سیدمسعود آریادوست| در انتخابات سال 96، آنچه که بیش ازپیش به چشم میآید، اختلافات درونی میان اصولگرایان سنتی است. بعد از گذشت ماهها نهتنها نتوانستهاند بر سر انتخاب واحد یک شخص به نتیجه برسند؛ بلکه حتی شاهد اختلافنظر اساسی درمورد نامزدهایشان نیز هستید؛ تا حدی که باید این میزان از اختلاف را بیسابقه نامید. اختلافها از درون جمنا آغاز و به پایداری و روحانیت مبارز و سایر ریشسفیدان اصولگرا کشانیده میشود. اختلاف بر سر اصلح است. گویا این نحله عقیده- سیاسی با این عقبه سیاسی و در برهه زمانی کاملا ویژه و به قولی خطیر! تاکنون از یافتن اصلح عاجز مانده است. نگاهی به تاریخچه چند ماهه اصولگرایان حکایت از دیوار نااطمینانی بین آنها دارد. اگر امروز اصلح تأیید شود، فردا تکذیب میشود و درکمال تعجب این مسأله را ناشی از اختلاف سلیقهای طبیعی تبیین میکنند، اما این اختلاف سلیقهها آن هم در 25روز مانده به انتخابات ریاستجمهوری تا کی ادامه خواهد یافت و دلایل آن چیست؟ شواهد و قرائن نشان میدهد که به زودی جبهه آشفته اصولگرایی با تصمیمگیری نهایی پایداریها و حمایت بیش ازپیش ریشسفیدان اصولگرا مقداری منظم میشود.
اختلافات جمنا و جبهه پایداری
سردرگمی سیاسی اصولگرایان بیشتر از آنجا ناشی میشود که ساز ناکوک جبهه پایداری را نمیتوانند نشنیده بگیرند؛ همان سازی که بر تعیین افراد در لیست 30نفره انتخابات مجلس دهم تأثیر مضاعفی داشت و نتیجه آن، عدم ورود حتی یک نفر از لیست مذکور به مجلس شورای اسلامی بود. مصباحیزدی که پدر معنوی جبهه پایداری محسوب میشود، درهمان انتخابات از سعید جلیلی و همچنین لنکرانی بهعنوان گزینههای مدنظر، جهت در دستگرفتن ریاست مجلس شورای اسلامی سخن به میان آورده بود که این میتواند حکایت از اختلافات شدید جبهه پایداری با اصولگرایان معتدل باشد. در انتخابات ریاستجمهوری سال 92، جبهه پایداری از سعید جلیلی حمایت کرده بود. جلیلی با اختلاف 14میلیون رأی با روحانی بازنده انتخابات شد.
اوج اختلافات پایداری با اصولگرایان جمنا زمانی علنی میشود که حین تأسیس جمنای نوپا، ازحضور پایداریها نهتنها خبری نیست؛ بلکه حتی از این جریان برای حضور در جمنا ظاهرا دعوتی به عمل نمیآید. به همین دلیل است که بعدها وقتی ازجبهه پایداری درجهت حل مسائل انتخابات 96 دعوت میشود، مرتضی آقا تهرانی بغضش این چنین میشکند: «بعد از 5ماه (ازجبهه مردمي نيروهاي انقلاب) تلفن زدند كه بياييد اما ما كه نبوديم خيلي كارها شده است، گفتيم برويد كار خود را بكنيد و به ما چه كار داريد، ما بعدش كه انشاءالله جلو رفتيد، اولا دعا ميكنيم كه خدا شما را موفق به بهترين راه كند و بتوانيد به اصلح برسيد. اگر واقعا به اصلح برسند، دوستان را ياري خواهيم كرد اما اگر ديديم كسي كه معرفي شده شاخصها را ندارد، ما هم آزاد هستيم». درهمین راستا، غلامرضا مصباحیمقدم برخلاف سخنان آقا تهرانی میگوید که از پایداری دعوت به عمل آمد ولی خودشان نیامدند. اما جواد شمقدری علنا از دعوتنشدن جبهه پایداری ازسوی «دوستان مرکزی جمنا» سخن به میان آورد تا پیچیدگی این مشکلات بیش ازپیش به نظر آید.
