قمر فلاح جامعهشناس
اغلب ما انسانها در مقابل اتفاقهایی که اطرافمان بهوقوع میپیوندد، عکسالعملهایی از خود نشان میدهیم. هرکدام از این عکسالعملها به ذهن و افکار ما مربوط هستند. ازجمله اتفاقات پیرامونی تحولاتاجتماعی است که برای افراد آن جامعه اهمیت دارد. انسانها بهطور طبیعی، علایق خاصی دارند و نسبت به آنها واکنش نشان میدهند. بهعنوان مثال باید گفت هر فردی از عملکرد واضح و روشن مسئولان حمایت میکند. عملکرد هر مدیری (بدون اشاره به کشوری خاص) که دارای تخصص باشد و اقدامات قابلقبولی را انجام دهد، قطعا اعتماد مردم را در پی خواهد داشت. زیرا منافع مردم در گرو رفتارهای متناسب یک مدیر است. چند روزی است به شورای شهر تهران و بقیه ارگانهای کشور که در آنها افراد بهراحتی خلع مقام میشوند، فکر میکنم. این سوال در ذهنم بود، معیار اینگونه اقدامات بر چیست؟ آیا واقعا در جامعه ما افراد به دلیل بیکفایتی بر کنار میشوند یا علت برکناری، مواردی است که ما اجازه ورود به آنها را نداریم؟ چرا باید رئیس شورای شهر تهران که انسانی بسیار توانمند است، فقط برای مدتی کوتاه، مسند ریاست بر این ارگان را در دست داشته باشد. آقای مسجدجامعی، فردی با تواناییهای بالا تلقی میشود و میتوان گفت در کارش یکی از بهترینها به حساب میآید. این درحالی است که برخی افراد در چشمان مردم مینگرند و بهراحتی فرد مورد تأیید مردم را برکنار میکنند. رئیس شورای شهر تهران باید برای مردم کار کند یا وظیفهاش خدمت به عدهای خاص است؟ بروز چنین رفتارهایی که متاسفانه بهراحتی به وقوع میپیوندد، توهین به شعور مردم و جامعه است. این روزها تفکر من به جایگزینی و جابهجایی تعریفهای یک جامعه اختصاص پیدا کرده است. سیاسیکاری امروز، جای تخصص را تنگ کرده است اما باید امیدوار باشیم روزی این وضع سروسامان پیدا کند. مهرماه همراه با آمدنش پیامهای زیادی را به جامعه منتقل میکند. شروع مدارس و ازدیاد دغدغههای مردم، ازجمله مسائلی است که در این ماه به اوج خود میرسد. طبیعتا این حجم از فعالیت، نیاز به نیروی محرک دارد. برای به راهانداختن این نیرو نیز احتیاجات اقتصادی و مالی مردم باید افزایش پیدا کند. این درحالی است که بسیاری از مردم توانایی بهوجود آوردن شرایط حداقلی را برای خود و خانوادههایشان ندارند. خانوادهها از پس خرج و مخارج تحصیل فرزندانشان برنمیآیند و نمیتوانند به خوبی از این شرایط گذر کنند. به علاوه جوانان ما به خوبی میدانند، ساختن آینده مطلوب در شرایط کنونی کار سختی است.
افزایش چنین رویکردی باعث تشدید یأس و ناامیدی در میان جوانان میشود. این سوال ثابت، ذهن همه همشهریان مرا به خود مشغول کرده که راه رسیدن به آرامش و راحتی در زندگی چیست؟ شاید در جواب یا خطاب به جوانها باید گفت: لازم است استثنایی باشید تا این امر تحقق پیدا کند.