روزنامه شهروند کد خبر: 186043 تاریخ خبر: ۱۳۹۹ يکشنبه ۱ تير رئیس دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه خوارزمی در گفت‌وگو با «شهروند» دلایل خسارت بالا در زلزله‌های ایران را تحلیل کرد زلزله؛ شاید 30 ثانیه بعد شاید 300 سال بعد وقتی تمام زیرساخت‌های سیاسی، اقتصادی و حاکمیتی مانند تهران یا شهرهای بزرگ همه یک‌جا جمع شود، مشکلات زیادی ایجاد می‌کند. در کشورهای دیگر یک پایتخت اقتصادی وجود دارد، یک پایتخت سیاسی تا فرماندهی کشور در آن باشد و در بحران‌ها بتواند به راحتی فعالیت کند [فریبا نباتی] برای آنها که ماندند زندگی پس از آن شب برای همیشه عوض شد. بامداد پنجشنبه درست و حسابی از راه نرسیده بود که خواب زمین آشفته شد؛ پدر، مادر، فرزند، دوست و همسایه شان به دنیای مردگان پا گذاشتند و خودشان ماندند در دنیایی که زیرورو شده بود. بسیاری از آنهایی که مانده بودند مهاجرت کردند، تعدادی برای همیشه گم شدند و برای برخی هم هرگز هیچ چیز سر جای خودش برنگشت. برای آنها که ماندند، عقربه های ساعت از 30دقیقه بامداد آخرین روز بهار که بگذرد، داغ منجیل سی ساله می شود. ساعت ۳۰دقیقه بامداد پنجشنبه سی ویکم خرداد سال 69، زلزله ای با بزرگی 7.3 ریشتر رودبار، منجیل، لوشان و طارم در شمال ایران را لرزاند؛ بیش از 37 هزار نفر را کشت، 60 هزار نفر را زخمی و 500 هزار نفر را بی خانمان کرد. زمین لرزه تنها رودبار، منجیل، لوشان و طارم را نلرزاند. ارتعاشات حاصل از امواج لرزه ای علاوه بر شهرهای رشت، آستانه اشرفیه، لاهیجان و صومعه سرا در گیلان، در استان های زنجان، آذربایجان شرقی، تهران، مرکزی، مازندران، سمنان، همدان، قزوین و کردستان نیز احساس شد و در برخی نقاط آسیب های زیادی به بار آورد. از زلزله 200 میلیارد دلار خسارت باقی ماند و نامی در فهرست 10زلزله مرگبار جهان در صد سال اخیر.تمام داستان زلزله اما تلخ و غمبار نبود. زمین لرزه با همه پیامدهای فاجعه باری که داشت نقطه عطفی در مطالعات زلزله شناسی و مهندسی زلزله در ایران شد. تأثیر زمین لرزه آن قدر بود که بعد از آن، ستاد مدیریت بحران در وزارت کشور شکل گرفت، سازمان نظام مهندسی تأسیس و آیین نامه های ساخت وساز در کشور تدوین شد و مراکز پژوهشی مرتبط با زلزله توسعه یافت. توسعه اقدامات مدیریت بحران پس از زلزله سال 69، گام مهمی بود اما کافی نبود. با گذشت سه دهه از زلزله منجیل، هنوز هم در بیشتر نقاط ایران لرزش زمین منجر به حادثه مهیب می شود، شمار تلفات و خسارت های زلزله در ایران بیشتر از برآورد سایر مناطق لرزه خیز دنیاست و همچنان زلزله بزرگ ترین بحران پیش روی ماست.سی سال بعد از آن شب و در سالروز حادثه رودبار و منجیل، سراغ دکتر علی معصومی، رئیس دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه خوارزمی و مدرس مهندسی سازه و زلزله این دانشگاه رفتیم تا با او درباره کاستی ها در حوزه ساخت وساز و تأثیر آن در تلفات و خسارات زلزله در ایران گفت وگو کنیم. معصومی معتقد است آماده نبودن برای مواجهه با لرزش زمین، بزرگ ترین مشکل ما برای رویارویی با این رخداد طبیعی است. برخی از کارشناسان معتقدند تجربه زلزله منجیل و رودبار باعث تحولی در ساختار مدیریت سوانح و تحولات اجرایی و علمی در حوزه شناخت مخاطرات شد. چقدر با این دیدگاه موافق هستید؟ آیا می توان از این زلزله به عنوان مقطع تاریخی برای تغییر نگاه به سوانح طبیعی در ایران یاد کرد؟ این زلزله یکی از زلزله های بزرگ در یک منطقه شهری نسبتا مدرن بود که قبل از آن کمتر تجربه کرده بودیم. زلزله ای بالای هفت ریشتر که چندین شهر را تحت تأثیر قرار داد. از این جهت زلزله هایی با این شرایط ساختار مدیریتی را به شدت حساس می کند اما متاسفانه به علت گرفتاری های مختلف که این سیستم با آن مواجه است مدت زمان زیادی طول نمی کشد که فراموش می شود. با این حال می توان گفت یکی از مهم ترین مقاطع و زلزله هایی بود که در یک مرکز مهم جمعیتی و شهری اتفاق افتاد. آن زمان ویرایش اول استاندارد ساخت وساز مقاوم در برابر زلزله یا همان آیین نامه 2800 ایران برای بارگذاری لرزه ای مورد استفاده بود و بنا بود هر پنج سال یک بار مورد بازنگری قرار بگیرد که این زلزله رخ داد و باعث شد در بازنگری دوم تجربیات زلزله لحاظ شود. در زمینه نگاه به مدیریت بحران اتفاقاتی افتاد اما اینکه بگوییم کل مسیر را متحول کرده باشد و تحولی در مهندسی باشد معتقد نیستم چنین اتفاقی افتاده باشد. علت فاجعه بار بودن این زلزله چه بود؟ تعداد تلفات ما به نسبت جمعیتی که تحت تأثیر زلزله قرار می گیرد بیشتر از آمار اغلب مناطق لرزه خیز دنیاست. زلزله پدیده ا ی طبیعی است و هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد اما ما برای مواجهه با آن آمادگی کافی نداریم. ساختمان ها مقاوم نیستند، زیرساخت و جامعه تاب آور نداریم. اگر شهر بزرگ تر باشد و زیرساخت های پیچیده تری داشته باشد، قطعاً تلفات هم بالاتر است. با توجه به اینکه سال هاست تهران در معرض زلزله ای با قدرت بالا قرار دارد از زلزله منجیل و رودبار برای پایتخت چه درسی می توان گرفت؟ وقتی زلزله ای اتفاق می افتد تا مدت ها همه توجه ها معطوف به آن می شود اما از جایی به بعد، به دلیل وجود مشکلات اجتماعی، اقتصادی و ...، زلزله اولویت خود را از دست می دهد؛ به همین دلیل تا به حال در این زمینه به نتیجه خوبی نرسیده ایم. زلزله بعدی شاید ۳۰ثانیه بعد و شاید هم ۳۰۰ سال بعد رخ دهد. در مورد زلزله هیچ چیز با قطعیت مشخص نیست اما باید بدانیم اگر زلزله در تهران اتفاق بیفتد فاجعه تاریخی رخ می دهد. با کوچک ترین حادثه در تهران دسترسی به اغلب محله ها قطع می شود. با همین یک جمله می توان فهمید که در زمان زلزله چه اتفاقی می افتد. اگر سیستم امدادونجات ما هم در زمان زلزله سر پا و فعال باشد باز هم به بسیاری از اماکن و محله ها دسترسی نخواهد داشت. برای درک بهتر موضوع حالت بسیار خوش بینانه ای را تصور کنید که در زلزله هیچ ساختمانی آسیب نبیند، هیچ تلفات جانی هم رخ ندهد و تنها دو روز آب یا برق در شهری به ابعاد تهران قطع شود، چه رخ می دهد؟! اشاره کردید به آیین نامه ساخت وساز مقاوم در برابر زلزله (2800) که گفته می شود اجرای آن بعد از زلزله سال 69 در شمال ایران اجباری شد. با وجود این دستورالعمل باز جای نظارت بر اجرای صحیح آن خالی است و همچنان با ساخت وسازهای غیراستاندارد مواجه هستیم. به نظر شما علت چیست؟ در فرآیند ساخت وساز چندین عامل دخیل است؛ یکی از عوامل، آیین نامه های فنی است. البته در زمان زلزله منجیل هم مشکل چندانی در زمینه آیین نامه ها نداشتیم. عامل بعدی مصالح هستند که در ساخت وساز استفاده می شوند که باید استانداردهایی داشته باشند. این استانداردها هر بار سختگیرانه تر می شود. البته در این مورد هم کنترل جدی وجود ندارد و همه مصالح موجود در بازار استاندارد نیستند. مسأله بعدی نیروی کار است که باید الزامات آیین نامه ها را با مصالح اجرا کند. این نیروی کار متأسفانه چند سالی است که با معضلی مواجه شده است؛ میان کارگر و مهندس باید حلقه واسطی به عنوان تکنیسین یا کاردان فنی ساختمان باشد. در سیستم آموزشی ما چند سالی است این تخصص حذف شده است. به ازای یک مهندس باید چندین تکنیسین داشته باشیم که متأسفانه در حال حاضر وجود ندارد. نیروی کار هم آموزش دیده نیست و اگر مهارتی هم داشته باشد به صورت تجربی یا براساس باورهای نادرست مرسوم کسب کرده است.