گفت‌وگو با یک پلنگ لااقل به خودتون رحم کنید
 

 

آیدین سیارسریع طنزنویس [email protected]

خبر: پلنگ مجروحی که اوایل هفته قبل به‌علت آسیب‌دیدگی مهره‌های کمر، توسط کارشناسان محیط‌زیست گیلان و رودسر زنده‌گیری شده بود، پس از انتقال به تهران مورد معاینه دقیق پزشکی قرار گرفت و روز گذشته جراحی شد.
پس از این جراحی موفقیت‌آمیز گفت‌وگویی را با این پلنگ عزیز ترتیب دادیم که مشروحش را می‌توانید در ادامه بخوانید.
ما: آقای پلنگ سلام.
پلنگ: خدمت شما و مخاطبانتون سلام ویژه دارم، در خدمتتون هستم.
ما: خدا بد نده. می‌بینم که کمرتون آسیب دیده.
پلنگ: بله متأسفانه.
ما: خوشحالیم که الان در سلامت و بهبودی کامل هستید. بفرمایید چی شد که همچین اتفاقی افتاد؟ از بالای کوه افتادید یا در جریان درگیری با حیوانات خطرناک دچار آسیب‌دیدگی شدید؟
پلنگ: هیچکدوم آقا. من نشسته بودم و برای خودم داشتم در صحرای اینستاگرام گشت‌و‌گذار می‌کردم که یهو یه صحنه‌ای دیدم که کمرم شکست.
ما: چی بود اون صحنه؟
پلنگ: یک خانم وجیه‌المنظری برای ما ریکوئست فرستاده بود. خب ما هم جوونیم بالاخره، رفتیم صفحه ایشون رو باز کردیم، به محض دیدن بیوی ایشون یهو کمرمون درد عجیبی گرفت که بعد فهمیدیم شکستگی بوده.
ما: مگه ایشون تو بیوشون چی نوشته بودن؟
پلنگ: شعری نوشته بودن با این مضمون که: من یه پلنگ اصیلم / شکار نشم می‌میلم ... دایرکت = بلاک. به جان شما هیچکس نتونسته بود تا حالا اینطوری تاریخ و هویت ما رو زیر سوال ببره.
ما: باعث تأسفه. در کل از شرایط راضی هستید؟ شکار و تهدیدات کمتر شده؟
پلنگ: بله اوضاع بهتره. ولی به‌ هر حال مشکلات همیشگی وجود داره.
ما: مثلا چی؟
پلنگ: مثلا ازدواج. الان ما به‌طور جدی با مشکل ازدواج مواجهیم.
ما: برای همین دایم تو اینستا هستید؟
پلنگ: بله متأسفانه. اگه مشکل ازدواج ما حل بشه کمرمون هم اینجوری تو فضای مجازی آسیب نمی‌بینه.
ما: مشکل دقیقا چیه؟
پلنگ: مشکل اینه که پلنگ نیست. مثلا هفته پیش مسئول باغ‌وحش یه یوز ماده آورد و انداخت تو قفس ما. حالا ما هم تو قفس معذب، سه ساعت فقط داشتیم راجع به آب‌و‌هوا و وضع جاده‌ها و قانون محدودیت ویزای ترامپ صحبت می‌کردیم. بعد سه ساعت مسئوله اومده میگه چرا هیچ کاری نمی‌کنین؟ میگم آقا این یوزه، باید پلنگ بیاری! میگه چه فرقی می‌کنه؟ اینم داره منقرض میشه. به هم کمک کنید که از این وضع نکبت‌وار خارج شین....
ما: در پایان اگه حرفی با مردم و مسئولان دارید، بفرمایید.
پلنگ: حرف خاصی ندارم. زیستگاهمون رو که گرفتین. غذاها و طعمه‌هامونم که قبل از ما می‌خورین.خودمونم که شکار می‌کنین به عنوان پادری میندازین جلوی مستراح. دیگه حرفی نمی‌مونه. فقط یه نصیحت دوستانه اینه که به ما رحم نمی‌کنین لااقل به خودتون رحم کنید؛ همین.
ما: ممنون از شما و با آرزوی سلامتی کمرتون.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/93191/گفت‌وگو-با-یک-پلنگ لااقل-به-خودتون-رحم-کنید