سهیلا روزبان- شهروند| محمدباقر قالیباف به تازگی وعده اقتصادی جالب دیگری مطرح کرده که البته بسیار هم مورد تعریف و تمجید رسانههایش قرار گرفته است. قالیباف گفته است؛ به افراد جویای کار بالای 18سال ماهانه 250هزار تومان کارانه میدهد. اگر جمعیت 3.2میلیون نفری بیکاران کشور را درنظر بگیریم، در واقع قالیباف وعده داده است؛ ماهانه 800میلیارد تومان و سالانه 9هزارو600میلیارد تومان هزینه به دولت تحمیل میکند. این درشرایطی است که سالانه بهطور میانگین یکمیلیون نفر متقاضی کار به بازار اضافه میشود و این هزینه به صورت تصاعدی رشد میکند. با این حساب اگر یک فرد ماهانه 54هزار تومان و سالانه 045هزار تومان یارانه دریافت کند، کارانهبگیران در بهترین حالت و با فرض ثابتماندن شمار بیکاران حدودا معادل 71میلیون و 007 هزار نفر یارانهبگیر خواهند بود.
این وعده درحالی مطرح میشود که کارشناسان اقتصادی اعلام میکنند؛ باید از کاندیداهای ریاستجمهوری پرسید منابع مالی وعدههایشان را از کجا تأمین میکنند؟ آن هم درشرایطی که منابع مالی کشور کفاف پرداخت یارانه 45هزار تومانی را نمیدهد و دولتمردان از روز پرداخت یارانه بهعنوان مصیبت عظما یاد میکنند، صحبتکردن از پرداخت کارانه اقتصاد ایران را به ناکجاآباد هدایت خواهد کرد.
سعید لیلاز اقتصاددان که پرداخت کارانه را معادل تحمیل تورم بیشتر به اقتصاد کشور میداند، دراینباره به «شهروند» میگوید: افزایش مبلغ یارانهها یا پرداخت کارانه 250هزار تومانی در ایران موضوعیت ندارد. درآمد نفت آنقدر بالا نیست که بگوییم مازادی برای پرداخت این پولها به مردم باقی میماند. تنها راه افزایش کارانه این است که دولت نرخ تورم را آنقدر زیاد کند که به جای 45هزار تومان، 100هزار تومان یارانه دهند. این همان اتفاقی است که در دولت قبل رخ داد. ارزش کالا و خدمات در سالهای 1390 تا 1392 دوبرابر شد یا به زبان دیگر 100درصد افزایش پیدا کرد، این درحالی بود که ماهانه 45هزار تومان به هر نفر یارانه پرداخت شد.
آیندهفروشی اقتصاد ایران
او درحالی که وعدههایی از این دست را پوپولیستی میداند، ادامه داد: نه اینکه پرداخت چنین رقمی امکانپذیر نباشد اما به چه قیمتی؟ به چه شکلی؟ طرح چنین وعدهای یعنی اینکه آقای قالیباف بدون هیچ پشتوانهای فقط پول منتشر کند، نقدینگی کاذب درجامعه تزریق کند و درنهایت ارزش پول کشور را نابود کرده و اقتصاد ایران را به ناکجاآباد میکشاند. این کارشناس مسائل اقتصاد معتقد است: عنوان رسمی کاری که احمدینژاد با اقتصاد ایران کرد نه پرداخت نقدی یارانه بلکه آیندهفروشی اقتصاد ایران بود. درحال حاضر برای نجات اقتصاد ایران درمرحله اول باید رشد منابع و سرمایهگذاری را دنبال کرد و درمرحله دوم باید به سمت افزایش بهرهوری پیش رفت. او که معتقد است؛ ارتقای بهرهوری با سیاستهای پوپولیستی 180 درجه اختلاف دارد، به شکست اجرای طرح کارانه در سالهای گذشته اشاره کرد و ادامه داد: آقای قالیباف سعی دارد که از یک سبک کهنه و منسوخشده در اقتصاد ایران استفاده کند. روشهای پوپولیستی که همواره مورد استفاده راستگرایان بوده است.
به گفته این کارشناس مسائل اقتصادی، جناح راست هرگاه که میخواهد به قدرت برسد، از معیشت و شکم مردم سخن میگوید و هرگاه که میخواهد قدرت خود را حفظ کند، پشت ارزشها سنگر میگیرد، اما نکته جالب اینجاست که این جناح هیچگاه نتوانسته موفق شود.
لیلاز ادامه داد: براساس هدفگذاری صورتگرفته دربرنامه ششم توسعه اقتصادی سالانه باید 200میلیارد دلار سرمایهگذاری درکشور صورت گیرد که 50میلیارد دلار آن ازمحل سرمایهگذاری خارجی باشد، درحالی که هیچگاه میزان سرمایه جذبشده دراقتصاد ایران بیشتر از حدود نصف این رقم یعنی بیش از 110هزار میلیارد دلار نبوده است. کاندیداهای ریاستجمهوری به جای صحبتکردن درخصوص وعدههایی که دستیابی به آنها ممکن نیست، به برنامههای خود برای تحقق این اهداف را بگویند.
کارانه یا افزایش تورم
«پرداخت کارانه، تحمیل تورم بیشتر به اقتصاد کشور است.» این بخشی از اظهارات استاد دانشکده شهید بهشتی بود که در ادامه آن گفت: این پولها منابع سرمایهگذاری آینده است که به صورت نقدی به مردم پرداخت میشود.
در 6سال گذشته هفت برابر کل بودجه عمرانی یکسال دولت یعنی نزدیک به 300هزارمیلیارد تومان یارانه نقدی پراخت کردهایم. آن هم درحالی که کل بودجه عمرانی دولت در سال گذشته 40هزارمیلیارد تومان بوده است. با پول یارانه نقدی میتوانستیم دستکم یک تا 2میلیون شغل ایجاد کنیم اما تمام این منابع از دست رفته است. البته این چیز عجیبی نیست که از سالهای نخست دولت نهم تا اوایل دهه90 اشتغال خوبی ایجاد نشد، زیرا منابع سرمایهگذاریشان را به مصرف اختصاص دادند و نتوانستند شغل جدید تولید کنند.
او دربخش دیگری ازسخنان خود وعده افزایش یارانه نقدی برخی دیگر از کاندیداهای ریاستجمهوری را مورد نقد قرار داد و افزود: افزایش مبلغ یارانهها اساسا در ایران موضوعیت ندارد. درآمد نفت آنقدر بالا نیست که بگوییم مازادی برای پرداخت یارانه نقدی مردم باقی میماند. تنها راه افزایش یارانه این است که دولت نرخ تورم را آنقدر زیاد کند که به جای 45هزار تومان، 100هزار تومان یارانه دهند. معنی دیگر آن، این است که ازطریق تورم 200هزار تومان از جیب مردم برداشت کند. این دقیقا اتفاقی بوده که در دولت قبل رخ داد. ارزش کالا و خدمات در سالهای 1390 تا 1392، دوبرابر شد یا به زبان دیگر 100درصد افزایش پیدا کرد، این درحالی بود که ماهانه 45هزار تومان به هر نفر یارانه پرداخت شد. به همین دلیل با وجود پرداخت یارانه، میلیونها نفر به زیر خط فقر رانده شدند، زیرا تورم بیش از دوبرابر یارانه را از جیب مردم دزدید.