احمدرضا کاظمی طنزنویس [email protected]
چند روز پیش بود که آقای قالیباف برای ارایه گزارش در مورد پلاسکو در مجلس حاضر شد و حادثه آتشسوزی این ساختمان را با تنها چیزی که مقایسه نکرد حادثه «برخورد کشتی تایتانیک با کوه یخ» بود! ضمنا ایشان با مقایسه تعداد روزهای جمعآوری آوار برجهای دوقلوی آمریکا با تعداد روزهای جمعآوری آوار پلاسکو توانست اولین «عمل پیوند شقیقه گوزن» در خاورمیانه را به نام خود ثبت کند! آقای قالیباف همچنین وجود هرگونه کمبود امکانات از جمله این که اکثر ماشینهای آتشنشانی از «کوتاهی سایز شیلنگهای آبپاش» رنج میبردند را نیز تکذیب کرد و بر King Size بودن آنها تاکید نمود! روز گذشته نیز شهردار محترم تهران جهت پاسخگویی که نمیشود گفت، جهت ادامه تمرینات تاکتیکی برای پاسکاریِ مسئولیت حادثه وارد شورای شهر شد و چندینوچندبار عذرخواهی کرد! گزارش اختصاصی ما را ببینید:
آقای قالیباف با چندتن از بادیگاردهایش که از هیکلشان میتوان فهمید قبلا مامور مبارزه با سد معبر بودهاند وارد ساختمان میشود. با پشت دستش به در ورودی میکوبد و میگوید: «ببخشید! شرمنده! درو باز میکنید؟». چمران به استقبال ایشان میآید:
- قالیباف: خیلی خیلی عذر میخوام! بدموقع که مزاحم نشدیم؟
چمران: نه اختیار دارید! شورای خودتونه! خوش اومدید
- قالیباف: باید ببخشید یکم دیر رسیدیم، ترافیک بود!
چمران: اختیار دارین، بفرمایید داخل
- قالیباف: شما اول بفرمایید
چمران: نه محاله، شما اول
- قالیباف: پس ببخشید، شرمنده!
آقای قالیباف وارد شورا میشود و شروع به خوش و بش میکند: «عباس آقا! خیلی مخصلصیم! شرمنده مزاحم سلفی گرفتنتون شدم»، «به! پهلوان رضازاده! ارادت! معدزت میخوام ندیدمتون!». بعد از چاق سلامتی، جناب شهردار روی یکی از صندلیها مینشیند، سرش را برمیگرداند و متوجه میشود که هادی ساعی پشت سر اوست، آقای قالیباف به رسم ادب دستی روی سینه میگذارد و میگوید: «ببخشید پشتم به شماست قهرمان! شرمنده». در همین لحظه آقای مسجدجامعی از بغل به شانه آقای قالیباف میزند و میگوید: «اینجا صندلی منه، لطف میکنید پا شید؟». قالیباف جواب میدهد: «آقا شرمنده نمیدونستم! روم سیاه واقعا، بفرمایید بشینید. ببخشید». آقای مسجدجامعی میگوید: «مشکلی نداره، شمام برید اون بالا که به سوالات جواب بدین». آقای قالیباف پشت میکروفن میرود و ضمن عذرخواهی از جمیع اعضا بهخاطر گرفتن وقتشان و همچنین ابراز شرمندگی از این که نتوانسته زودتر از اینها در این جمع حاضر شود از همگی حلالیت میطلبد و شروع به سخنرانی میکند: «من معذرت میخوام یکم امروز صدام گرفته! لطفا به بزرگی خودتون ببخشیـ...». در این لحظه مسجد جامعی عصبانی میشود و با فریاد میگوید: «لطفا درمورد اون چیزی که باید بخاطرش عذرخواهی کنید حرف بزنید».
- قالیباف: ای بابا! من عذرخواهی کردم ازتون و پاشدم از روی صندلیتون که!
مسجد جامعی: بخاطر اون نه!
- قالیباف: آها، بخاطر این که دیر رسیدم؟ اونم دم در معذرت خواستم از آقای چمران! ترافیک بود!
مسجد جامعی: کی با ترافیک کار داشت؟!
- قالیباف: عه! ببخشید الان یادم اومد سلام نکرده بودم بهتون. شرمندهام!سلام!
مسجد جامعی: یعنی واقعا نمیدونید بابت چی باید عذرخواهی کنید؟
-قالیباف: وااای، نکنه رو صندلی که نشسته بودم پشتم به شما هم بوده؟!
مسجد جامعی: چی میگی آقا! درمورد پلاسکو نمیخواین یه عذرخواهی ساده از مردم کنید؟
- قالیباف: نه دیگه اونو باید از کسایی که مقصر حادثه بودن بخواین! من شرمندهتونم! ببخشید!!