جای خالی اصلح
اختلاف جمنا با پایداری از آن جهت معنا پیدا میکند و مهم تلقی میشود که در هر دوطیف، خیل اصولگرایان سنتگرا حضور دارند. اختلاف ریشسفیدهای این دوجریان به نوبه خود بر رفتار یقه سفیدهای سیاستمدار نیز میتواند تاثیرگذار باشد. هنوز تمثال دهنکجی علی لاریجانی به جمنا و طعنه به حاجیبابایی درمجلس به گوش میرسد که یقینا بدون ارتباط با ابراز عقیده کهنسالان سیاسی- مذهبی جریانات اصولگرایی نیست، اما ریشه تنازعات فیمابین اصولگرایان را درکجا باید جست؟ چرا در انتخاب یک فرد به اجماع نمیرسند؟ بخشی از این مشکلات ظاهرا به کمبود در موجودبودن «اصلح» بازمیگردد. جمناییها به تسأهل اعتقاد دارند. این نحله معتقد است که اگر درپی یافتن «اصلح» به هدف نرسیدیم، میتوانیم تنزل کنیم و به صالح بسنده نماییم. اما دبیرکل جبهه پایداری، مرتضی آقا تهرانی برخلاف آن را معتقد است. آقا تهرانی از «صالحسازی» و «صالحیابی» جمنا رضایت ندارد و تلویحا آنها را به خدعه محکوم میکند:
«...بعدا خودشان مقبول درست کرده و آمارسازی میکردند، این آمارهایی هم که داده میشود، معلوم نیست چقدر راست باشد.» آقا تهرانی با پایداری بر سر اصول جبهه پایداری درپی یافتن «بهترین» است و به همین جهت است که میگوید: «آنها به اصلح نرسند، ما هم نگاه میکنیم، ما دنبال این میرویم که چه کسی را میتوانیم پیدا کنیم که اصلح و بهترین باشد.» ظاهرا جمنا بر انتخاب «صالح» رضایت داده، اما پایداری از اصول خود عدول نمیکند و اعتقاد بر انتخاب اصلح دارد؛ به عبارتی یا اصلح یا هیچکس.
یادآور میشود که زمانی محمود احمدینژاد ازجمله افراد اصلح از دیدگاه جبهه پایداری بوده است.
تقابل اصولی اصولگرایان
از اتحاد صحبت میکنند، اما بیشتر شبیه آرزوست. بیشتر شبیه اتحاد در انتخابات 92؛ آنجا که نامزدهای اصولگرا، عموما ذیل عنوان مستقل حضور یافتند و اینگونه کمر همت به قلع و قمع یکدیگر بستند و نام اتحاد را نیز بر آن گذاشتند. این مسأله اکنون نسبت به سال 92 با شکلی ویژهتر درحال رخدادن است. محمدباقر قالیباف و ابراهیم رئیسی هر دونامزدهای مدنظر جمناییها هستند. هرچند که تلاشهایی صورت گرفت تا درنهایت به یک وحدت واحده برسند، اما ظاهرا هیچیک از این دو نامزد راضی نیستند که دست از تکلیف بردارند و صحنه را به نفع دیگری خالی کنند؛ تا جایی که گاه شاهد تقابل نیز هستیم. درهمین زمینه، قاسم روانبخش دبیرسیاسی هفتهنامه پرتو سخن هشدار میدهد که نیروهای انقلاب بر فرض که به وحدت نرسیدند، نباید دربرابر یکدیگر صفآرایی کنند و به تخریب یکدیگر بپردازند. او امیدوار است که انتخابات به مرحله دوم برسد تا طی دومرحلهایشدن و با همراهی عموم نیروهای انقلاب بتوانند کرسی ریاستجمهوری را به دست آورند. همین اظهارات روانبخش کافی است تا عمق اختلاف بین اصولگرایان بر سر نامزدی ریاستجمهوری عیانتر شود. مسأله وقتی حادتر به نظر میآید که او از دستهای پشت پرده سخن به میان میآورد: «اگر وحدت برای خدا و انجام وظیفه است، این تکلیف با سیاسیکاری، سیاستبازی، همدیگر را دورزدن، دوز و کلک، سر همدیگر کلاهگذاشتن نمیسازد». او ادامه میدهد: «چنین وحدتی با دستهای پشت پرده یا پستوهای تو درتو، یا آدمهای در سایه که در پشت صحنه پختوپز کنند و به اسم وحدت به خورد این و آن دهند، سازگار نیست.»
با این اوصاف، آیا باید از تقابل رئیسی- قالیباف در انتخابات 96 سخن به میان آورد؟ فلسفه وجودی جمنا کجا رفت؟ اکنون مغز کلام مجتبی تهرانی بیشتر قابل مشاهده است. او تشکل جمنا و تعیین هدف برای داشتن یک کاندیدای واحد در انتخابات ریاستجمهوری 96 را «کشک» خوانده بود. بیدلیل نیست که اسدالله عباسی از اعضای مرکزی جمنا، در گفتوگو با «عصر ایران» تصریح میکند که هدف ما این است با هم درگیر نشویم!
