حمیدرضا عظیمی| انتخابات آنطور که در افواه عمومی، از آن یاد میشود یک مارتن است که در آن افراد برای ارایه خداماتی که گمان میکنند موردنیاز جامعه است، خود را عرضه کرده و به رقابت برمیخیزند. تاریخ جمهوری اسلامی در این موضوع بیهیچ تردیدی، صرفنظر از نقدهایی که در دورههای مختلف (که طبیعی است) بر نحوه اجرای آن بوده و هست، درخشان است و تا زمانی بهطور متوسط در هرسال یک انتخابات در حوزه سرزمینی کشور برگزار میشد و همین تعدد برگزاری و هزینههای بالای آن، تصمیمگیران کشور را به این صرافت انداخت که طرحی به نام تجمیع انتخابات را تصویب و اجرا کنند.
از آن زمان به بعد تصمیم این شد تا انتخاباتی که از نظر زمانی به هم نزدیک هستند به یکباره و با هم برگزار شوند تا بهعنوان یک اولویت، هزینههای اجرای انتخابات که از بودجه و خزانه کشور تأمین میشود، کاهش پیدا کند. به همین دلیل است که در چند دوره گذشته، انتخابات ریاستجمهوری و شوراها در یک زمان و انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی هم همزمان برگزار میشود.
لیستها به میدان آمدند
انتخابات ایران، نقطه درخشان در کشور است. این را منهای انتقادات بر نحوه اجرا باید گفت، به این دلیل که همواره در مقاطع مختلف این نقد وجود داشته که عدهای میگفتند موضوعاتی در شیوه اجرای انتخابات ایران هست که برای برخی از افراد که تمایل به حضور در انتخابات دارند، محدودیت به وجود میآورد و از قضا این افراد آدمهایی هستند که میتوانند موثر بر بدنه اجتماعی بوده و سرمایههای اجتماعی نظام سیاسی را تقویت کنند. صرفنظر از این بحثها که به موضوعات اجرایی انتخابات بازمیگردد، بخشی هم به شرکتکنندگان و حاضران در رقابتهای انتخاباتی بازمیگردد. در جمهوری اسلامی مطابق آنچه همه از آن اطلاع دارند، نخستین انتخابات یک همهپرسی بود. همهپرسی «آری یا نه» به جمهوری اسلامی ایران که توسط دولت موقت برگزار شد. در این انتخابات افراد حضور نداشتند، بلکه قرار بود مردم برای انتخاب نظام سیاسی ایران به جمهوری اسلامی آری یا نه بگویند. پس از برگزاری نخستین انتخابات مجلس که در آن آغاز «مجلس شورای ملی» خوانده میشد، پای لیستها به انتخابات باز شد، البته عنوان مجلس شورای اسلامی پیشنهادی است که در همان ابتدای شروع به کار مجلس نام «مجلس شورای اسلامی» انتخاب شد و در بازنگری قانون اساسی سال 1368 هم رسما وارد قانون اساسی شد.
شورای شهر؛ لیستها رأی میآورد
در این مجال قرار بر این نیست که درباره تاریخچه انتخابات بحث شود، موضوع اصلی که در این فرصت درباره آن به بحث خواهیم پرداخت این است که رأی به «لیست یا فرد» کدامیک میتواند نیاز مردم را تأمین کند و آیا اگر مردم به لیست رأی بدهند میتوانند خواستههای خود را پیگیری کنند؟
انتخابات شوراها، از نخستین دوره به بعد در زمانی به مرحله اجرایی رسید که تقریبا رأی به لیستها در کشور نهادینه شده بود. در این زمان هر چند در شهرهای کوچکتر همیشه چهرههای منفرد و گاهی دور از فضای حزبی به مجلس (یا مجلس خبرگان) راه پیدا میکردند، اما در همین هنگام حتی در همان شهرهای کوچک نیز بیشتر افرادی پای در انتخابات میگذاشتند که حمایت یکی از جناحهای سیاسی را در عقبه خود داشتند.
انتخابات شوراها در نخستین دوره از زمانی شروع شد که رئیس دولت اصلاحات با شعار توسعه سیاسی، رأی مردم را به خود جلب و جذب کرد. نقش شوارها که تا آن زمان برعهده وزارت کشور بود با قول رئیس دولت اصلاحات به افرادی محول شد که باید در اداره امور شهر دخالت میکردند و سیاستگذاری بومی مناطق خود را برعهده میگرفتند. دوره اول بهویژه در تهران، کار به جایی رسید که در اثر فشارهای بیرونی راهی جز انحلال شورا
باقی نماند.
در انتخابات شورای شهر بهویژه در تهران (که امکان رأیآوری نامزدهای انفرادی کم است) در دور نخست اصلاحطلبان، در دور دوم لیست اصولگرایان (غیر از شیبانی) در دور سوم و چهارم بخشی از لیست اصولگرا و بخشی از لیست اصلاحطلبان وارد شورای شهر شدند. در دیگر مناطق کشور هم تقریبا این ترکیب از لیستها وجود داشت و با کمی اختلاف همین نتایج به دست آمد.
چه باید کرد؟
مردم حالا پس از حادثه پلاسکو در این دوراهی هستند که به چه ترتیبی باید رأی دهند، آیا باید به لیستها رأی دهند یا به افراد؟ این موضوعی است که حتی اگر عنوان شود (به دلیل در سایه قرارگرفتن انتخابات شوراها) خیلی در جامعه رواج کلی نگرفته، باید تأیید کرد که موضوع مردم در هنگامه انتخابات است.
در زمان حادثه پلاسکو شاید به این دلیل که عموم مردم با بحث عضویت متخصصان یا غیرمتخصصان در شوراها مواجه شدند، فضای عمومی جامعه در تقابل با اعضای شوراها (بیشتر منظور کلانشهر تهران است که بحث به دیگر نقاط کشور سرایت کرد) شکل گرفت. نگاهی به محتوای تولیدشده در فضای مجازی و اظهارنظر شخصیتهای فرهنگی و هنری در آن زمان نشان میدهد بیشتر افراد با اینکه بهگونهای رأی دهند که متخصصان وارد شوراها شوند، موافق بودند. آنها میگفتند ورزشکار یا فلان هنرپیشه، جایش در شورای شهر نیست. در این زمینه بگومگوهایی که بین یکی از هنرمندان سرشناس (رضا کیانیان) با چهرهای ورزشی مانند عباس جدیدی درگرفت، بخشی از افکار عمومی را به این مسأله سوق داد. حالا بهنظر میرسد، هنوز تکلیف جامعه با اینکه به چه ترتیب در شوراها رأی دهد، مشخص نیست، اما عندالزوم زمانی که بحث انتخابات شوراها داغ شد و آن یکهفته که فرصت تبلیغات است، آغاز شود، دوباره این موضوعات مطرح خواهد شد و خود را بهعنوان یک اولویت نشان خواهد داد. با این حال، شاید نظر کارشناسانی که سالها در این وادی تنفس کردهاند بتواند راهی را پیش پای مردم قرار دهد تا بتوان نتیجه گرفت لیست مقدم بر فرد است یا فرد مقدم بر لیست.