روزنامه شهروند کد خبر: 4945 تاریخ خبر: ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۲ شهريور اندر احوالات گرفتن آمار تغییر اقلیم از سازمان محیط‌زیست پیچاندن رسانه توسط مسئولان بهروز مهدیزاده | رسانه در همه جای دنیا رابط بین دولت و عرصه عمومی است و رسالتش تقویت و بهبود هر دو از طریق انتقال واقعیت. حال این واقعیت چه شیرین باشد و چه تلخ باید انتشار یابد تا در آینده بر شیرینی اش افزوده و از تلخی اش کاسته شود. در این میان دو طرف ماجرا در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته سعی می کنند در یک روند دموکراتیک به روزنامه و روزنامه نگار اعتماد کنند و کارکردش را برای توسعه جامعه و سرزمینشان مفید و حضورشان را واجب می دانند. اما در کشور خودمان که سال هاست حرف از اعتماد به روزنامه نگار و رسالتش است ولی هنوز جای خالی آن به شدت احساس می شود. حتی در بین مدیران و کارمندان دولت تدبیر و امید که با روی کار آمدنشان امید را در دل اهالی رسانه دوباره زنده کرد. گرفتن اطلاعات و توزیع آن در میان مردم حق روزنامه نگار است. در این بین ادارات و سازمان های دولتی که این اطلاعات وسیع در مورد همه زوایای کشور را دارند نقش مهمی در ایجاد اطمینان و روند توسعه بازی می کنند. یعنی وقتی صحبت از خشکسالی و تغییر اقلیم در ایران است چرا باید اطلاعات و آمار دقیقش را مردم ندانند، چرا باید یک روزنامه نگار برای چنین موضوع بسیار مهمی چند روز توسط چند کارمند میانی سازمان محیط زیست به رغم قول های سفت و سختی که می دهند سرکار بماند و در انتها با حفظ اصول اخلاقی!!! از دادن آمار و اطلاعات اجتناب کنند. متاسفانه با این که مدیران ادارات دولت تدبیر و امید بر گسترش رابطه و تعامل با رسانه ها بارها سخن گفتند اما نتوانستند کارشناسان و مدیران خود در سطوح پایین تر را در این امر توجیه کنند که روزنامه نگار یا خبرنگار جاسوس یا آدم خرابکار نیست و دادن اطلاعات و مصاحبه کردن با آنها جزو گناهان کبیره محسوب نمی شود. ظاهرا به نظر می رسد هنوز مدیران و مسئولان از درز کوچکترین خبر یا گزارش در مورد حال و وضع کشور حتی اگر مثل محیط زیست یا ورزش زیاد حساس برانگیز نباشد ابا دارند.به گفته فعالان و کارشناسان محیط زیست، تغییر اقلیم کاملا در ایران محسوس است و اثراتش را ما هر روز داریم مشاهده می کنیم. در چنین شرایطی آمار و اطلاعاتی که سازمان محیط زیست یا هر سازمان دیگری دارد برای آگاه کردن مردم و بیدار کردن آنها نسبت به این موضوع بسیار سازنده است اما دریغ کردن آن خیانت به مردم و سرزمینی است که در آن زندگی می کنند. مسئولان ما خیلی زیبا در همه مصاحبه هایشان خود را خدمتگزار مردم می دانند اما وقتی پای عمل می رسد به مردم و به خصوص به اهالی رسانه به چشم خرابکار می نگرند. به نظر می رسد حتی در بین خود کارشناس های سازمان محیط زیست دغدغه محیط زیست و حفظ منابع طبیعی وجود ندارد و این یعنی فاجعه. مدیر و کارمندی که در بخش مخصوص همین موضوع کار می کنند و در مورد آلودگی هوا و خیلی مسائل دیگر مصاحبه ها انجام می دهند نسبت به آگاه کردن مردم با واقعیت های این پدیده جهانی آن قدر بی تفاوت نشان می دهند که از دادن آمار و اطلاعات تکمیلی به یک خبرنگار طفره می روند. به همین راحتی و به دلایل نامعلوم مردم را از دانستن این که چقدر تغییر اقلیم و گرمایش جهانی بر زندگی شان تأثیر گذاشته محروم کردند. همین کسانی که در خارج از محیط اداره به وضع محیط زیست انتقاد می کنند وقتی وارد این سیستم های بروکراتیک می شوند به یک مدافع سفت و سخت وضع موجود تبدیل می شوند و پیچاندن رسانه و مردم را از وظایف اصلی خود می دانند. آیا درست است که یک خبرنگار را که سعی دارد آمار دقیق را به اطلاع مردم برساند تا بلکه با مشارکت آنها بخشی از این فجایع را بسامان برسانند برای چند روز سر دواند و درنهایت هم هیچ آماری به او نداد؟ آیا درست است مردم و نماینده آنها یعنی خبرنگاران را نامحرم دانست؟ آیا درست است مدیریت یک سرزمین را تنها از پشت یک میز اداره کرد؟ آقایان و خانم های مسئول از چه می ترسید؟