اصل را بر اسلامی بودن و خوب بودن همه افراد بگذاریم و در مقابل نظارتهایمان را بالا ببریم و ببینیم هر شخصی در کار و وظیفهاش درست عمل میکند یا نه؟ در تاریخ اسلام هم داریم؛ امام حسین(ع) یارانی داشت که تعدادی از آنها شب عاشورا میدان را خالی کردند و رفتند؛ تعدادی هم در شرایطی که در سپاه یزید بودند به امام حسین(ع) پیوستند و شهید شدند.
ما باید به ساز و کارهای مسائل اخلاقی فکر کنیم، باید روشها را تغییر دهیم. باید مطبوعات آزاد داشته باشیم؛ این مسائل باید از ریشه کارشناسی و تحلیل شوند، در این حوزه هم کارشناسان خبره و زیرک کم نداریم که بررسی کنند و پی ببرند چه کارهایی باید انجام میشد و نشد. ما باید به سمت تجزیه و تحلیل ناهنجاریهای اخلاقی در جامعه پیش برویم؛ 30سال است که قاچاقچی و معتاد داریم. شلاق و کمیته و زندان و اعدام هم در مقابل این معضلها داشتهایم؛ اما نتیجه چه شده است؛ سن اعتیاد و فحشا روز به روز پایین آمده است. بنابراین مشکل اصلی در نگرش ما نسبت به مسائل اخلاقی و مسائل غیراخلاقی است؛ تلقی ما از اندیشیدن به زیربناها و علتجویی ریشهای در معضلات اخلاقی، نوعی دستاورد غربی است که تا امروز در نظام سنتی ما نبوده، درحالیکه این رویکرد بسیار موثر است. در کشورهای غربی مشکلات را ریشهیابی و بررسی میکنند که هر معضلی تحتتأثیر چه شرایطی ایجاد شده است؛ اعتیاد تحتتأثیر بیکاری و چندین دلیل دیگر پدید میآید. جوانی که کار و موقعیت اجتماعی داشته باشد و بتواند تشکیل زندگی دهد، سراغ مواد مخدر نمیرود. رویکرد ریشهیابی و بررسی عمقی مسائل در بسیاری از کشورهای اسلامی هم بهکار میرود؛ مثلا شنیدهام در ترکیه دیگر موادمخدر قاچاق محسوب نمیشود؛ به بیان دیگر حتی اگر موادمخدر آزادانه در دسترس همه باشد، شرایطی ایجاد کردهاند که خود جوان سراغ آن نمیرود.
همه ما منعیات اخلاقی را میدانیم؛ در گذشته بهخاطر اینکه زندگیها سادهتر بود و همه چیز برای مردم جا افتاده بود عوامل وسوسه هم کم بود و مردم با همان موعظههای دینی بر مدار اخلاقیات حرکت میکردند. اما امروز بمبهای ضداخلاقی در جامعه داریم؛ برخی میگویند، ماهواره و فیسبوک بمب ضداخلاقیاند؛ درحالیکه آن گروه از مدیران که برخی امور اجرایی را در دست دارند و کارهای ضداخلاقی میکنند، بمبهای ضداخلاق را در جامعه منفجر میکنند؛ همه فقط همدیگر را متهم میکنند، ظاهرا مدعی مبارزه با فساد هستند ولی در اصل با هم درگیرند و اراده جدی در این راه دیده نمیشود. وقتی یک نفر میلیاردها تومان به جیب میزند به اخلاقیات خیانت کرده است؛ پس دیگر دختر بچه 19 ساله خود را ملزم به رعایت خیلی چیزها نمیبیند.
برای بهبود اخلاق در درجه اول باید روی تحول ساز و کارها و زیربناها بهطور جدی فکر کنیم. عوامل زیربنایی فساد باید شناخته شود و با ریشهها مبارزه کنند نه معلولها. در درجه دوم باید توجه داشته باشیم که مردم ما هنوز سنتی فکر میکنند و سنتی تصمیم میگیرند و چشمشان به رفتار مسئولان دوخته شده است. مسئولان باید سعی کنند اخلاق را به مردم نشان دهند؛ نه اینکه در هر پست و مقامی به فکر رسیدن به یک پله بالاتر باشند؛ این و آن را نبینند که به وزارت و وکالت برسند، اگر هم رسیدند روی فرش قرمز قدم نزنند، بلکه به فکر مشکلات مردم باشند. متاسفانه ما در برخی مسائل بیخیال هستیم؛ نظاممندی و زیربناسازی برای اخلاق نداریم. از طرف دیگر در جامعهای که چشم مردم به مسئولان است؛ وقتی میبینند فلانی وقتی وزیر شده زندگیاش از کجا به کجا رسیده، دیگر خودشان را ملزم به رعایت اخلاقیات نمیدانند. به عبارت بهتر در این شرایط، کمر اخلاق شکسته میشود. امیدوارم اندکی به خونهایی که برای پایداری این کشور و نظام ریخته شده توجه داشته باشیم و روزی را ببینیم که مسئولان از بیتالمال بهره نبرند؛ علی(ع) با قاطعیت فرمود خداوند بر مسئولان واجب کرده که زندگیشان را در سطح محرومترین طبقه جامعه نگه دارند؛ البته اگر گوش شنوا باشد و این سخنان ارزشمند را بشنود؛ نه اینکه در خانههای چند میلیاردیشان روضه امام حسین(ع) بگیرند.