پدرام ابراهیمی طنزنویس
pedram7@gmail.com
امروز روز تکریم بازنشستگان است. بدین مناسبت به سطح شهر رفتیم تا با تنی چند از شهروندان بازنشسته و فرهیخته گفتوگو کنیم و حرف دلشان را بشنویم و اگر حرفی، سخنی با مسئولان داشتند به گوش آنها برسانیم تا ایشان هم نسبت به تکریم و ترمیم این عزیزان اقدام کنند. توجه شما را به خواندن این مصاحبه جلب میکنم.
سلام پدرجان. شما چند ساله که بازنشسته شدید؟
- هه هه هه... قوری گل قرمزی، قوری گل قرمزی، قوری قل قلمزی...هاهاها...
(با صدای بلندتر) پدرجان میگم چند ساله باز نشسته شدید؟
- یه روز غضنفر میره اسید بخره، فروشنده میگه چه مارکی مد نظرتونه؟ غضنفر میگه: نمیدونم. فکر کن برای خواهر و مادر خودت نمیخوای!
خب پدرجان مثل اینکه باید رفع زحمت کنیم.
- من برنامههای شبکهتون رو خیلی دوس دارم. به رامبد جوان سلام برسونید. نوه منم برنامههاتون رو دوس داره.آی لاو یو شبکه نسیم.
سلام مادر. شما از شرایط دوران بازنشستگیتون راضی هستید؟
والا حقوق بازنشستگی کفاف هزینه علوفه اسبمون رو هم نمیده.
سلام قربان. میبینم که توی پارک نشستید و دارید از این هوای پاییزی لذت میبرید. چرا اخماتون تو همه؟ خدای نکرده چیزی شده؟
- چرا اخمام تو هم نباشه؟ اون خدا بیامرز صد بار گفت نکنید. الکی سروصدا نکنید. با دست خودتون نزنید خودتونو بدبخت کنید. نشنیدیم آقا نشنیدیم. حالا به جای کاسه چه کنم چه کنم، بشکه چه کنم چه کنم دادن دستمون.
کدوم خدابیامرز؟! آقا من نوکر جد و آبادتم یه کم رعایت کن سردبیر اینا رو بخونه منو میخوره!
- خدا بیامرز پدرم صد بار گفت «وقتی نوهدار شدی باهاش جوری بازی نکن که بگن پیرمرد مغزش زایل شده» تو آپارتمان با نوهام گل کوچیک زدیم، صابخونه پسرم انداختش بیرون. الان اونا اونور پارک تو لژ نشستن منم اینجا پیش همکارا هستم.
حرفی سخنی با مسئولان ندارید؟
خیر. من ترجیح میدم بیشتر با اون خدابیامرز درددل کنم تا با مسئولان.
سلام قربان. شما از داشتن کارت منزلت راضی هستید؟
- بله آقا. من نوکر شمام. من عاشق گزارشگرای صداوسیمام. خدا قوت. از کارتم هم خیلی راضیام.
آقا ما کوچیک شماییم. از کارت منزلت چه استفادههایی میکنید؟
- بنده با کارت منزلت به اسکی، کارتینگ، سینما سهبعدی، پاتایا، آنتالیا و...
دختر ایشان سر میرسد: باباجون دو ساعته دارم دنبالت میگردم. باز قرصاتو نخوردی؟ ببخشید آقا من بابامو ببرم قرصاشو بهش بدم.
سلام آقا. شما بازنشسته هستید یا فقط پیر معمولی؟
سلام پسرم. بازنشسته هستم. سیوپنجسال دبیر اقتصاد بودم.
شما از عملکرد ارگانها و دستگاههای دولتی متولی امور بازنشستهها راضی هستید؟
بنده فقط و فقط از شرکت متروی تهران و حومه راضیام. خدا خیرشون بده. الان از نوه پنج سالهام تا خود من که 68ساله هستم داریم توی مترو کار میکنیم. آلوماولت ماهواره رو نخر 30 تومن، سه تومنش کردم... بیا آقا... کفی کفش جفتی هزار... لواشک ترش و خوشمزه فقط هزار... آدامس ترکیهای هزار... جوراب نخی سه جفت، پنج تومن...
آقا شما چه چهرهتون آشناس! جایی ندیدمتون؟
- نه پسرم برو سراغ کار خودت. مزاحم کار ما نشو.
نه جدی. خیلی آشناس چهرهتون. شما قبلاً تو هیأتمنصفه مطبوعات نبودید؟
- نه عزیزم. بفرمایید مانع کسب نشید.
مرگ من. رو پشت بوم خونهمون ندیدمتون؟ ماهواره جمع میکردین؟
- نه جان من. نه عمر من. بفرمایید مزاحم نشید.
زبون خوش حالیتون نمیشه؟ اصلا من خبرنگارم شما وظیفه داری بهم جواب بدی.
- چه وظیفهای دارم؟ از تحمل من سوءاستفاده نکن برو رد کارت.
سوءاستفاده کنم چیکار میکنی؟
جوانی که همراه پیرمرد است زانو میزند و میگوید: «میدونید کی در برابر شماست؟ مأمور مخصوص حاکم بزرگ، میتی کومون! احترام بگذارید. گفتم احترام بگذارید!»
خب آقا مشعوف شدیم. من برم تا تسوکه صلیب درخشانشو رو من اجرا نکرده!