دعوای کارگردان و تهیهکننده قاتل اهلی بیشترین آسیب و آزار ممکن را به این فیلم رساند که کمترین آن فراموششدن قاتل اهلی بود. قاتل اهلی با دعوایی که بین مسعود کیمیایی کارگردان و منصور لشکری قوچانی تهیهکننده در گرفت، فراموش شد تا دو ستاره جدید سر برآرند و در رسانهها و مطبوعات یارگیری کنند. این دعوا که تنها- تکرار و تأکید میکنم تنها- کارش برای فیلم ایجاد دوقطبی موافقان و طرفداران کیمیایی و لشکری بود، چنان فضایی ایجاد کرد که امروز تنها عنصر فراموششده، فیلم قاتل اهلی است که مظلومانه در آتش این اختلاف میسوزد. فضایی که نوشتن درباره این فیلم را بدل میکند به دشوارترین کار دنیا. سخت است بخواهی درباره قاتل اهلی بنویسی، بیاینکه انگ تعلق خاطر به یکی از دو سوی ماجرای پیش آمده را به جان خریده باشی؛ و این تازه اول کار است.
به عنوان کسی که در چند فیلم بهعنوان دستیار با کیمیایی کار کردهام، این انتقاد را که او نمیبایست تغییری در سناریو ایجاد میکرد، کاملا بیربط میدانم. او کارگردانی است که تقریبا همگان میدانند تا روز آخر فیلمبرداری در سناریو تغییر میدهد- و این ربطی به نقش پولاد و غیرپولاد ندارد. به گفته کیمیایی تألیف برای او تا روز آخر ادامه دارد؛ و به نحو طعنهآمیزی همین نکته شاید باعث بیشترین انتقادات از او و فیلمهایش نیز شده است. درواقع خیلی از منتقدین آثار اخیر کیمیایی اعتقاد دارند او با این کار به فیلمنامه آثارش لطمه میزند- اما مگر منتقد یا تهیهکننده و یا هر کس دیگری صاحب این حق هست که درباره روند تألیف یک مولف تعیین تکلیف کند؟ منتقد درنهایت میتواند زر وجود تألیف را به سنگ محک بکشد- اگر داشتههایش و دانستههایش را داشته باشد. سبک و سیاق کاری مولف و خصوصا مولفی چون کیمیایی حتی اگر بیشترین آسیب را هم به فیلم بزند، به هر شکل سبک و سیاق کاری او هستند که در زمانی طولانی در وجود او سرشته شده و تهیهکنندهای به اعتبار اینکه پول فیلم را میدهد یا منتقدی به این اعتبار که در روزنامهای و مجلهای قلم میزند نمیتوانند انتظار داشته باشد كه کیمیایی به خاطر میل آنها راهش را تغییر دهد.
و اما قاتل اهلی. شاید نشود گفت که این فیلم از آثار خوب فیلمساز است. شاید حتی نشود گفت که قاتل اهلی بهترین ساخته سالهای اخیر کیمیایی است؛ اما با هر متر و معیاری این فیلم یکی از بهترین فیلمهای جشنواره است و در این نمیتوان شکی داشت. در روزهایی که پدیدههای احتمالی جشنواره یکی یکی تو زرد از آب در میآیند و فیلمها که در ادعاهای سازندگانشان آثاری فراتر از پدرخوانده مینمودند، یکی یکی بدل میشوند به بهترین گزینههای نمایش در بعدازظهرهای کسل جمعههای تلویزیون، قاتل اهلی با نگاه سینماییاش عیار خود را به نمایش میگذارد- و این کم چیزی نیست. بله؛ قاتل اهلی یک فیلم سینمایی است. نگاهی سینمایی پشت این فیلم خوابیده. میتوان پول داد و بلیت خرید و این فیلم را در سینما دید- بی آنکه دلت بسوزد چرا وقت و پولت را صرف دیدن فیلمی کردهای که خودش یا مشابهش و یا حتی نمونههای بهتر از آن را به رایگان در جعبه جادویی ملی دوستان میتوانستی ببینی. این مهمترین ویژگی قاتل اهلی است که البته مستقیم از وجود و حضور کارگردانی چون مسعود کیمیایی در پشت دوربین ریشه میگیرد. به هر حال کارگردان این فیلم مسعود کیمیایی است؛ با سابقهای نیمقرنی در فیلمسازی.
نقد اجتماعی- سیاسی- اقتصادی قاتل اهلی درباره مسائل و موضوعات مبتلابه روز نقد دانستهای است که به اعماق میپردازد. فیلم کوشیده روندی را که به ظهور و بروز پدیدههایی چون بابک زنجانی در مناسبات اقتصاد و قدرت ختم میشود به نقد نشسته- و درنهایت نیز آنها را بهعنوان قربانیان بالقوه و سپس بالفعلی که بعد از انجام اعمال و اغراض قدرتهای پشت پرده و یا بهتر است بگوییم پشت پرده قدرت تاریخ مصرفشان به اتمام رسیده و مهر قرمز انقضا بر پیشانیشان میخورد، معرفی کند. در این روند از برخی مسائل و مناسبات دیگر نیز در این روند پردهبرداری میشود: جایگاه فرد در سیستم، نقش مبارزه فردی برای اصلاح، دستهای پنهان آلودهای که آلودگی را تکثیر میکنند، تولید ملی و واردات بیرویه و نقش ویرانگر قاچاقچیان دولتی- حکومتی و واردکنندگان صاحب رانت در ویرانی اقتصادی کشور، هنر و هنرمند متعهد و دهها نکته دیگر که تیتروار در فیلم مورد اشاره قرار میگیرند؛ و اتفاقا نکته آسیبزننده به فیلم نه بودن یا نبودن پولاد یا هر بازیگر دیگری- که همین اشاره تیتروار به مسائل است که لحن و زبانی روزنامهای به قاتل اهلی میبخشد؛ که در عامدانگی آن تردیدی نیست. مسعود کیمیایی انگار که حرف ناگفته، درد دل بیان نکرده و فریاد به سکوت نشسته زیادی داشته که خواسته با قاتل اهلی همه را یکجا به ضیافت فریادهایش میهمان کند. فیلم از این نکته آسیب خورده ؛ آسیب زیادی هم دیده. اینکه اشارهوار مسائلی در فیلم بیان میشوند و بهسرعت از آنها رد میشویم به همین دلیل است. درواقع مسعود کیمیایی آشکارا و عامدانه فیلم و داستانش را فدای فریادکردن دلتنگیهایش کرده؛ و میدانیم و میدانید که چنین کاری تبعات و تاوان دارد؛ و تاوان مسعود کیمیایی از همان روزهای پیش از نخستين نمایش فیلم آغاز شده است.
درباره قاتل اهلی بیش از این نمیخواهم بگویم. نقد فیلم نیاز به چند بار دیدن دارد و نمیشود با یک بار تماشای فیلم در تب و تاب و آشفتگی جشنواره به نقد اثری نشست. نگاه مفصل به قاتل اهلی بماند برای روزهای نمایش عمومی این فیلم.