پيشگيري از آموزش حقوق!
 

 

|   مصطفی عابدی  | 

چند روز پيش به مناسبتي در اينترنت به دنبال يافتن مطلبي درباره طلاق بودم، تا اين كه به يكي از سايت‌هاي مهم نيروهاي اصولگرا و مقاله‌اي درباره اين موضوع كه چرا آمار طلاق در كشور ما بالاست، رسيدم. اين مقاله از سوي يك خانم كه معرفی شده بود دانشجوي دوره دكتراي جامعه‌شناسي است، به رشته تحرير درآمده بود. مقاله در كليت آن خوب و قابل استفاده بود، ولي وقتي در مقام ارايه پيشنهاد براي كاهش معضل طلاق قرار گرفته بود، جمله بسيار عجيبي در آن ديده مي‌شد. يكي از آن راه‌حل‌های پیشنهادی نویسنده چنين بود: «پيشگيري از آموزش حقوق به صورت خاص به زنان به جهت ايجاد زمينه‌سازي تخاصمات زوجين»! ابتدا فكر كردم كه ممكن است كلمه‌اي افتاده و يا غلط تايپ شده و معناي اصلي جمله وارونه شده باشد. ولي در مجموع به نظر مي‌رسد كه منظور همين است كه فهميده مي‌شود. يعني كوشش كنيم كه براي جلوگيري از ايجاد زمينه‌هايي براي تخاصمات ميان زوجين، از آموزش حقوق به ويژه به زنان پرهيز كنيم! به عبارت ديگر، فرض نويسنده اين است كه با افزايش آگاهي زوجين به ويژه زنان از حقوق خودشان، براي تخاصم و دشمني ميان آنان زمينه‌سازي مي‌شود. اين درك از حقوق براي جامعه بسيار خطرناك است و جايگاه حقوق را به‌عنوان اصلی‌ترین هنجار تنظيم‌كننده روابط اجتماعي متزلزل مي‌كند. به عبارت ديگر، مي‌توان مدعي شد كه يكي از عوامل تضعيف حقوق در جامعه ايران، وجود اين نوع نگاه است. البته بايد پذيرفت كه قوام روابط خانوادگي، با قواعد خشك حقوقي محقق نمي‌شود. ولي مشكل اين است كه بدون حقوق نيز اين روابط از استحكام لازم برخوردار نخواهد بود. اگرچه خانواده محيط صفا و صميميت است و بیش از هر چیز تحت تأثير روابط عاطفي است و باید همچنین باشد، ولي به همين دليل ممكن است يكي از طرفين از چنين وضعي سوءاستفاده كند و درصدد تجاوز به حقوق طرف ديگر برآيد. هنگامي كه چنين شود، با ابزارهاي اخلاقي و عاطفي نمي‌توان مانع اين ظلم شد و نيازمند به ابزارهاي حقوقي و ضمانت اجراي حكومتي هستيم. به همین دلیل زوجين بايد از حقوق خود و شيوه استيفاي آن به‌طور کامل مطلع باشند. گرچه اين آگاهی از حقوق براي هر دو طرف ضروري است، ولي براي زنان اولويت بيشتري دارد، زيرا زنان هستند كه در محيط خانواده، بیشتر در معرض ظلم و ستم و حق‌خوری واقع مي‌شوند. اتفاقاً آگاهي زنان از حقوق زوجين براي مردان نيز مفيدتر است زیرا این آگاهی سبب می‌شود که مبادا مردان به حساب اين كه زن از حقوق خود مطلع نيست، تحريك به تجاوز به حقوق زنان شوند.
جامعه مدرن، جامعه بدون اخلاق و عاطفه و گذشت و صفا نيست. در جامعه مدرن اين ويژگي‌ها وجود دارد. با اين تفاوت كه به دليل قوام و اتكاي اين جامعه به حقوق، امكان سوءاستفاده از اين ويژگي‌ها كمتر شده است و ديگر مانند گذشته نمي‌توان تضييع حقوق ديگران را با استفاده از چنين ویژگی‌های اخلاقی ناديده گرفت. اگر طلاق و افزايش آن تبديل به يك آسيب اجتماعي شده است، راه‌حل آن را نبايد در بي‌اطلاع نگاه داشتن طرفين و به‌طور خاص زنان از حقوقشان دانست. معناي ضمني راه‌حل پیشنهادی در متن مذکور اين است كه بقاي خانواده مشروط به عدم رعايت حقوق طرفين يا زنان بوده است. به نظر می‌رسد که نبود چنين خانواده‌اي بهتر از بودنش است. جالب اين كه چنين توصيه‌اي از سوي يك خانم دانشجو شده است. ازدواج گرچه ايجاد مودت و عشق ميان دو نفر است،‌ ولي از نظر واقعي و نيز از نظر اسلامي يك عقد است، مثل تمامي عقود ديگر. مثل خريد و فروش. مثل عقد شراكت، بيمه و... به عبارت ديگر بايد کلیت ازدواج را در چارچوب يك قرارداد و مبتنی بر عقلانیت ديد. هر نوع قراردادی وقتي قوام و استحكام مي‌يابد كه كليه شرط و شروط آن براي طرفين عقد روشن باشد و نسبت به آن آگاهي كامل و قصد اجراي آن را داشته باشند. عقدي كه مبتني بر فقدان آگاهي از مفاد عقد باشد، اگر باطل نباشد، حداقل ديگر كاركرد مناسب را نخواهد داشت.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/9836/پيشگيري-از-آموزش-حقوق!