بهناز مقدسی | آمنه بهرامی دختری کهسال 83 قربانی اسیدپاشی پسر عاشق پیشهای شده بود، به عیادت سهیلا جورکش رفت. سهیلا یکی از 4 قربانی بیدفاع اسیدپاشیهای اخیر اصفهان است که حالا روی تخت بیمارستان خوابیده و با درد دست و پنجه نرم میکند اما همچنان امیدوار است تا هر چه زودتر شرایط بهبود پیدا کند. تمام لحظههایش را کابوس چهارشنبه اسیدی پُر کرده که قربانی مردانی ناشناس شد. از آنها تنها یک شبح، یک کابوس، یک سوال بیجواب در ذهنش حک شده است.
دو روی سکه
ساعت حوالی 9 یکشنبه شب بود که مقابل درِ اصلی بیمارستان سوانح سوختگی مطهری رسیدم. در را بسته بودند و نگهبانها برای رفتن به داخل بیمارستان نسخه پزشک میخواستند. در سربالایی خیابان رشید یاسمی قدم میزدم که دوباره با شماره تلفنی که از خانواده سهیلا داشتم تماس گرفتم. چند دقیقه بعد ناصر جورکش تلفنش را پاسخ داد. خودم را معرفی کردم، اما این بار از او نمیخواستم ماجرای روز حادثه را شرح دهد. میدانستم او خسته است از گفتن، تکرار و تکرار. حالا دیگه همه خبرگزاریها و روزنامهها پر بود از روزی که اسید سرنوشت همهشان را سوزاند. حالا یک همدردی و کمک کافی بود تا شاید آنان کمی تسکین یابند. از لابهلای حرفهای پدر سهیلا که دخترش را 4 روز قبل به تهران آورده بود تا روند درمان دخترش تخصصیتر انجام شود نقطه روشنی برای تسلی خاطرش پیدا کردم. ناصر جورکش میگفت: « ما در این شهر غریبه هستیم و پزشکان ماهر پایتخت را نمیشناسیم. سهیلا هم حال روحی و روانی خوبی ندارد، روز به روز تحلیل میرود و سوختگیاش درحال پیشروی است. یکی از چشمهایش هم بیناییاش را از دست داده و چشم دیگرش تنها 30درصد بینایی دارد. ما تنها چیزی که میخواهیم، معرفی یک تیم پزشکی است تا دخترم را نجات دهند.» در بین صحبتهایش، «آمنه بهرامی» همان دختری که 10سال پیش قربانی اسیدپاشی شده بود در ذهنم تداعی شد. برای او ماجرای آمنه را شرح دادم و گفتم، آمنه روند درمان را از لحاظ فیزیکی و روحی پشت سر گذاشته و مطمئنا تجربههای زیادی در این مسیر به دست آورده، میخواهید به ملاقات سهیلا بیاید تا با همفکری او به دخترتان کمک کنید. جورکش استقبال کرد و قرار شد خبر قطعیاش را به او بدهم. اما حالا همه نگرانیام آمنه بهرامی بود. شاید دیدن دختری که درست مثل آمنه در سن 26 سالگی قربانی اسیدپاشی شده بود، تداعیکننده سالهایی باشد که با تمام سختیهایش پشتسر گذاشته بود. اما وقتی با آمنه تماس گرفتم با صدای مهربان و پر از انرژیاش این نوید را داد که برای دیدار با خانواده جورکش همراه من به بیمارستان خواهد آمد.
