برخي از اتفاقات در جهان غرب رخ ميدهد كه انسان را متحير ميكند؛ نمونه اخير آن خبري درباره گرفتن پول تعدادي از همكاران نزديك رئيسجمهوري جديد آمريكا از سازمان مجاهدين خلق است. اين خبر پيش از اين هم شنيده شده بود ولي اكنون با دقت بيشتري عنوان شده است. بر مبناي اين خبر که خبرگزاری آسوشیتدپرس آن را افشا کرده، آمده است: «الین چائو»، وزیر حملونقل آمریکا دو سال قبل برای یک سخنرانی پنجدقیقهای از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ٥٠هزار دلار پول گرفته است؛ او در آن همایش که در پاریس برگزار شد، روی صندلی کناری مریم رجوی نشسته بود. خانم چائو سال بعد نیز (۲۰۱۶) ۱۷هزارو ٥٠٠ دلار برای سخنرانی در همایشی در میسوری از شورای فرهنگی ایرانی- آمریکایی که با این سازمان تروریستی مرتبط است، دریافت کرد. بر اساس این گزارش، «رودی جولیانی»، مشاور ترامپ و شهردار سابق نیویورک نیز مبلغ نامشخصی از این سازمان پول گرفته است. او در لابیگری برای خروج نام سازمان از فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا نیز نقش موثری ایفا کرده بود و آنطور که پایگاه تحلیلی آمریکایی پلیتیکو در گزارشی نوشته، برای این کار ٢٠هزار دلار پول گرفته است. بر اساس افشاگری نیویورکتایمز، جولیانی فقط در یک سال ١٢٤ بار در نشستهای این گروه حاضر شده و بابت آن ١١,٤میلیون دلار دریافت کرده است. «جان بولتون»، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل که اکنون گزینهای برای قائممقامی وزارت امور خارجه به حساب میآید، نیز در این مسیر با جولیانی همسو بوده است. گزارش دیگر رسانههای آمریکایی حاکی از آن است كه حامیان سازمان برای سخنرانی در این مراسمها حدود ٣٠هزار دلار دستمزد دریافت میکنند. همچنین در گزارش دیگری آمده که این سازمان در فاصله سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲، ۳۳۰هزار دلار به کمپینهای انتخاباتی ازجمله کمپین مککین، منندز، رورا باچر و سناتور تروچلی پول دادند. در همین تحقیقات بود که مشخص شد ادوارد رندل، فرماندار سابق پنسیلوانیا، برای شرکت در کنفرانسهایی در حمایت از این سازمان تروریستی در آمریکا، فرانسه، سوییس و بلژیک ١٦٠هزار دلار پول گرفته است. او به واشنگتنتایمز گفته بود: «من ٣٤سال است که در سیاستم و میتوانم بگویم که هرگز تاکنون چنین مبلغی دریافت نکردهام. اگر شما علیه من اعلام جرم کنید، مجبورید علیه ٦٧ آمریکایی دیگر ازجمله هفت ژنرال که آنها هم همین کار را انجام دادهاند، کیفرخواست صادر کنید.»
بهطور قطع تعداد كساني كه چنين پولهايي گرفتهاند، بيش از اين است ولي نكتهاي كه براي هر ناظر بيطرفي وجود دارد اين است كه پرداخت پول به سياستمداران مشهور براي سخنراني در يك نشست امري شناختهشده است، ولي اين مسأله در سخنرانيهايي رخ ميدهد كه از سوي دولتها يا شركتهاي تجاري بزرگ برگزار ميشوند يا مورد حمايت آنها قرار دارند. ولي در جلسات احزاب و گروههاي سياسي و مخالفان دولتها چنين چيزي رخ نميدهد؛ مگر اينكه آن گروه به جاي آنكه داعيه سياسي و اصلاح كشورش را داشته باشد، به يك شركت تجاري و مالي و خودفروشی تبديل شده باشد.
واقعيت هم همين است؛ پرداخت 50هزار دلار براي سخنراني پنج دقيقهاي يك سياستمدار درجه چندم از سوي يك گروه بهظاهر سياسي با هيچ منطق عقلي و سياسي جور در نميآيد. زيرا احزاب و گروهها بهطور معمول آنقدر در مضيقههاي مالي هستند كه از پرداخت مخارج عادي خود نيز درميمانند، حتي احزاب قدرتمند اروپايي نيز با مشكلات مالي مواجه هستند؛ حال چگونه يك گروه جهان سومي ميتواند بالاترين رقم را براي سخنرانيهاي سياستمداران درجه سوم بپردازد؟ وقتي كه وزراي خارجه آمريكا براي سخنرانيهاي خود حداكثر 100 تا 200هزار دلار از شركتهاي بزرگ ميگيرند، چگونه چنين دستودلبازي از طرف يك گروه تروريستي وجود دارد؟ حل اين معما جز از طريق تحليل مزدوري آنان امكانپذير نيست. بهطور حتم حمايتهاي مالي خارجي از آنان منشأ اين دستودلبازيها است. ولي روشن است كه هيچ كشور خارجي يك دلار یا ریال! از پول خود را بدون چشمداشت و مابهازای مناسب هزينه نخواهد كرد و از اين نظر ترديدي نيست كه در اين پولها مبادلهاي عليه مردم و كشور ايران صورت گرفته است؛ چون اين پولها فقط ميتواند از خزانه يك كشوري كه دشمن ملت ايران است، هزينه شود. جالب اينكه واسطه پرداخت اين پولها نيز يك سازمان تروريستي است كه بزرگترين افتخار تاريخي آن تروركردن نظاميان آمريكايي در تهران است.
اكنون اين پرسش ساده پيش ميآيد كه اگر مشاوران و نزديكان ترامپ براي پنج دقيقه سخنراني، 50هزار دلار از يك گروه تروريستي پول گرفتهاند، آيا به آن معنا نخواهد بود كه ايدهها و سياستهاي خود را پيشاپيش به منويات چنين گروهي پیشفروش کردهاند؟ وقتي كه عليه خانم كلينتون اعتراض ميكردند كه چرا در جلسات شركتهاي بزرگ سخنراني كرده و پول ميگيرد و آن را نشانه سرسپردگي كلينتون به اين شركتها و تأمين منافع آنان ميدانستند، آيا امروز نبايد همين استدلال را براي اطرافيان ترامپ به كار برند؟
مشكل ديگري كه معلوم نيست چرا در ايالات متحده به آن رسيدگي نميشود، محل تأمين منابع مالي افراد و بهويژه گروههاي سياسي از اين نوع است. پولي كه بهطور معمول از طريق پولشويي به دست ميآيد و در مسيرهاي خلاف خرج ميشود و نظامهاي مالي غرب نسبت به آنها حساس هستند. حال چگونه ممكن است چنين خاصهخرجيهايي از سوي يك گروه سياسي در ايالات متحده صورت گيرد ولي هيچ نظارتي بر آن نباشد؟
آنچه كه در عرصه سياست جهان غرب ميگذرد، بيشباهت به نوعي خيمهشببازي نيست. البته در اين عرصه هنوز كورسويي از اميد هست كه برخي قضات آن بتوانند مانع از تصميمات غيرانساني و سياستهاي نادرست شوند، ولي هميشه اين نگراني وجود دارد كه مصاديق سياستهاي خلاف سنتهاي آزاديخواهانه آنقدر زياد شود كه جهان سياست را چند گام به عقب براند.