شماره ۴۰۹ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۳۰ مهر
صفحه را ببند
نسبت اخلاق و تاریخ

هوشنگ   ماهرویان نویسنده و پژوهشگر

مقوله اخلاق و زیست‌اخلاقی، بیش از هر چیز مقوله‌ای انسانی است و سایر موجودات دیگر به آن شکلی که ما از آن استفاده می‌بریم و در زیست اجتماعی‌مان به آن نیازمندیم، از آن بهره نبرده‌اند. به این ترتیب آنچه در حیوانات وجود دارد، همواره غریزه است. این امر اما در انسان‌ها متفاوت است و انسان‌ها همواره از قوه و قدرت اکتساب برخوردارند و از این‌رو امکان کسب اخلاقیات خوب و مفید برای آنها ممکن است. در این میان اندیشمندی چون میشل فوکو نیز به این امر پرداخته و از اصطلاحاتی چون اگو و سوپراگو نام می‌برد. به باور فروید وظیفه‌ «خود» (من، اِگو) کنترل و نظارت بر غرایز و ایجاد همسازی بین «نهاد» و «واقعیت» است. واقعیتی که در بحث‌های روانکاوانه‌ فروید صرفا به‌معنای جهان روزمره و قوانین عرفی و عقلانی جامعه است؛ جهانی که نسبت به «نهاد» خارجی است و از طریق سطح خارجی دستگاه ذهن به‌طور مستقیم با قلمرو روزمره و جریانات آن سروکار دارد. از سوی دیگر، سوپراگو همان آداب و رسوم مرسوم اجتماعی است که با عنوان تربیت و اخلاق در جامعه نهادینه شده و براساس هر جامعه و هر زمان، این آداب که بعضا اخلاقیات را نیز تضمین می‌کند، می‌تواند منشأ شکل‌دهی به اخلاقیات اصیل و درست در جامعه باشد و درحقیقت آن را شکل دهد. از سوی دیگر اخلاقیات ارتباط نزدیکی با دوره‌های مختلف زمانی دارد و برخی از اخلاقیات با توجه به گذر زمان شکل می‌گیرند یا تغییر می‌کنند. در دوره‌ای مردم، زندگی قبیله‌ای داشتند، در آن دوره حتی شیوه ازدواج و اخلاق زندگی زناشویی نیز با دوره‌های بعد از خود متفاوت بود و در همان زمان دزدی، چنان قبحی که امروزه دارد، نداشت. چراکه در سابقه معیشتی مردم آن دوران این موارد تا حدی معمول بود و آنها برای کسب معیشت خود ممکن بود به این کارها نیز روی آورند و درحقیقت این موارد ته‌نشین شده در آداب و رسوم جامعه بود. بعدها اما با تغییر جوامع، حتی اخلاقیات نیز دارای تغییرات بسیاری و سعی شد تا برخی از اصول اخلاقی درقالب اعلامیه‌ها و متون مدون تنظیم شده و مورد بهره‌برداری قرار گیرد. با این وجود اما برخی از اصول اخلاقی، همواره جزو اصول اصلی و غیرقابل حذف بوده‌اند و امکان نادیده انگاشتن آنها نیز ممکن نبوده است. از سوی دیگر آنچه می‌تواند اخلاق و زیست‌اخلاقی را در جامعه ممکن سازد، تلاش روشنفکران و افرادی است که می‌توانند این نوع از زیستن را ممکن سازند و آن را برای جامعه، عملیاتی کنند و این موارد نیز همان‌طور که به آن اشاره شد در دوره‌ها و مقاطع مختلف تاریخی تفاوت‌های بسیاری با یکدیگر داشته است. از این‌رو زندگی اخلاقی و اخلاق، زمانی می‌تواند معنا یابد که بداخلاقی‌ها به ضدارزش بدل شود و این ضدارزش‌ها نیز بتوانند خود را در جامعه به‌عنوان امری ناشایست نشان دهد.

 


تعداد بازدید :  351