فردا روشن است
ساعت 10 صبح بود که با آمنه و مادرش به سمت بیمارستان سوانح سوختگی مطهری رفتیم. مقابل بیمارستان که رسیدیم پدر و مادر سهیلا به استقبال آمدند. حالا آنها دختری را در مقابلشان میدیدند که با روحیه بالایش توانسته بود خیلی زودتر از آنچه که پیشبینی شده بود به جامعه برگردد. مادر آمنه در یک پوشه آبیرنگ عکسهای دخترش را آورده بود و به خانواده جورکش نشان میداد. عکسهای قبل و بعد از اسیدپاشی، عکس روزهای اولی که آمنه هم مثل سهیلا با صورت باند پیچی شده روی تخت بیمارستان انداخته بود حالا این 2 خانواده را به لحاظ شرایط یکسان به یکدیگر پیوند زده بود. آمنه از روز حادثه که جنون عاشقانه خواستگارش گریبانش را گرفت به خانواده جورکش گفت: « میخواستم درس بخوانم و در اجتماع موفق باشم اما آخرین چیزی که قبل از قربانی شدنم دیدم شبحی بود که مایعی داغ را با یک پارچ قرمز رنگ به صورتم پاشید. از رمضانسال 83 بود که این کابوس را با خود یدک میکشم. دیر به بیمارستان منتقل شدم و به دلیل غفلت پزشکان شیفت، چشمانم را دیر شست و شو دادند و به همین دلیل دید چشمانم رو به تحلیل رفت و کمکم بیناییام را از دست دادم. »مادر سهیلا درحال نگاه کردن به عکسهای آمنه بود که عکس دختر خودش را هم نشان داد. سهیلا زیبا و معصوم بود. با موهایی مشکی و آرایشی ساده، او تنها دختر خانواده جورکش بود و از شخصیت خانوادهشان بیش از پیش بر عصیانگری مردان ناشناس که زندگی عادی و حق شهروندیاش را ساقط کرده بودند اطمینان پیدا کردم. دغدغه این پدر و مادر تنها زیبایی چهره سهیلا نبود، آنها بیشتر نگران چشمان دخترشان بودند. مادر سهیلا در رابطه با روحیه دخترش به شهروند گفت: «سهیلا نگران چشمانش است. همش میگه مامان میخوام حداقل جلو پام رو ببینم. دخترم هر روز جیغ میزند و گاهی به خاطر درد به او مرفین تزریق میکنند. با این حال ساعتهایی هم هست که روی تخت مینشیند و برایم آواز میخواند و من با دوربین تمام این روزهای سخت را ثبت میکنم، تا بعدها به او نشان بدهم. من به بینا شدنش امیدوارم.» در میان صحبتهایمان بود که پدر سهیلا با تلفن هماهنگیهای لازم را با دکتر امامی در بیمارستان فارابی انجام داد تا دخترش را برای معاینه چشمانش به آنجا منتقل کنند. در حالی که با آمنه، سر بالایی خیابان رشید یاسمی را در زیر نم نم باران پاییزی بالا میرفتم حالا دیگر به سرگذشت او فکر نمیکردم از حالا به بعد باید، به آینده سهیلا فکر کرد.
روزنه امید برای چشمان سوزان سهیلا
ساعت 2 ظهر بود که سهیلا با آمبولانس بیمارستان جهت معاینه چشمانش منتقل شد. دکتر عباس زارعینژاد مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت درباره روند درمان سهیلا جورکش در تهران به شهروند گفت: « به محض اطلاع از حضور خانواده یکی از قربانیان اسیدپاشی اصفهان در تهران، سفارشهای لازم را انجام دادیم و روال درمان نیز بهطور ویژه درحال انجام است. 6 متخصص در قالب تیم تخصصی برای جراحی این قربانی اسیدپاشی در بیمارستان حضور دارند اما بررسیهای مددکاران بیمارستان نشان میدهد آسیب روحی این دختر جوان به مراتب بیشتر از آسیب جسمی او است. به همین دلیل سعی خواهیم کرد از مشاوران و روانشناسان هم در روند درمان او استفاده کنیم. روز دوشنبه هم او برای معاینه چشمانش با آمبولانس به بیمارستان فارابی منتقل شد و تا آنجایی که اطلاع دارم احتمال دارد این دختر جوان تحت عمل جراحی پیوند قرنیه قرار بگیرد. سهیلا در اتاق ویژهای بستری است که به صورت
2 شیفت کادر پرستاری از او مراقبت میکنند.»
