شهروند| انتخابات شورای شهر از دورهای که بهعنوان نخستین دوره برگزار شد، در پی این بود تا گروهی از متخصصان را گرد هم آورد و بهعنوان منتخبان مردم سیاستگذاری امور شهر و روستا را برعهده بگیرند. از همان آغاز در انتخابات شورای شهر رسم بر این بود که مردم به لیستهایی که از سوی جناحها و گروههای سیاسی معرفی میشود، رأی دهند. در این میانه گاهی هم افرادی به شورا راه پیدا کردند که برخلاف آن رویهای که لیست موردنظر داشت، رفتار کردند. قصد در این مجال این نیست که به عملکردهای خارج از رویه افراد عضو لیست بپردازیم. قرار است اولویت رأیدادن به لیست یا فرد را به مداقه بنشینیم. قدیریابیانه، فعال سیاسی اصولگرا معتقد است در شهرهای کوچک و بهویژه روستاها که افراد یکدیگر را میشناسند بهتر است به افراد رأی داده شود، اما از نظر او امکان رأیآوری و شناخت همه افرادی که قرار است عضو شورای شهر شوند، برای مردم وجود ندارد، بنابراین بهتر است در شهرهای بزرگ به لیستها رأی داده شود. مشروح پرسش و پاسخ با محمدحسن قدیریابیانه در ادامه آمده است:
از نظر شما بهعنوان یک کار شناس سیاسی رأی به لیست اولویت دارد یا به افراد؟
بهنظر من در شهرهای کوچک و بهویژه روستاها که افراد یکدیگر را میشناسند بهتر است به افراد رأی داده شود، ولی در شهرهای بزرگ که امکان شناخت همه اعضا وجود ندارد، باید به لیستها رأی داده شود. اما اینجا موضوع مهمتر این است که باید کسانی که لیست میدهند، آدمهای متخصص و متعهد را انتخاب کنند، چون قرار است مثلا در تهران این افراد شهری را مدیریت کنند که جمعیتش از هر کدام از همسایههای جنوبی ما بیشتر است یا اصلا دقیقتر بگویم جمعیت هر کدام از مناطق 22گانه شهری تهران از هر کدام از کشورهای همسایه جنوبی بیشتر است.
دلیل دیگری هم برای این دقت نظر وجود دارد؟
بله! در این میان امکان سوءاستفاده فراوانی وجود دارد، بهعنوان نمونه در سمتهای شهرداری و شورای شهر همیشه امکان سوءاستفاده هست، به همین دلیل باید در بستن لیست دقت کرد، البته این موضوع مختص تهران نیست، اما در کشور ما یکی از جاهایی که فساد به وجود میآید، همین شوراهای شهر و شهرداریهاست، حتی در مرحله انتخابات یا قبلتر از آن در ثبتنامها هم امکان فساد هست و افرادی در این میدان وارد گود میشوند که مثلا میخواهند فلان مشکلی که در زمینه املاک دارند را حل کنند. برای همین است که گاهی در خبرهای میبینیم که افرادی در شورای شهر یا شهرداریها دستگیر شدهاند.
شما نظرتان را گفتید، اما از منظر جزییتر نیاز جامعه با رأیدادن به لیست برآورده میشود یا با رأیدادن به افراد؟ این را به این دلیل میپرسم که ممکن است افراد متخصصی وجود داشته باشند که به صورت فردی وارد انتخابات شوند و امکان ورود به لیستها را نداشته باشند؟
این کمتر پیش میآید که در شهر بزرگی مثل تهران، مردم با افراد و تخصصهایشان آشنا باشند. در شهرهای بزرگ اگر مردم به افراد خارج از لیست رأی بدهند، آن افراد نمیتوانند وارد شورا بشوند و درواقع رأیشان میسوزد، بنابراین بهترین کار این است که به لیست رأی بدهند، مگر اینکه فرد خیلی مشهور باشد و رزومه خوب و مشخصی هم نزد مردم داشته باشد، وگرنه فردی که شهرت نداشته باشد و بخواهد خارج از لیست وارد انتخابات شود، باید هزینه گزافی کند تا او را بشناسند و آن هزینه گزاف چندین برابر حقوقی است که قرار با انتخابشدنش از محل کارش بگیرد، بنابراین این هزینه جبران نخواهد شد، مگر اینکه فسادی رخ دهد. در نتیجه بهترین راه این است که در شهرها بزرگ مردم لیستها را لحاظ کنند و سعی داشته باشند افراد مورد نظر را از لیستها انتخاب کنند. آنسو هم لیستها باید از افراد سالم و کارآمد، توانا و متخصص در زمینههای مختلف، تشکیل شده باشد و «لیستبندها» باید بدانند که تصمیمات اشتباه میتواند هزینههای زیادی را بر کشور تحمیل کند، البته این موضوع در انتخابات مجلس هم مصداق دارد، اما در انتخابات ریاستجمهوری که قرار است به یک نفر رأی داده شود، موضوع متفاوت است و آنجا باید به گروههای مرجع رجوع کرد.