مدتی است که این سختگیری وجود دارد که باید در ساختمان هایی با متراژهای بالا مجریان ذی صلاح وجود داشته باشند. در حال حاضر این مجری ذی صلاح اغلب صوری است. این اجرا وقتی دست غیرمتخصص می افتد حتی برای آن بیشتر هم هزینه و مصالح مصرف می شود اما محصولی که درنهایت به دست می آید عملکرد مورد انتظار را از خود بروز نمی دهد. یعنی شما معتقدید نقاط ضعفی که در حوزه ساخت وساز وجود دارد تنها ناشی از اجرا نشدن صحیح ضوابط است؟ خیر، موارد دیگری نیز هست؛ مثلا دستمزدهای طراحی و نظارت نسبت به نُرم جهانی پایین است. با وجود این ناظر باید تعهد دهد که تا کل عمر ساختمان مسئولیت هر اتفاقی که برای این ساختمان می افتد با او است؛ حتی در صورت فوت ناظر خانواده او مسئول خواهد بود. به همین دلیل متخصصان باتجربه کمتر کار نظارت را می پذیرند و اکثرا کسانی که تازه از دانشگاه مدرک گرفته اند و تجربه چندانی ندارند این مسئولیت را می پذیرند و این فرآیند چندان مطلوب نیست. در طراحی هم همین مشکل وجود دارد. طراح خوب و کاربلد با این رقم ها و تعرفه های موجود کار نمی پذیرد. پس شما فکر می کنید برای مواجهه با بحران در زمان زلزله یکی از مهم ترین کارها بازنگری در قوانین ساخت وساز است؟ در آیین نامه های فنی و مهندسی نسبتا به روز هستیم و مشکلی جدی نداریم و از استانداردهای روز دنیا خیلی عقب نیستیم. در آیین نامه های مدیریتی و اجرایی قطعا ضعف وجود دارد که این اتفاقات می افتد. در اعطای مجوزهای ساخت وساز، استفاده از نیروی متخصص، تعرفه دستمزدها و سختگیری های نظارت و اجرا اشکالاتی وجود دارد. چالش های پایتخت و کلانشهرها در این حوزه بیشتر کجاست؟ وقتی تمام زیرساخت های سیاسی، اقتصادی و حاکمیتی مانند تهران یا شهرهای بزرگ همه یک جا جمع شود، مشکلات زیادی ایجاد می کند. در کشورهای دیگر یک پایتخت اقتصادی وجود دارد، یک پایتخت سیاسی تا فرماندهی کشور در آن باشد و در بحران ها بتواند به راحتی فعالیت کند. وقتی همه اینها در یک محل جمع شده باشند، نگران کننده می شود. سیستم های هشدار سریع کافی وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد هم به دلیل اینکه امکان پیش بینی زمان، مکان و بزرگی زلزله با دقت کافی و در زمان کافی قبل از وقوع در حال حاضر وجود ندارد، نمی تواند مشکل زیادی را حل کند. زمانی که این سیستم هشدار می دهد کوتاه است و نمی توان جلوی تمام خسارات و تلفات را گرفت. اگر حتی ۳۰ درصد ساختمان ها در شهری مانند تهران تخریب شود، اگر تمام منابع کشور هم جمع شود به لحاظ اجرایی امکان جبران وجود ندارد. پس باید برای پیشگیری از خسارات و تلفات در زمان حادثه کیفیت ساخت وساز و آموزش بالا برود. متأسفانه در سال های اخیر اکثر دانشگاه های غیردولتی تعداد بسیاری دانشجو جذب کرده اند در حالی که امکانات و استادان کافی وجود نداشته، در چنین شرایطی کیفیت فدای کمیت شده و درنهایت هم این جمعیت وارد بازار کار می شود و نتیجه مشخص است. بحثی که به نظرم خیلی مغفول مانده و باید به آن توجه شود بیمه زلزله است. با اجرای این بیمه خود به خود کیفیت ساخت وساز بهتر می شود و اگر اتفاقی هم بیفتد شرکت های بیمه وارد می شوند که به نفع مردم و کشور است. در بیمه زلزله شرکت های بیمه برای برآورد هزینه بیمه تمام جزئیات و مشخصات فنی ساختمان را ارزیابی می کنند و اطلاعاتی ازجمله اینکه ساختمان را چه کسی طراحی کرده است، چه کسی ساخته، در زمان ساخت چه اتفاقاتی برای آن افتاده، اگر زلزله ای رخ داده ساختمان چقدر خسارت دیده و... ثبت می شود. مصرف کننده ساختمان نیز در زمان خرید گران ترین کالای زندگی خود، با توجه به اطلاعات فنی ساختمان و نه فقط بر مبنای ظواهر و تزئینات برای آن هزینه می کند. این عامل باعث می شود که رغبت به خرید ساختمان هایی با مشخصات فنی پایین تر کمتر شود و به تدریج کیفیت ساخت بالا برود. در حال حاضر این اتفاق نیفتاده و بیمه زلزله می تواند این نقیصه را جبران کند.