دستگیری 4 مظنون
صبح روز دوشنبه، فضای مجازی پر شده بود از خبرهای خوش برای خانوادههای قربانیان اسیدپاشی، تا اینکه مرتضی میرباقری قائممقام وزیر کشور در امور اجتماعی و فرهنگی با تأکید بر زنجیرهای نبودن اسیدپاشیهای اصفهان گفت: تاکنون سه الی چهار نفر بهعنوان متهم در این زمینه دستگیر شدهاند. مرتضی میرباقری در حاشیه شصت و هشتمین جلسه شورای اجتماعی کشور در وزارت کشور گفت: فضای استان اصفهان، فضایی آرام، امن و بدون مشکل است. براساس گزارش استاندار اصفهان به هیچ وجه جای نگرانی در سطح استان اصفهان نسبت به اسیدپاشی وجود ندارد. البته با این اقدامات جنونآمیز مقابله میشود و نوع و شدت مقابله در کاهش اینگونه اقدامات موثر است و آنچه در رسانهها بهخصوص شبکههای اجتماعی بیان میشود، مورد تأیید ما نیست. وی افزود: پس از وقوع اسیدپاشیهای اصفهان حوزههای ذیربط در استان اصفهان اقدامات لازم را در این زمینه انجام دادند و وزیر کشور فردای روز اسیدپاشی با استاندار اصفهان همه ابعاد این مسأله را بررسی کرد.
اسید پاشی برابر با «افساد فی الأرض»
محمدعلی اسفنانی عضو کمیسیون حقوقی مجلس با تأکید براینکه بخشش اسیدپاشها به هیچوجه به مصلحت جامعه نیست گفت: هر جرم دارای یک حیثیت خصوصی و یک حیثیت عمومی است، حیثیت خصوصی جرم مربوط به شخصی است که آسیب دیده است، بر این اساس او میتواند قصاص کند، ببخشد و یا دیه بگیرد. او در پاسخ به پرسشی درباره بخشش اسیدپاشها و تأثیر آن در تداوم چنین جرمی، گفت: به نظر من، بخشیدن چنین افرادی تحت هیچ شرایطی به مصلحت جامعه نیست و اگر چه طرف آسیبدیده در بحث خصوصی خود جرم مجرم را ببخشد اما دادگاه هیچ الزامی ندارد که این بخشش را لحاظ کند و در مجازاتش تخفیف دهد. آیتالله العظمی اسدالله بیاتزنجانی، از مراجع تقلید قم، درباره اسیدپاشی بر روی زنان، این عمل را موجب قصاص و در صورت برهم زدن امنیت اجتماعی یا متهمشدن جامعه اسلامی به این گونه رفتارها، از مصادیق «افساد فیالارض» و «محاربه با خدا» دانست.
خط بطلان بر شایعات بدحجابی قربانیان
سرهنگ حسینزاده جانشین فرمانده انتظامی اصفهان با تأکید بر اینکه نیروی انتظامی فعالیتهای پیدا و پنهان خود را به منظور مقابله با هر موضوع مشکوکی تشدید کرده است، گفت: « فرد اسیدپاش به زنان و دختران در اصفهان تا چند روز آینده دستگیر خواهد شد. تمام اسیدپاشیها توسط یک نفر با شخصیت ضداجتماعی و دارای اختلالات روانی صورت گرفته است. در حال حاضر این موضوع درحال بررسی و پیگیری است. تمام اسیدپاشیها یک خشونت کور توسط فردی با اختلالات روانی و شخصیت ضداجتماعی صورت گرفته که تا چند روز آینده دستگیر خواهد شد. هیچ انگیزهای جز اختلال شخصیتی برای انجام این اقدام توسط مجرم وجود ندارد. تمامی افرادی که مورد حمله قرار گرفتهاند جوان و در گروه سنی ۲۳ تا ۳۵سال بودهاند. اما از نظر ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی هیچ اشتراکی نداشتهاند. برخی رسانههای بیگانه و شبکههای اجتماعی مجازی به این موضوع بیش از واقعیت موجود بال و پر دادهاند.»
دستور قاطع دادستان کل کشور
دادستان کل کشور، دستور پیگیری سریع و قاطع در شناسایی و دستگیری عامل یا عاملین اسیدپاشی در اصفهان را صادر کرد.
حجتالاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی دادستان کل کشور طی حکمی به دادستان عمومی و انقلاب اصفهان دستور تسریع در شناسایی و دستگیری عامل یا عاملین احتمالی اسیدپاشی در حوزه قضایی اصفهان را با بهرهگیری از قضات مجرب و بسیج کلیه امکانات انتظامی و امنیتی صادر کرد.