گاهیاوقات لیستها تجربه بدی در ذهن مردمی به وجود آوردهاند، یعنی به لیستی در گذشته رأی داده شده و بعد از انتخابشدن افراد لیست، آنها اقداماتی انجام میدهند که مورد پسند مردم نیست و از رأیدادن به آن لیست در اصل پشیمان میشوند. در این زمینه چه باید کرد؟
همانطور که گفتم، این به بستن لیست توسط گروهها، احزاب و... ربط دارد که درواقع آنها باید با شناخت، افراد را در لیست جای دهند. مردم به اعتماد گروه جناح یا حزبی به لیست رأی میدهند و به همین دلیل مراقبتها باید توسط افرادی انجام شود که در بستن لیست وظیفهای را قبول کردهاند.گاهی اوقات دیده شده که ورود به لیستها به دلیل صلاحیتی که فرد دارد، نیست، بلکه به دلیل نسبتهای فامیلی و جناحی است. ما یکی از تفاوتهایی که با دیگر نقاط دنیا داریم این است که اعتقاد داریم هرکسی در مقابل خداوند مسئول اعمال خویش است، بنابراین وقتی در انتخابات به لیست هم رأی میدهیم، افراد را درنظر میگیرم. ممکن است لیستهای مختلف، افرادی را معرفی کنند، اما نهایتا این رأیدهنده است که نام افراد را مینویسد و درواقع به افراد رأی میدهد. اما در غرب افراد قرار نیست مطابق تشخیص خود عمل کنند، آنها موظفند حتی اگر تشخیص دهند که فلان اقدام به ضرر کشورشان است، باید به چیزی رأی بدهند که حزب میگوید. باید مطابق تشخیص حزب کار کنند. نمونهاش در کشور ما هم البته وجود دارد که بحث زیادی هم به وجود آورد. در همین شورای این دوره، خانم راستگو که با لیست اصلاحات وارد شورا شده بود، براساس تشخیص خودش به شهرداری آقای قالیباف رأی داد و دیدیم چه اتفاقی افتاد، همه به او به چشم خائن نگاه کردند. به همین دلیل من معتقدم قبل از بستن لیست، برخی تعهد میدهند که مطابق با نظر حزب عمل کنند، حتی اگر خلاف نظر خودشان باشد که به نظر من این خلاف باورهای ما است که معتقدیم هر فرد وظیفه دارد پاسخگوی اعمال خود باشد. فرد قبل از آغاز به کار در مجلس یا شورا قسم میخورد مطابق به مصلحت مردم کار کند، بنابراین من معتقدم در بستن لیست باید توجه کافی شود، مبادا مانند آنچه میشنویم یا شنیدهایم، در بستن برخی لیستها معامله کنند که این خیانت هم به اعتقادات است، هم به اعتماد مردم. در جمهوری اسلامی اگر کسی بهترین فرد را برای مدیریت انتخاب نکند، به مردم خیانت کرده و برخلاف شرع هم رفتار کرده است.
شاید بتوان گفت انتخاب بهترین فرد یا بهترین لیست، منطقی هم هست؟
بله! این حرف هم منطقی است، هم دینی است. فرض کنید یکی از نزدیکان (خواهر، مادر، برادر یا همسر) نیاز به جراحی دارد. قاعده و منطقی این است که بگردیم و بهترین متخصص و جراح را برای این کار پیدا کنیم. این موضوع هم مثل همین است.