روزنامه شهروند کد خبر: 30234 تاریخ خبر: ۱۳۹۴ پنج شنبه ۱۰ ارديبهشت کاستن از رنج روزمره محمد آزرم شاعر شاعر هم مثل هر شهروند دیگری باید نیازهای زیستی اش برآورده شود؛ خانه و خوراک و پوشاکش تأمین باشد. نباید نگران امنیت شغلی و سلامتی اش باشد. مثل هر شهروند دیگری به حرمت و حقوق شاعر در روابط اجتماعی و امنیتش باید احترام گذاشته شود. شاعر هم اخبار روزانه جنگ و جنایت را می شنود، فجایع انسانی را هر قدر که رسانه ها منتشر می کنند، می بیند و مثل هر شهروندی در جهان، امیدوار است با تفاهم، دگرپذیری و دوستی میان تمامی ملت ها، صلح و رعایت انسان، جایگزین شرایط فعلی شود. کار شاعر، پدیدآوردن شعری سرشار از خلاقیت و نوآوری است؛ شعری که خواب های مردم جهان را آن طور که می تواند باشد؛ نه آن طور که هست، برایشان کلمه می کند و می گوید ببینید؛ برایشان قابل دیدن می کند و می گوید بخوانید؛ اصوات و آواها را مرئی می کند و از مرئی ها زبان می سازد تا هر انسانی که خود را مخاطب شعر دید، آن را بچشد و جان خود را در شعر و شعر را در جان خودش جلا دهد. پس شعر هنر است نه ابزار؛ و سیاست سازی درباره آن باید به عهده سازمان های مردم نهاد فرهنگی، هنری یا سازمان های توسعه خصوصی هنر و ادبیات باشد. جایی که خود شاعران، سیاست سازی را صورت می دهند و همراه با ناشران هنر و ادبیات، راه های توسعه نشر و پخش کتاب شعر؛ و همراه با صاحبان گالری ها و فضاهای فرهنگی، راه های فراگیر شدن و ارایه شعرهای دیداری؛ آوایی و اجرایی را تعیین می کنند. دولت به عنوان سیاست گذار باید تسهیلگر ایجاد فضای باز فرهنگی و هنری باشد و به جای دخالت در کیفیت شعر و حمایت از سلیقه گروهی خاص، به نظارت بر حسن اجرای قانون بپردازد. حکمرانی خوب در عرصه فرهنگ وهنر نیازمند چارچوب عادلانه ای از قوانین است که از حقوق شاعر و هنرمند در جامعه، کاملا حمایت کند. قوانینی که به نحو شایسته و به دور از سلیقه های سیاسی اجرا شود و مانع خلاقیت شاعر نشود. خوابی که شاعر با چشمان باز می بیند و آن را بر صفحه می ریزد یا به صحنه می برد، خوابی سرشار از زیبایی است؛ ساختن جهانی خیالی است که دقایقی از عمر آدمی را لایزال می کند. حکمرانی خوب در عرصه فرهنگ و هنر باید به گشودن چنین فضایی کمک کند. به یاد داشته باشیم روزمره، محل زوال است و چیزی که می تواند از درک این رنج بکاهد، نامش شعر است.