کمپین «نه به اعدام» و نگاه علامه طباطبایی
 

 

سعید اصغرزاده

«لارس فون تریه» فیلمی دارد به‌نام «رقصنده در تاریکی» که شاید دیده باشید. ماجرا، روایت زندگی «سلما» دخترکی مهاجر و نیمه نابیناست که از همسرش جدا شده و پسری دارد. کوری در خانواده‌اش ارثی است. او برای امرار معاش در کارخانه‌ای کار می‌کند. بینایی‌اش رفته رفته کمتر می‌شود و پسرش نیز در وضعیتی مشابه وی قرار دارد. سلما تصمیم می‌گیرد به هر قیمتی پسرش را عمل کرده و جلوی نابینایی‌اش را بگیرد. به شدت کار می‌کند و پول جمع می‌کند تا بتواند خرج عمل فرزندش را فراهم کند. اما سرانجام ته مانده بینایی خودش را هم از دست می‌دهد و از کار اخراج می‌شود. در حالی‌که تنها ٢٠٣۶ دلار و 10 سنت! توانسته پول پس‌انداز کند و این مقدار هنوز برای خرج عمل کافی نیست. در این شرایط کسی پول‌هایش را نیز می‌دزدد و او برای خاطر تنها فرزندش مجبور به جنایت می‌شود تا بتواند پول‌هایی که با سختی فراهم کرده حفظ کند. دادگاه او را محکوم به اعدام می‌کند. در لحظه‌ای که او را به سوی جایگاه اعدام می‌برند برای این‌که بتواند بر ترس خود غلبه کند با ضرباهنگ پوتین‌های مامور پلیس در ذهن خود شروع به ایجاد آوای خوش موسیقی می‌کند تا از آن فضای دهشت بار خود را خلاصی دهد. زیباترین و تکان‌دهنده‌ترین قسمت فیلم همان جایگاه اعدام است که سلما درنهایت دیگر کنترل ذهن خود را از ترس از دست می‌دهد و تنها زمانی که دوستش عینک پسر کوچکش را در دستانش می‌گذارد با امید به مداوای پسرک، ترس از مرگ را فراموش می‌کند و در یک سرخوشی مستی‌آفرین به دار آویخته می‌گردد! صحنه زیبایی که دل هر بیننده‌ای را می‌لرزاند و هرکسی در انتظار بخشش او در آخرین لحظه است اما قانون، قانون است و بی‌روح‌تر از این حرف‌ها.  مرگ و زندگی آدم‌ها به‌ویژه آنهایی که خواسته و ناخواسته در چنگال اعدام و قصاص قرار دارند و با بخشش اولیای دم می‌توانند به حیاتی دوباره دست یازند موضوعی است که این روزها موردتوجه برخی تشکل‌های مردم نهاد و فعالیت‌های داوطلبانه شده است و در گوشه و کنار کشور بعضا آثار مثبت آن را شاهد هستیم. مثلا چند ماه پیش بود که تعداد زیادی از اهالی شهر روانسر با تجمع در مزار یک مقتول از خانواده او خواستند تا از خون قاتل فرزندشان بگذرند، یا آن جوان مازندرانی که تا مرز قصاص رفت و درست چند لحظه قبل از آن‌که طناب دور گردنش محکم شود، با بخشش اولیای دم از مرگ نجات پیدا کرد، یا آن ورزشکار سابق که قاتل فرزند خود را در شهرستان نور در ملاعام بخشید و مادر مقتول، طناب را از گردن قاتل باز کرد، یا راه‌افتادن کمپین لگام که نخستین حرکت سازمان‌ مدنی در داخل ایران است و به صورت مشخص برای لغو مجازات اعدام فعالیت می‌کند؛ کمپینی که هدف آن تشویق به فاصله‌گیری از خشونت و تشویق جامعه به گذشت از اجرای قصاص و دیگر شیوه‌های مجازات مرگ است، یا...
به‌یاد بیاوریم که عفو نیز سنتی اسلامی است. در فرازی از نامه امام علی(ع) به مالك اشتر در زمینه عفو خاطیان یادآوری می‌شود که مهربانی، خوش‌رفتاری و نیكویی با رغبت را در دل خود جای بده، و مبادا نسبت به ایشان همچون جانور درنده‌ای باشی و خوردنشان را غنیمت بدانی كه آنان دو گروه‌اند؛ یا با تو برادر دینی‌اند و یا آنكه در آفرینش مانند تو هستند، گاهی لغزش از آنان پیشی می‌گیرد و بدكاری به آنان روی می‌آورد و عمداً یا سهواً گناهی از آنان صادر می‌شود. پس تو با بخشش و گذشت خود آنان را عفو كن همان‌طور كه دوست می‌داری خداوند با بخشش و گذشتن تو را مورد عفو قرار دهد.
اما سوالی که در نزد بسیاری از خانواده‌های مقتولان که در مرحله انتخاب میان بخشش یا قصاص قرار دارند وجود دارد، این است که حکم شرع را چگونه واگذارند و به بخشش روی آورند؟ علامه طباطبایی(ره) در پاسخ به این سوال که «بخشش آیا خوب است؟» در تفسیرالمیزان می‌نویسد در پاسخ مى‏‌گوییم بله و لکن هر رأفت و رحمتى پسندیده و صلاح نیست و هر ترحمى فضیلت شمرده نمى‏شود، چون بکار بردن رأفت و رحمت، در مورد جانى قسى‌القلب، (که کشتن مردم برایش چون آب خوردن است)، و نیز ترحم بر نافرمانبر متخلف و قانون‏شکن که بر جان و مال و عرض مردم تجاوز می‌کند، ستمکارى بر افراد صالح است و اگر بخواهیم به‌طور مطلق و بدون هیچ ملاحظه و قید و شرطى، رحمت را به‌کار ببندیم، اختلال نظام لازم مى‏آید و انسانیت در پرتگاه هلاکت قرار گرفته، فضائل انسانى تباه مى‏شود.
با این استناد، می‌توان درونمایه اخلاقی حرکت‌های داوطلبانه و مردمی در «نه به اعدام» افرادی که متنبه شده و با آزادی ایشان خطری جامعه را تهدید نمی‌کند، تقویت کرد. اعدام‌هایی که اگر لغو شوند به بهبود وضع جامعه می‌انجامند و در کاهش جرایم موثر واقع می‌شوند. به استناد سخن علامه این حرکت‌های مدنی را می‌توان تقویت کرد و جان‌هایی را از مرگ نجات داد و...


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/9446/کمپین-«نه-به-اعدام»-و-نگاه-علامه-طباطبایی