معادله میرسلیم
طعم تصمیمات جمنا بیشتر زمانی حس میشود که سایه ناگهانی میرسلیم بر سر آنها سنگینی میکند. مصطفی میرسلیم همان شخصی است که درجمنا بهعنوان کاندیدا مطرح شده بود، اما در رأیگیری نهایی تشکلات جمنا، آرای لازم را کسب نمیکند و از دور خارج میشود، ولی میرسلیم تسلیم نشد! او درنهایت بهعنوان نامزد حزبی ازسوی حزب مؤتلفه اسلامی معرفی میشود. حضور میرسلیم بیش از اینکه برای اعتدالگرایان و اصلاحطلبان خطری محسوب شود، بیشتر نوعی دهنکجی به تشکلات جمناست؛ چراکه جمنا وی را شایسته انتخاب ندانسته بود. این درحالی است که حاجیبابایی و زاکانی از نامزدهای مورد تأیید جمنا، ازسوی شورای نگهبان فاقد صلاحیت تشخیص داده شدند. میرسلیم که درهمان ابتدای کار، با زبان فرانسوی به عموم مردم دنیا پیامی را جهت دوستی ابلاغ کرد، چندی پیش با صراحت تمام گفته بود؛ «کسی جرأت ندارد از من درخواست کنارهگیری کند». او صراحتا گفته است که با جمنا اختلاف سلیقه دارد و این انتخاب را به عهده مردم گذاشته که کدام سلیقه را انتخاب کنند و ما تا آخر ایستادهایم. اینگونه پازل «اصلح» اصولگرایی مقداری پیچیدهتر میشود.
ختم انتخاب اصلح
آرامشی که امروزه درجبهه مشترک اصلاحات- اعتدال وجود دارد، اگر درسال 84 تأمین شده بود، یقینا آن همه هجمه خارجی- وطنی بر ارکان معیشت ملت صورت نمیگرفت. امروز روز حرکت به سمت پختگی برای اصلاحطلبی- اعتدالگرایی محسوب میشود.
عدم اتحاد سه نامزد اصولگرا که از بطن جمنا یا انتخاب شدهاند یا طرد، صرفا و صرفا یک مسأله را بازگو میکند. بیفرجامماندن جمنا با عبایی به رنگ اصولگرایی؛ تشکیلاتی که ازهمان ابتدای امر با برخورد سرد اصولگرایان سنتی مواجه شد. هر اتحاد و انسجام سیاسی یقینا خروجی همسنخ خود را دارد. خروجی جمنا چه بود؟ چرا این تشکل تا این لحظه نتوانسته نظر پایداری و حتی نامزدهای برخواسته از دل خود را درجهت حفظ انسجام و اتحاد به ارمغان آورد؟
به فرض اینکه بنا به قول میرکاظمی عضو ستاد انتخاباتی رئیسی و وزیر بازرگانی دولت نهم، «رئیسی و قالیباف میخواهند با هم رقابت کنند». اما آیا امر ایدهآل، نزد جمنا و نامزدهای اصولگرایان، رقابت با یکدیگر است؟ آیا محتوای همین «رقابت» با محتوای «رقابت با روحانی» یک وزن دارد؟ مسلما خیر. حال چرا تصمیمی اتخاذ نمیشود که یکی از این دو رقابت (یعنی رقابت با روحانی و رقابت با یکدیگر) حذف شود تا توان انتخاباتی اصولگرایی بالا رود؟ پاسخ مشخص است. نمیتوانند! در واقع حس تکلیف انتخاباتی نمیگذارد. همان اختلاف و حب نظری که هریک از اصلاحطلبان درسال 84 به خویشتن خویش داشتند، امروزه دامنگیر اصولگرایان شده است.
تنها یک راه برای جمنا باقی مانده است: خواهشکردن از پایداری و وساطت سایر ریشسفیدان. جبهه پایداری هم البته از این تمنای سیاسی ناخرسند نیست و چندباری هم این را به صورت غیرمستقیم به گوش حضرات جمنا رسانیده است. گاه نیز با شیطنتهایی، جمنا این طفل نوپای سیاست را دلخوش کردهاند. چندی پیش کانال رسمی تلگرامی جبهه پایداری اعلام میکند که در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 از ابراهیم رئیسی حمایت میشود، اما تنها چند دقیقه بعد این پیام خوش از کانال حذف میشود و مرتضی آقا تهرانی ضمن واکنشی ابراز داشت: «جلسات پایداری به صورت مستمر برگزار میشود و ما هفتهای دوبار جلسه برگزار میکنیم و معتقدیم؛ باید به اصلح رأی داد، اما هنوز گزینه ما به صورت رسمی اعلام نشده است.» طرح دلخوشی جمنا نیز ازسوی جامعه روحانیت مبارز القا و لغو میشود. به همان سبک و سیاق پایداری!
حال باید منتظر ماند و دید این مقدار تقابل اساسی میان اصولگرایان تا چه میزان برای آنها هزینه آب میخورد. آیا پایداریها و همراهانش برای نشاندادن قدرت خود درمقابل جمنا و سایر اصولگرایان، حاضرند تا پایان انتخابات از حضور درعرصه خودداری کنند و از نامزد اصلح رونمایی نکنند؟ مسلما خیر! پایداریها و همراهانش صرفا مشغول داغکردن تنور به نفع اصولگرایان هستند. هرچند ذیل این بالا و پریدنهای سیاسی نیز، ازخود قدرتی سیاسی را به نمایش میگذارند. درکنار این نمایش قدرت هم، تأدیبی برای جمنا پخت میکنند تا قبل از هرتصمیم عام، ابتدا از خواص دعوت به عمل آید. پایداریها وارد میشوند اما در زمان خودش.
زمانی که حس شود قالیباف و میرسلیم آمادگی کناررفتن به نفع رئیسی را دارند.