| مصطفی عابدی | روزنامهنگار|
هفته گذشته خبري در صفحه اول مطبوعات درج شد كه تعدادي مجرم با معرفي خود به نام پليس اقدام به دزدي و گرفتن اموال مردم ميكردند، آنان با داشتن اسلحه و بيسيم خود را بهعنوان پليس معرفي ميكردند. اين نخستینبار نيست كه شاهد اخاذي برخي افراد تحت نام پليس هستيم، حتي ممكن است برخي از قربانيان هيچگاه باور نكنند كه طرف آنان پليس نبوده، و از این رو به دلیل ترس یا احتیاط به طرح شكايت نيز اقدامي ننمايند، و پليس نيز از واقعيت ماجرا مطلع نشود و ضربه بناحقي به وجهه آن وارد شود. در پي اين اقدام، رئيس پليس آگاهي تهران رهنمودهايي را به شهروندان داد ازجمله اينكه: «شهروندان باید توجه داشته باشند که همراه داشتن بیسیم که ممکن است به شکل روشن یا خاموش باشد، به منزله مامور بودن نیست. داشتن اسلحه و نشان دادن آن نیز نمیتواند صحت ادعای افراد مبنی بر مامور بودن را اثبات کند، ماموران حتما باید کارت شناسایی خود و حکمی که نشانگر ماموریتشان باشد را به همراه داشته و ارایه کنند. علاوه بر اینکه عکس روی کارت با عکس چهره باید تطبیق داشته باشد، کارتهای شناسایی دارای مهر معتبر و رسمی سازمان یا نیروی نظامی بوده و به شکل طلاکوب روی کارت درج میشود. وی از شهروندان خواست تا به تاریخ اعتبار روی کارتها نیز توجه داشته باشند و به درخواست افرادی که دارای کارتهای فاقد اعتبار هستند، ترتیب اثر ندهند و برای ورود به منازل، علاوه بر کارت شناسایی، حکم ماموریت صادر شده از سوی قاضی الزامی است، همچنین برای ورود به اماکن عمومی و محل کار نیز علاوه بر کارت شناسایی، حکم اداره اماکن ضروری است.»
به نظر ميرسد كه با اين توصيهها مشكل حل نميشود. دلیل آن نیز روشن است. انجام این همه کار از سوی مردمی که گمان میکنند در معرض بازخواست پلیس هستند امکانپذیر نیست. بايد كمي ريشهايتر به قضيه نگاه كنيم. مشكل اينجاست كه مجرمين چرا خود را در پوشش پليس درميآورند و از مردم اخاذي ميكنند؟ اگر به توصيههاي رئيس پليس آگاهي هم عمل كنيم، اولاً از كجا معلوم كه پليسنما یا پلیس واقعی زير بار چنين درخواستهایي بروند؟ و اگر نرفتند آیا مردم باید درگیر شوند؟ بهعلاوه كسي كه اسلحه و بیسیم تهیه ميكند، مگر براي او مشكل است كه يك كارت جعلي هم درست كند؟ مگر مردم قدرت تشخيص كارت واقعي از جعلي را دارند؟ بهویژه در آن شرایط خاص. بنابراين راه مذكور، حلّال مشكل نيست. پس چه بايد كرد؟ دو راه را بايد همزمان در دستور قرار داد:
1ـ اول اينكه جايگاه و رفتار پليس را در برخورد با مردم تصحيح نمود. اگر افرادي هستند كه براي اخاذي از مردم خود را به لباس پليس درميآورند، به اين دليل است كه گمان ميكنند، مردم در برابر اقدامات پليس منفعل هستند و قدرت و توان سوال كردن ندارند. در حالي كه اگر مردم در برابر پليس چنين منفعل نباشند، مجرمین به خود جرات نميدهند كه براي انجام چنين اقداماتي خود را در لباس پليس مخفي كنند. اين مسأله تعارضي با اقتدار پليس ندارد. رفتار اقتدارآميز پليس فقط در برابر كساني است كه جرم آشكار مرتكب شدهاند، و در برابر دستور پليس سركشي ميكنند، و نه حتي كساني كه مظنون هستند. پليس موظف است با همه با احترام برخورد كند. البته لازمه تحقق چنين امري، قراردادن مأموريتهاي روشن قانوني برعهده پليس است، و اگر پليس را درگير رفتارهايي كنيم كه به بروز تنش روزانه ميان آن و مردم منجر شود، استهلاك روحي و رواني و حتي فيزيكي را برای او ايجاد خواهد كرد، كه به هيچ وجه به نفع پليس نيست. با اطمينان ميتوان گفت كه پليس به خوبي ميداند كه نظرات و ذهنيتهاي مردم چيست، و نسبت به چه مسائلي حساس هستند، و دخالت در آن را نميپسندند. اين درك را ميتوان از طريق نظرسنجيهاي موجود يا مواردي كه از سوي پليس انجام شده دريافت و قطعاً چنين گزارشهايي وجود دارد.
2ـ شايد راهحل فوق بلندمدت باشد كه البته همينطور است، ولي براي حل اين مشكل راهحل كوتاهمدتي هم وجود دارد. درحال حاضر در هر نقطهاي از شهر كه باشيم دسترسي به تلفن در هر لحظه وجود دارد. لذا بهتر است به جاي درخواست كارت از افراد پليس، مردم حق داشته باشند كه واقعي بودن پليس و مأموريت او را از طريق سامانه 110 استعلام نمايند، و تا نرسيدن پاسخ استعلام از 110، از تمكين در برابر درخواستهاي پليس امتناع نمايند. این ایده در سخنان رئیس آگاهی هست. گفتهاند که «در صورت مشاهده موارد مشکوک و همچنین امتناع ماموران از نشاندادن کارت و حکم ماموریت، حتما با سامانه 110 تماس گرفته و اعلام کنند که فرد خود را مامور کدام رده معرفی کرده است.» این ایده کافی نیست چنین برخوردی باید الزامی شود و پلیسی که در پی انجام ماموریت خاص است موظف باشد اصالت خود را از طریق سامانه 110 به شهروند اثبات نماید. اگر اين ايده پذيرفته شود، بايد تبليغات مناسب آن را در سطح رسانهها و ساير شيوهها در سطح شهر به انجام رساند. در اين صورت هيچ پليسي حق ندارد كه از اجراي اين کار در برابر فرد مظنون اجتناب كند و مقاومت در برابر پليس در صورت عدم انجام چنين خواستهاي مشروع تلقي شود. اهميت اين روش در اين است كه مانع از انجام برخي كارها از سوي پليسهاي واقعي ولي خارج از حوزه مأموريت آنان خواهد شد. موضوعي كه چندسال پيش در مترو رخ داد و به خسارت بدني مهمي ختم گردید. ضربهاي كه پليس ايران از اقدامات خلاف قانون و جعلي به نام آن ميخورد، آنقدر اهميت دارد كه براي كاهش اين خسارت اقدام لازم فوق را به عمل آورد. پلیس ایران بهرغم هر کاستی احتمالی در ایجاد امنیت موفقیتهای خوب و نسبی دارد. اجازه نباید داد که چهره آن بر اثر اقدامات دیگران ملکوک شود. اتفاقاتی که در اصفهان رخ داده نیز از همین دست است دیگران رفتار خلافی انجام میدهند ولی چهره گروهی دیگر لکهدار میشود. گروه اخیر نباید در برابر اقدامات نادرست و مجرمانه دیگران سکوت کند.